دوشنبه / ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ / ۲۳:۴۲
کد خبر: 28981
گزارشگر: 548
۱۷۱
۰
۰
۳
دکتر هادی انصاری؛ محقق و پژوهشگر دینی

سریال معاویه؛ بازتاب نگاه کژاندیشان دینی

سریال معاویه؛ بازتاب نگاه کژاندیشان دینی
ماه هاست که سریال معاویة بن أبوسفیان سخن روز مردم در کشورهای اسلامی شده است. شبکه شناخته شده ای که اغلب جهان اسلام رویکردها و مقاصد شوم او را طی چندین سال و با رویدادهای منطقه و جهان اسلام و موضع گیری های مخالف مسلمانان در جای جای اقالیم قبله و جز آن او را دیده و گام زدن هایش در جبهه مخالف را حسً نموده و اعتقاد به وارونه جلوه دادن حقوق مسلمانان منطقه را ناظر بوده اند، به تبلیغ پخش این سریال در ماه رمضان، ماه ضیافت اللهی در ساعت هایی که اغلب همه پیرامون سفره افطار نشسته اند، پرداخته و چه غذای مسمومی را در کنار سفره پاک مسلمانان قرار داده است!

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:


دکتر هادی انصاری

 

 

 

 

دکتر هادی انصاری، محقق و پژوهشگر دینی - ماه هاست که سریال معاویة بن أبو سفیان سخن روز مردم در کشورهای اسلامی شده است. شبکه شناخته شده ای که اغلب جهان اسلام رویکردها و مقاصد شوم او را طی چندین سال و با رویدادهای منطقه و جهان اسلام و موضع گیری های مخالف مسلمانان در جای جای اقالیم قبله و جز آن او را دیده و گام زدن هایش در جبهه مخالف را حسً نموده و اعتقاد به وارونه جلوه دادن حقوق مسلمانان منطقه را ناظر بوده اند ، به تبلیغ پخش این سریال در ماه رمضان ، ماه ضیافت اللهی در ساعت هایی که اغلب همه پیرامون سفره افطار نشسته اند ، پرداخته و چه غذای مسمومی را در کنار سفره پاک مسلمانان قرار داده است! امشب بخش اول سریال نامبرده را دیدم، تحریف تاریخی فراوانی را در آن گنجانیده اند! و بنظرم مقصود کارگردانان واقعی آن که بدون تردید دشمنان مسلمانان و اسلام و …. بشمار می آیند ، ساخت چهره ای تازه و خلاف واقع از معاویه در تاریخ را دارند! سریال معاویه به دلیل حساسیت تاریخی و مذهبی موضوعش، طبیعتاً با انتقادات و تحلیل‌های متفاوتی روبه‌رو شده است. اگر در همان بخش اول تحریف‌های تاریخی زیادی مشاهده کرده‌اید، احتمالاً این نشان‌دهنده یک رویکرد خاص در روایت این شخصیت تاریخی است. معاویه بن ابی‌سفیان یکی از چهره‌های بحث‌برانگیز در تاریخ اسلام است. او از یک طرف به عنوان مؤسس خلافت اموی و فردی باهوش و سیاستمدار از جنس هزار رنگ شناخته می‌شود، اما از طرف دیگر نقش او در وقایعی مانند جنگ صفین، ماجرای حکمیت، و برخورد با امام علی (ع) و خاندان پیامبر (ص) موجب گردیده است که در تاریخ اسلام، به‌ویژه از دیدگاه شیعه، چهره‌ای منفی داشته باشد. گفتنیست که بسیاری از تاریخ نگاران اهل سنت و واقع گرایان نخستین نیز در بسباری از موارد اقدامات تاریخی معاویه که موجب انحراف در رسالت رسول اکرم (ص) گردید ، با تاریخ نگاران شیعه هم عقیده و هم سخن می باشند. اگر سریال تلاش دارد معاویه را تطهیر کند یا تصویری متفاوت از او ارائه دهد، این می‌تواند ناشی از یک دیدگاه خاص یا اهداف سیاسی و رسانه‌ای باشد. در بسیاری از تولیدات سینمایی و تلویزیونی، انتخاب زاویه روایت و چگونگی نمایش شخصیت‌ها می‌تواند تفاوت چشمگیری با منابع تاریخی داشته باشد. به همین دلیل، اگر بخواهیم ارزیابی دقیقی داشته باشیم، باید مقایسه‌ای میان محتوای سریال و منابع معتبر تاریخی انجام دهیم. از نظر تاریخ واقعی که میان اهل سنت حقیقت گرا و نه افراطی! و شیعیان، معاویه و پدرش تا آخرین لحظه عمرشان ایمان نیاوردند و ایمان آنان ظاهری بود و رسالت پیامبر (ص) را قبول نداشتند اما با سیاست غلط خود به عنوان نفوذی وارد جرگه مسلمانان شدند تا قدرت را بدست گیرند که در پایان به نتیجه و دستآورد قدرت خود رسیدند و در حقیقت به بیان خود دین محمد (ص)را از میان بردند. در این سریال سعی شده است که چهره ای خلاف واقع و دوستدار رسول خدا ( ص ) از معاویه از کودکی را نشان دهد  آشکار است که مقصود پاک کردن چهره واقعی و خلافکار او می باشند! معاویه در این سریال ، با شنیدن حرکت رسول خدا (ص) برای فتح مکه و نزدیک شدن سپاه پیامبر (ص ) به مکه ، مشغول به وضو گرفتن شده و نماز بپا می دارد!!؟؟ نکته ای که تمام تاریخ نگاران در طول تاریخ ، به استثنای کارگردانان معلوم الحال سریال ، خطً بطلان بر آن کشیده و می کشند! دیدگاه ما شیعیان و در مجموع مسلمانان، حقیقت جو در مورد معاویه و خاندان ابوسفیان، به‌ویژه از منظر تاریخ‌نگاری شیعی و برخی تحلیل‌های تاریخی، کاملاً قابل‌درک است. بسیاری از منابع شیعی و حتی برخی منابع اهل سنت به این موضوع اشاره دارند که ایمان معاویه و پدرش، ابوسفیان، بیش از آنکه از روی اعتقاد قلبی باشد، بر اساس مصلحت و حفظ قدرت بود.

