آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
آسمان تهران و شهرهای اطراف آن سالهاست که با پدیده آلودگی هوا دست و پنجه نرم میکند. این معضل، تنها ناشی از تردد خودروها و موتورسیکلتها نیست، بلکه منابع ثابت و بزرگ آلاینده نیز سهمی عمده در این فاجعه محیطزیستی دارند. در این میان، نیروگاههای تولید برق که برای تأمین انرژی مورد نیاز کلانشهرهایی مانند تهران فعالیت میکنند، میتوانند به کانونهای اصلی انتشار آلایندههای خطرناک تبدیل شوند. این خطر به ویژه زمانی چند برابر میشود که این نیروگاهها از سوختهای غیراستاندارد و بسیار آلاینده استفاده کنند. هشدار تازه صادق حسنوند، رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه تهران، پرده از واقعیتی هولناک برداشته است. بر اساس گفتههای او، نیروگاههای واقع در اطراف تهران، از جمله نیروگاههای پرند و ری، از سوخت گازوئیلی استفاده میکنند که میزان گوگرد آن به طرز باورنکردنی بالا است. حسنوند با ارائه اعدادی تکاندهنده، عمق فاجعه را مشخص کرده است. استاندارد ملی و بینالمللی برای میزان گوگرد در سوخت نیروگاهها، عدد ۵۰ واحد است. اما سوخت مصرفی در این نیروگاهها حاوی ۳۰۰۰۰ واحد گوگرد است؛ یعنی ۶۰۰ برابر بیش از حد مجاز!
این رقم، نه یک خطای کوچک، که یک شکاف عظیم و غیرقابل توجیه با استانداردهای ایمنی و سلامت است. گوگرد بالا هنگام سوختن، منجر به تولید مقادیر بسیار زیاد دیاکسید گوگرد و ذرات معلق ریز (PM2.5) میشود که هر دو از عوامل قطعی سرطانزایی هستند. نکته نگرانکنندهتر این که این آلودگی محدود به تهران نمیشود. حسنوند به نیروگاههای استانهای البرز و قزوین نیز اشاره کرده و تأکید نموده که سوخت مصرفی در آنها نیز برای سلامتی مردم «آثار مهلکی» دارد. این وضعیت نشان میدهد که ممکن است نقض سیستماتیک استانداردهای سوخت در بخشی از صنعت انرژی کشور در جریان باشد. استفاده از چنین سوختهایی، اگرچه ممکن است به دلایل اقتصادی (مانند ارزانتر بودن) توجیه شود، اما هزینه انسانی آن به مراتب سنگینتر است. هشدار این مقام علمی، زنگ خطر جدی برای مسئولان محیطزیست، سلامت و انرژی کشور است. ادامه این روند به معنای تشدید بیماریهای تنفسی، قلبی، افزایش موارد سرطان و کاهش کیفیت زندگی میلیونها شهروند ساکن در منطقه مرکزی ایران است.
ترکیب شیمیایی فاجعهبار؛ از گوگرد ۳۰۰۰۰ تا ذرات کشنده
سوخت گازوئیل با گوگرد ۳۰۰۰۰ واحد، یک ماده به شدت غیراستاندارد و خطرناک است. هنگام احتراق این سوخت در نیروگاه، گوگرد با اکسیژن ترکیب شده و مقادیر عظیمی گاز سمی دیاکسید گوگرد (SO2) تولید میکند. این گاز به خودیخود تحریککننده ریهها و مجاری تنفسی است. اما خطر اصلی زمانی است که این گاز در اتمسفر با سایر ترکیبات واکنش داده و به ذرات معلق بسیار ریز سولفات (از اجزای اصلی PM2.5) تبدیل میشود. این ذرات که قطر آنها کمتر از ۲.۵ میکرون است، به راحتی به اعماق ریه و حتی جریان خون نفوذ میکنند. سازمان جهانی بهداشت، این ذرات را در رده اول عوامل سرطانزای محیطی دستهبندی کرده است. مصرف سوخت با این مشخصات، در واقع معادل پمپاژ مستقیم سم به هوای تنفسی میلیونها نفر است.