شواهد تاریخی در مورد ایمان ظاهری ابوسفیان و معاویه

 دیرپایی دشمنی با اسلام

ابوسفیان تا زمان فتح مکه از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر (ص) بود و در جنگ‌هایی مانند بدر، احد و احزاب علیه مسلمانان نقش کلیدی داشت. تنها زمانی که پیامبر (ص) با سپاهی عظیم به سمت مکه حرکت کرد، ابوسفیان ناچار شد اسلام بیاورد.

عبارت مشهور ابوسفیان

پس از فتح مکه، زمانی که پیامبر (ص) او را عفو کرد، نقل شده که ابوسفیان در خلوت گفت: «من هنوز هم تردید دارم که آیا محمد واقعاً پیامبر است یا نه، اما اگر سلطنت و حکومت باشد، من هم بهتر از او شایستگی حکومت دارم.» این جمله نشان می‌دهد که او اسلام را بیشتر یک حکومت و ابزار قدرت می‌دید تا یک دین الهی.

 نقش معاویه در انحراف خلافت اسلامی

معاویه، که در زمان خلیفه دوم به فرمانداری شام رسید، با سیاست و نیرنگ، پایه‌های قدرت خود را مستحکم کرد و پس از شهادت امام علی (ع) و صلح تحمیلی بر امام حسن (ع)، خلافت را به دست گرفت. در دوران او، بسیاری از ارزش‌های اسلامی که پیامبر (ص) بنا نهاده بود، دگرگون شد و حکومت اسلامی به یک سلطنت موروثی تبدیل شد.

 دشمنی آشکار با اهل بیت (ع) پیامبر

معاویه نه تنها در جنگ صفین با امام علی (ع) جنگید، بلکه پس از شهادت ایشان، به شدت با خاندان پیامبر (ص) برخورد کرد. او با نقض پیمان صلح، یزید را به‌عنوان جانشین خود تعیین کرد که این اقدام زمینه‌ساز فاجعه عاشورا شد.

 سبّ و لعن امام علی (ع) در دوران معاویه

یکی از بزرگ‌ترین خیانت‌های معاویه به اسلام، نهادینه کردن سنت سبّ و لعن امام علی (ع) در خطبه‌های نماز جمعه بود که بیش از ٦٠ سال ادامه داشت. این مسئله نشان‌دهنده میزان خصومت او با ارزش‌های اصیل اسلامی است.

تأثیر معاویه بر انحراف مسیر اسلام

با روی کار آمدن بنی‌امیه، روح حاکمیت اسلامی که بر اساس عدالت، برابری و معنویت بود، جای خود را به قدرت‌طلبی، فساد و سرکوب داد. در واقع، بسیاری از محققان بر این باورند که بنی‌امیه تلاش کردند اسلام را به شکلی تغییر دهند که تنها ابزاری برای سلطنت باشد، نه یک دین الهی که به عدالت و اخلاق تأکید دارد. تلاش برخی رسانه‌ها برای تغییر چهره او، احتمالاً در راستای اهداف خاصی است که با حقیقت تاریخی همخوانی ندارد.

آیا در سریال، به این حقایق تاریخی اشاره‌ای شده، یا بیشتر سعی شده او را تطهیر کنند؟

متاسفانه بسیاری از رخدادهای دلخراش همچون تجاوز هند به پیکر مبارک حضرت حمزه ( ع ) و بسیاری دیگر از جنایات خاندان ابوسفیان ، و به ویژه معاویه در تاریخ زندگی سیاهش پنهان شده و بنظرم تنها قصد سفید نمایی ، خاندان ابوسفیان و به ویژه معاویه سیه روی را دنبال می کنند. فشرده سخن اگر سریال معاویه تلاش دارد او را شخصیتی موجه، شایسته و مظلوم جلوه دهد، این کاملاً در تضاد با شواهد تاریخی است. معاویه نه تنها یکی از عاملان اصلی انحراف اسلام از مسیر اصلی‌اش بود، بلکه با سیاست‌هایش، زمینه را برای فجایعی مانند کربلا فراهم کرد.

نقش کلیدی امیرالمومنین در گسترش اسلام؛ از مقابله با انحراف در دین تا تربیت شاگردان

 ایشان نه‌تنها در میدان‌های جنگ و دفاع از اسلام حاضر بود، بلکه با علم، عدالت و حکمت خود، اسلام را از تحریف و کج‌فهمی حفظ کرد. وی با تاکید بر اینکه اسلام دینی است که نه‌تنها از طریق فتوحات نظامی، بلکه با آموزه‌های علمی اخلاقی و تبیینی گسترش یافت گفت: امام علی (ع) در تمامی غزوات مهم، از جمله بدر، احد، خندق و خیبر نقش اساسی داشت و در نبرد بدر، بسیاری از سران قریش به دست ایشان از پای درآمدند. پیامبر اکرم (ص) درباره نقش امیرالمومنین در خیبر فرمود: «لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَدًا رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، کَرَّارٌ غَیْرُ فَرَّارٍ» مأموریت تبلیغ آیات قرآن در مکه از مواردی است که براساس وحی به پیامبر به حضرت علی (ع) که از اهل بیت بود واگذار شد. حضرت باب علم پیامبر (ص)بودند... پیامبر (ص) درباره امام علی (ع) فرمودند: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِیٌّ بَابُهَا» این حدیث بیانگر جایگاه علمی بی‌نظیر امام علی (ع) در تبیین و تفسیر آموزه‌های اسلامی است. ایشان به دلیل درک عمیق از قرآن و سنت پیامبر (ص)، یکی از مهم‌ترین مراجع علمی و دینی پس از پیامبر محسوب می‌شد. پس از رحلت پیامبر (ص)، امام علی (ع) به دستور پیامبر(ص) ، نخستین مصحف قرآن را به ترتیب نزول گردآوری کرد. این اقدام به حفظ معنای اصیل و تأویل قرآن کمک شایانی کرد. سخنان امام علی (ع) در نهج‌البلاغه یکی از بزرگ‌ترین منابع در تبیین معارف اسلامی، اصول عدالت، اخلاق و عرفان اسلامیست؛ این کتاب هنوز هم از مهم‌ترین متون اسلامی در سراسر جهان است. همچنین مقابله با تفسیر نادرست از اسلام، بسیار مهم ارزیابی می شود؛ نمونه بارز آن مبارزه با خوارج است که تفسیر افراطی از اسلام ارائه می‌دادند. مام علی (ع) همواره با این تحریف‌ها مقابله کرد؛ و احیای مفهوم صحیح خلافت و امامت را برعهده داشتند؛ ایشان خلافت را نه یک سلطنت، بلکه یک مسئولیت الهی برای هدایت جامعه می‌دانست. از دیگر اقدامات ایشان پاسخ به شبهات دینی بود و شاگردان بزرگی چون ابن عباس، کمیل بن زیاد، و مالک اشتر و دهها چهره دیگر را تربیت کردند.و همچنین برخلاف جریاناتی که اسلام را به ظاهرگرایی تقلیل داده بودند، اما امام علی (ع) بر عقل و تدبر در دین تأکید داشت.