پیامدهای بهداشتی؛ سونامی بیماریهای غیرواگیر در راه است
استنشاق مستمر هوای آلوده به ذرات ناشی از سوخت گوگرد بالا، پیامدهای بهداشتی کوتاهمدت و بلندمدت فاجعهباری دارد. در کوتاهمدت، باعث تشدید آسم، بروز مشکلات حاد تنفسی، سوزش چشم و گلو و افزایش مراجعه به اورژانسها میشود. در بلندمدت، عامل اصلی افزایش ابتلا به سرطان ریه، بیماریهای انسدادی مزمن ریوی (COPD)، بیماریهای قلبی-عروقی (سکته قلبی و مغزی)، و مرگومیر زودرس است. کودکان، سالمندان، بیماران و زنان باردار، آسیبپذیرترین گروهها هستند. تداوم این وضعیت میتواند منجر به ایجاد یک بحران بهداشت عمومی گسترده و تحمیل هزینههای سنگین درمان بر نظام سلامت و خانوارها شود.
چرایی استفاده از سوخت غیراستاندارد؛ از اقتصاد شبهبازار تا ضعف نظارت
پرسش اصلی این است که چرا نیروگاههایی که وظیفه تأمین برق پایتخت را دارند، مجاز به استفاده از چنین سوخت خطرناکی هستند؟ احتمالات متعددی وجود دارد: اول، ممکن است این سوختها به دلیل کیفیت پایین، قیمت بسیار کمتری داشته باشند و نیروگاهها برای کاهش هزینههای عملیاتی (خصوصاً اگر بخشی خصوصی باشند) به سراغ آن رفته باشند. دوم، ممکن است تأمین سوخت استاندارد به اندازه کافی وجود نداشته یا با مشکلات لجستیکی مواجه باشد. سوم، ضعف شدید نظارتی از سوی سازمان حفاظت محیطزیست و وزارت نفت امکان چنین تخلف عظیمی را فراهم کرده است. چهارم، احتمالاً سیستم پایش آلایندگی این نیروگاهها یا وجود ندارد یا دادههای آن واقعی نیست. در هر صورت، این امر نشاندهنده یک شکست حکمرانی در حوزه انرژی و محیطزیست است.
مسئولیت حقوقی و پیگرد قانونی؛ چه کسی پاسخگو است؟
استفاده از سوختی با گوگرد ۶۰۰ برابر حد مجاز، یک تخلف بزرگ زیستمحیطی و بهداشتی است. بر اساس قانون هوای پاک و قوانین کیفری مرتبط با انتشار آلایندگی، مدیران عامل این نیروگاهها، مسئولان وزارت نفت در زمینه تأمین سوخت، و مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست در بخش نظارت، میتوانند مسئول شناخته شوند. این اقدام میتواند مصداق «انتشار مواد سمی و مهلک» باشد که جرمی عمومی محسوب میشود. خانوادههای قربانیان بیماریهای ناشی از آلودگی نیز میتوانند به دنبال طرح دعوی حقوقی برای جبران خسارت باشند. افشاگری آقای حسنوند باید منجر به تشکیل یک کمیته تحقیق فوری و پیگرد قانونی عاملان و مقصران این فاجعه زیستمحیطی شود.
راهحلهای فوری و بلندمدت؛ از تغییر سوخت تا شفافیت اطلاعات
برای حل این بحران نیاز به اقدامات فوری و استراتژیک است. در کوتاهمدت، سازمان محیطزیست باید دستور توقف فوری استفاده از این سوختها را صادر کند و سوخت استاندارد (با گوگرد حداکثر ۵۰) را به این نیروگاهها تخصیص دهد. پایش مستمر و آنلاین دودکشهای این نیروگاهها با حسگرهای دقیق و اعلام عمومی دادهها ضروری است. در میانمدت و بلندمدت، باید سیاست گذاری به سمت حذف نیروگاههای گازوئیلی در اطراف کلانشهرها و جایگزینی آنها با نیروگاههای گازی با فناوریهای کمآلاینده، یا توسعه انرژیهای تجدیدپذیر سوق داده شود. همچنین، شفافسازی کامل زنجیره تأمین سوخت نیروگاهها و پاسخگویی عمومی مسئولان مربوطه، کلید جلوگیری از تکرار چنین فجایعی است. سلامت مردم نباید قربانی منافع اقتصادی کوتاهمدت یا بیکفایتی مدیریتی شود.