شخصیت ابوسفیان و معاویه

این موضوع باید در یک چارچوب گسترده‌تر دیده شود. به طور خلاصه، اشرافِ مکه، به معنای واقعی کلمه، در مقابل پیامبر(ص) موضع گرفتند. البته منظورم این نیست که همه آنها این کار را کردند، اما اکثر آنها چنین کردند. این موضع‌گیری، که در جلسه قبل هم به آن اشاره شد، تا حد زیادی طبیعی است. چرا که موقعیت اجتماعی، جایگاه مالی و روابط اقتصادی آنها، نتیجه شرایطی بود که اگر از بین می‌رفت، جایگاهشان نیز فرو می‌ریخت. اگر داستان حج به همان شکل سابق انجام نمی‌شد، بسیاری از منابع مالی از بین می‌رفت. اگر افراد با یکدیگر برابر و در کنار هم قرار می‌گرفتند، دیگر معنایی نداشت که کسی برتر باشد و یا شریف‌تر. لذا آنها بخشی از آن شبکه اجتماعی بودند که در طول زمان در مکه شکل گرفته بود و ابعاد مختلفی داشت. آنها احساس می‌کردند و این احساسشان نیز درست بود که پیامبر(ص) و رسالت او در مقابل نظم موجود و شرایطی که وجود داشت، قرار می‌گیرد. 

آیا به این وضعیت عادت هم داشتند؟

عادت هم داشتند و دیگران نیز این وضعیت را پذیرفته بودند. منظورم سایر افرادی است که در مکه یا در مجموعه حجاز زندگی می‌کردند و به‌طور کلی در میان عرب‌ها بودند، اگرچه بیشتر به حجاز مربوط می‌شود. پرسش _ شعار مساوات انسان‌ها می‌تواند برای آنها تحریک‌کننده باشد، زیرا خودشان را از طبقه برتر می‌دانستند. آیا آن برتری و دستاوردهایی که داشتند، دچار خدشه می‌شد؟

در مورد وضعیتی که حتی نسبت به بت‌ها و بت‌کده‌ها وجود داشت، این موضوع نیز یک رونق خاصی برای بازار آنها ایجاد کرده بود. پس فقط مساوات مطرح نبود، بلکه منافع دیگری نیز برای آنها وجود داشت.

پرسش _ برای اینکه این موضوع ملموس‌تر شود، بفرمایید چه منافعی به خطر می‌افتاد و اینکه پس از بعثت، چه منافعی تحت تأثیر قرار می‌گرفت که تا این اندازه واکنش‌برانگیز شد؟

این موضوع به یک عامل خاص محدود نمی‌شود. به عنوان مثال، معروف است که ابولهب، عموی پیامبر، که البته عبارت خوبی نیست، می‌گفت: «این چوپان‌زاده می‌خواهد رئیس ما شود.» این نوع واکنش‌ها، از این مسئله شخصی گرفته تا مواردی که منجر به دگرگون شدن آن شبکه اجتماعی و مالی می‌شد، نقش داشت. یعنی اینها می‌گفتند که اگر کسی بخواهد حج او مورد قبول واقع شود، باید لباس حج خود را از مکه تهیه کند. موضوع فقط غذا و مسکن زائران نبود که عواید آن نصیب قریشیان می‌شد. بعضی افراد که تا حدودی برهنه طواف می‌کردند، عمدتاً به همین دلیل بود. مجبور بودند این لباس را بخرند. قریش برای خودشان موقعیت‌های خاصی، چهارده منصب، تعیین کرده بودند که پیامبر (ص)، این مناصب را، به جز دو مورد، حذف کرد. این مناصب خودش موقعیت اجتماعی ایجاد می‌کرد؛ یعنی اینکه «من مسئول این کار هستم» یا «من مسئول آن کار هستم.» ضمناً این موقعیت اجتماعی، منافع مالی و اقتصادی نیز داشت. به طور خلاصه، اگر بخواهم بگویم، سؤالی که شما مطرح کردید درباره اینکه چرا پیامبر(ص) و رسالت او مشکلاتی در مکه ایجاد کرد و این مقدار مقاومت را برانگیخت، واقعیت این است که این موضوع نتیجه یک مجموعه عوامل بود. از مسائل شخصی گرفته تا مسائل کلی که مربوط به موقعیت آنها و منافع تجاری و اقتصادیشان بود. حالا اینکه بعداً چه اتفاقی افتاد که اینها حفظ شد، به این صورت بود که در دوره بنی‌امیه، وقتی قدرت یافتند، همان روابط را در قالبی دیگر بازسازی کردند.

در مورد خاندان بنی‌امیه باید گفت که اکثر آنها مخالف پیامبر(ص) بودند، به جز چند مورد که تا اندازه‌ای با حضرتش همراهی داشتند که استثناء بود. موضوع بحث معاویه است اما ابوسفیان در اینجا حائز اهمیت است. راستش این نکته جالب است که ابوسفیان تا قبل از هجرت پیامبر(ص)، شخصیت درجه اول قریش نبود، اما بعداً به این جایگاه رسید. دلیلش این بود که رقبایش یکی پس از دیگری فوت شده بودند. اگر اشتباه نکنم، ولید بن مغیره فوت شد، عموی پیامبر، ابولهب، که زنش ام جمیل از بنی‌امیه بود، نیز فوت شد.

 ابوسفیان در ابتدا شخصیت درجه یک نبود؟

او جزء شخصیت‌های مهم محسوب می‌شد، ولی در مرتبه اول قرار نداشت. اما بعداً شرایط به گونه‌ای شد که ابوسفیان به عنوان شخص اول باقی ماند. برای مثال، ابوجهل که فردی بسیار تأثیرگذار بود، در جنگ بدر کشته شد. علاوه بر او، شخصیت‌های مهمی مثل عتبه، شیبه و ولید پسر عتبه که همگی افراد برجسته‌ای بودند، به‌ویژه عتبه که از ابوسفیان نیز سالخورده‌تر و معتبرتر بود، در جنگ بدر کشته شدند. عمرو بن سهیل که البته بعداً به اسلام گروید، در آن زمان حضور داشت، اما ابوسفیان از او مهم‌تر بود. به طور کلی، خلأی شخصیتی پدید آمد و پس از هجرت پیامبر (ص)، عملاً ابوسفیان به ریاست مکه و مجموعه‌ای که شامل قریش و مکه بود، رسید.

پرسش _ یعنی در این چند سال، چند نفری وجود داشتند که مانند ابوسفیان اهمیت داشتند و در کنار او قرار داشتند، اما در طول تحولات، با توجه به اینکه برخی از این شخصیت‌ها کشته می‌شدند یا به هر دلیلی از صحنه حذف می‌شدند، تمرکز روی ابوسفیان معطوف شد؟

بله، در جنگ بدر، ابوجهل کشته شد و از مجموع حدود هفتاد نفری که در این جنگ از کفار مکه کشته شدند، بسیاری از آنها موقعیت بالایی داشتند. لذا پس از جنگ بدر است که ابوسفیان به عنوان شخصیت اول ظاهر می‌شود. از جنگ بدر می‌گذریم و به جنگ احد می‌رسیم. جنگ احد عمدتاً به منظور انتقام‌ستانی از جنگ بدر انجام شد و تعداد زیادی از مسلمانان کشته شدند. در جنگ بدر از زنان مکه کسی حضور نداشت، اما در جنگ احد، به دلیل انتقام‌جویی، تعداد قابل توجهی از زنان شرکت کردند، از جمله هند، مادر معاویه، که اقدام به شکافتن بدن حضرت حمزه (ع) کرد. در اینجا، ابوسفیان به عنوان شخصیت اصلی است که شعار «اعلی الهبل» را سر داد، که پیامبر (ص) در جواب فرمودند: «بگویید الله اعلی و اجل» این شعار را خود ابوسفیان مطرح کرد، به اعتبار مقامش به عنوان امیر لشکر.

در جنگ بدر نیز ریاست کاروان تجاری با او بود؟

بله، او ریاست کاروان تجاری را برعهده داشت و تا حدی نیز فرمانده لشکر به حساب می‌آمد. اما باید توجه داشت که در جنگ بدر، فرماندهی لشکر تنها به عهده او نبود. عتبه، ابوجهل و شیبه و ولید نیز در این جنگ حضور داشتند و افراد برجسته‌ای بودند. جنگ احد جنگی انتقام‌جویانه بود و تعداد زیادی از مسلمانان، که حدود هفتاد نفر بودند، شهید شدند. اما نکته مهم در مورد جنگ احزاب است. جنگ احزاب، جنگی واقعی بود؛ نه جنگی انتقام‌جویانه، بلکه جنگی برای نابودی اسلام و پایان دادن به این مسئله. ریاست این جنگ نیز با ابوسفیان بود. برای این جنگ، تمهیداتی لازم بود، زیرا مکه به تنهایی ظرفیت لازم برای تأمین نیرو را نداشت. در جنگ بدر، تعداد نیروی مکه حدود نهصد و پنجاه نفر بود و در جنگ احد نیز عددی مشابه داشتند. اما در جنگ احزاب، تعداد سپاه به حدود ده‌ هزار نفر رسید. برای فراهم کردن این تعداد نیرو، مکه به تنهایی قادر نبود. بنابراین، شخصیتی مثل ابوسفیان نقش محوری ایفا کرد. او با اقداماتی که انجام داد، تعداد قابل توجهی از قبایل مختلف شبه‌جزیره عربستان را گردهم آورد. همچنین با یهودیان داخل مدینه و یهودیان اطراف مدینه مذاکره کرد تا حمایت و مشارکت آنان را به دست آورد. حتی فردی چون عمرو بن عبدود، که قهرمان بزرگ و معروف آن دوران بود، را نیز به همراه خود آورد. بنابراین، اگر جنگ احزاب یا جنگ خندق را به دقت تحلیل کنیم، با توجه به ظرفیت محدود جمعیتی و انسانی مکه و با توجه به مشارکت افراد و گروه‌ها و قبایل مختلفی که در این جنگ شرکت کردند، مشخص می‌شود که ابوسفیان به یک رقم بزرگ تبدیل شده است. واقعیت این است که این هماهنگی‌ها بدون مدیریت و برنامه‌ریزی دقیق امکان‌پذیر نبود. هماهنگ کردن یهودیان داخل و خارج مدینه، گردآوری قبایل مختلف و ایجاد اتحاد بین آنها کار بسیار دشواری بود. قبایل عرب معمولاً تنها در صورتی به اتحاد پایبند بودند که از پیروزی مطمئن باشند و در غیر این صورت ممکن بود در اثنای جنگ از هم جدا شوند و یا حتی به طرف مقابل بپیوندند. این موضوع نشان‌دهنده این است که اتحاد قبایل در آن دوران بسیار شکننده بود و مدیریت آن به نفوذ و توانایی فراوانی نیاز داشت. این طراحی و ریاست عموماً برعهده خود ابوسفیان بود.

جنگ احزاب در نهایت به نفع مسلمانان خاتمه یافت و در واقع جنگی به مفهوم واقعی رخ نداد. تنها تعداد بسیار محدودی از مسلمانان، کمتر از بیست نفر، در این جنگ دخالت فعال داشتند و تعداد کشته‌شدگان طرفین بسیار محدود بود. شرایط خاصی حاکم بود و این موضوع نشان‌دهنده این است که اتحاد قبایل عرب در آن زمان، بسیار شکننده بود. با وقوع یکی دو حادثه، این اتحاد کاملاً از هم‌گسیخته می‌شد.از صلح حُدیبیه گذشته و به فتح مکه می‌پردازیم. پیامبر (ص) در این واقعه با تعداد زیادی از مسلمانان به گونه‌ای سرزده وارد مکه می‌شوند و مکه بدون خونریزی فتح می‌شود. این، جریانی استثنایی در تاریخ شبه‌جزیره است. در این دوران، ابوسفیان نیز به اسلام درمی‌آید و تمام خانواده‌اش، از جمله هند، یزید پسر ابوسفیان و معاویه و عموماً بنی‌امیه، به جز یکی دو نفر، مسلمان می‌شوند. آن یکی دو نفر باقی‌مانده که فرار کرده بودند، نیز بعداً از طریق شفاعت، به خدمت پیامبر(ص) می‌آیند و اسلام می‌آورند.  او در این موقعیت به‌عنوان نماد اصلی قریش و مکه شناخته می‌شود و شاید به همین دلیل است که پیامبر (ص) خانه ابوسفیان را به‌عنوان مأمن و پناهگاه قرار می‌دهد و می‌فرماید: «هر کس در خانه بماند و یا به خانه ابوسفیان برود یا به مسجد الحرام، مصون است.» ابوسفیان اسلام می‌آورد و این موضوع تفصیل فراوانی دارد که از آن می‌گذریم. 

پرسش _ بنابراین بعد از فتح مکه، این مناسبات قدرت به‌کلی تغییر می‌کند. این خلأ که پس از فروپاشی این مناسبات به وجود می‌آید، چگونه پر می‌شود؟ آیا بنی‌امیه تلاشی برای بازسازی موقعیت خود انجام می‌دهند؟ 

بله، بنی‌امیه، فرصت‌طلب و زمان‌شناس بودند. می‌دانستند که شرایط در حال دگرگون شدن است. بعد از فتح مکه، بسیاری از بزرگان قریش، به‌ویژه خاندان ابوسفیان، به مدینه مهاجرت می‌کنند. قبلاً مکه مرکز بود، اما بعد از فتح مکه، مدینه به‌عنوان مرکز جدید شبه‌جزیره عربستان مطرح می‌شود. یعنی مدینه به عنوانی، پایتخت جدید می‌شود. ثروت، قدرت، قدرت نظامی و قدرت اجتماعی همه در مدینه جمع می‌شود و این افراد به مدینه می‌آیند.

مکه جایگاه خود را از دست می‌دهد؟

بله، مکه جایگاهش را از دست می‌دهد و مدینه به‌عنوان مرکز جدید مطرح می‌شود. بعد از فتح مکه، «عام الوفود» آغاز می‌شود که قبایل مختلف به مدینه می‌آیند. نکات زیادی در این مورد وجود دارد که از آن می‌گذرم. خود پیامبر (ص) بهتر از همه می‌دانست که اسلام ابوسفیان از سر مصلحت بوده است. برای مثال، در جنگ حنین، قبل از شروع جنگ، ابوسفیان به عباس می‌گوید: «برادرزاده‌ات چه تشکیلات و سلطنت و قدرتی راه انداخته است!» یا در جنگ هوازن، جمله‌ای دارد که می‌گوید: «اینان، یعنی سپاهیان مسلمانان، چنان فرار می‌کنند که دریا فقط می‌تواند مانع آنها شود.» همان‌طور که گفتم، این افراد به مدینه می‌آیند و پیامبر (ص) می‌داند که اسلام آوردن آنها از سر مصلحت است. لازم به علم نبوت هم نیست؛ این موضوع کاملاً مشخص بود. بلافاصله بعد از فتح مکه، جنگ با هوازن آغاز می‌شود که مسلمانان در آن پیروز می‌شوند. پیامبر (ص) مقدار زیادی از غنایم جنگ را به ابوسفیان به‌عنوان «مولفه القلوب» می‌بخشد. ابوسفیان می‌گوید: «به بچه‌هایم هم بده» و به همان اندازه، صد شتر، به یزید و معاویه داده می‌شود. در برخی روایات آمده که مقداری نقره نیز داده شده است. نکته مهم این است که بعد از پیروزی حنین، سپاهیان به سوی طائف می‌روند. طائف تنها جایی در شبه‌جزیره عربستان است – البته به‌جز یمن – که برج و بارو دارد. مسلمانان نمی‌توانند پیروز شوند، زیرا قلعه‌ای محکم دارد. ساکنان طایف، بنی‌ثقیف هستند، یک قبیله مهم و منسجم. شاید کمتر قبیله‌ای در حجاز به اندازه آنها منسجم بوده‌اند. این قبیله خودکفا بودند و به‌ویژه کشاورزی و باغداری خوبی داشتند. مسلمانان نمی‌توانستند پیروز شوند و در نهایت پیغمبر (ص) دستور می‌دهد که به مدینه بازگردند. در این میان، عروه بن مسعود، یکی از بزرگان بنی‌ثقیف، به مدینه می‌آید و اسلام می‌آورد. او به طایف بازمی‌گردد و مردم را به اسلام دعوت می‌کند. اما ظاهراً از دور به او تیری می‌زنند و او شهید می‌شود. بعد از این اتفاق، بنی‌ثقیف هیئتی به مدینه می‌فرستند و می‌گویند که می‌خواهند مسلمان شوند. اما شروطی می‌گذارند که پیغمبر (ص) آنها را رد می‌کند، زیرا مخالف اصول اسلام بود. بالاخره آنها اسلام را قبول می‌کنند و بازمی‌گردند. حالا نکته این است که چه کسی باید برود و بت بنی‌ثقیف، یعنی بت لات، را بشکند؟ از میان ثقیفی‌ها، فردی وجود داشت که تقریباً در اواسط دوران مدینه به خدمت پیغمبر (ص) آمد. این فرد به دلیل انجام کارهای خلاف، به مدینه پناه آورده بود و در آنجا به اسلام گروید. نام او مُغیره بن شعبه بود، یا به قولی، مَغیره. پیامبر (ص)، برای اینکه بت لات که نماد بت‌پرستی بنی‌ثقیف بود را بشکنند، تصمیم جالبی گرفتند. به نظر شما، این کار را به چه کسی محول می‌کردند؟ اگر شخصیتی جهادی و سابقه‌دار را مأمور این کار می‌کردند، احتمالاً با مقاومت شدیدی روبرو می‌شدند و این موضوع می‌توانست منجر به جنگ و خونریزی و وضعیت پیچیده‌ای شود. حضرت دو نفر را انتخاب کردند: یکی همین مغیره بود و دیگری ابوسفیان. این تصمیم بسیار حکیمانه بود بلکه نوعی کیاست فوق‌العاده بود. هدف این بود که برای رام کردن بنی‌ثقیف، بت آنها شکسته شود، اما این کار باید به گونه‌ای انجام می‌شد که عوارض جانبی نداشته باشد. مغیره، که از اهالی خود بنی‌ثقیف بود، نقش خاصی در این میان ایفا کرد. او حتی داستانی در این مورد دارد که خودش را روی زمین انداخت و گفت به دلیل قصد توهین به بت لات، او چنین شده است. این رفتار مغیره، که شیطنت‌آمیز بود، نوعی مقدمه‌سازی بود. به هر حال، این دو نفر، یعنی مغیره و ابوسفیان، موفق شدند بت لات را بشکنند. 

»السلام علیک یا أمیر المومنین و یعسوب الدین و قائد غرً المجلین«

دکتر هادی انصاری
https://www.asianewsiran.com/u/gpv
اخبار مرتبط
شبکه تلویزیونی «ام‌بی‌سی» عربی همزمان با آغاز ماه رمضان پخش سریال «معاویه» را آغاز کرده است؛ پروژه‌ای جنجالی که بحث‌وجدل پیرامون آن از دو سال پیش آغاز شده است. پس از آغاز پخش سریال، ساترا، نهاد زیرمجموعهٔ صداوسیمای جمهوری اسلامی که نقش نظارتی دارد، دوبلهٔ این سریال و هرگونه انتشار آن در سکوهای صوتی و تصویری ایران را ممنوع اعلام کرد. این نهاد دلیل ممنوعیت را «تلاش» این مجموعهٔ تلویزیونی برای «تطهیر خاندان بنی‌امیه» توصیف کرده است. با وجود این، هر قسمت از سریال پس از پخش، به‌سرعت زیرنویس فارسی شده و در برخی از کانال‌های تلگرامی پخش می‌شود.
تصاویر منتشرشده از سهیر بن عماره، بازیگر تونسی نقش هند جگرخوار در یک سریال تاریخی، موجی از انتقادات کاربران را به همراه داشته است. کاربران با اشاره به استفاده از عمل‌های زیبایی، بوتاکس و ژل، چهره این شخصیت را غیرواقعی و نامتناسب با دوره تاریخی آن دانسته‌اند.
ساترا صداوسیما دوبله و هر نوع انتشار سریال «معاویه» در سکوهای صوت و تصویر فراگیر اعم از رسانه‌های ناشر محور و کاربر محور را ممنوع اعلام کرد. برخی رسانه‌های کاربر محور نسبت به انتشار نسخه زبان اصلی قسمت ۱ و ۲ اقدام کرده بودند که با همکاری دادستانی کل کشور نسبت به حذف دو قسمت یاد شده از تمام رسانه‌های کاربر محور اقدام شد.
سریال تاریخی «معاویه» با بودجه‌ای حدود ۱۰۰ میلیون دلار، تولید شبکه سعودی MBC، به‌رغم اعتراضات گسترده شیعیان و ممنوعیت پخش در عراق، روی آنتن رفت. این سریال که به روایت تاریخ صدر اسلام از دیدگاه اهل سنت می‌پردازد، با نمایش چهره امامان شیعه و شخصیت‌های تاریخی اسلام، جنجال‌های فرقه‌ای را در منطقه تشدید کرده است.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید