یکشنبه / ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ / ۰۳:۳۹
کد خبر: 32410
گزارشگر: 548
۱۶۱۵
۰
۰
۱
به بهانه 11 سپتامبر

سپتامبری دیگر؛ پاسخ ۱۱ سپتامبر با روایت کودتای شیلی!

سپتامبری دیگر؛ پاسخ ۱۱ سپتامبر با روایت کودتای شیلی!
کن لوچ، کارگردان نامدار بریتانیایی، در فیلم مشترک یازده سپتامبر»، به جای پرداختن به حادثه برج‌های تجاری، به سراغ ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ و کودتای خونین پینوشه در شیلی می‌رود و داستان قهرمانانه ویکتور خارا، خواننده و فعال چپ‌گرا را که در استادیوم ملی شیلی کشته شد، روایت می‌کند.

آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس

 

 

 

 

 

 

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر

 در اولین سالگرد حادثه‌ ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۲ از یازده کارگردان مشهور سینما از کشورهای مختلف خواسته می‌شود هر کدام اپیزودی ده دقیقه‌یی در مورد این حادثه بسازند و حاصل کار با نام «۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱» منتشر می‌شود.  «کن لوچ» کارگردان بزرگ سینمای بریتانیا یکی از آن یازده نفر بود. او به بهانه‌ سالگرد حادثه‌ ۱۱ سپتامبر نیویورک به ۱۱ سپتامبر بیست و نه سال قبل از آن (سال ۱۹۷۳) می‌پردازد. به کودتای شیلی، کودتای ژنرال آگوستو پینوشه با حمایت ایالات متحده‌ آمریکا علیه دولت منتخب سالوادور آلنده.

«پرسش من این است:

هرگز به فکرتان رسیده است دست هایی که در این سرزمین کار می کنند مال ماست؟»

پس از کودتای پینوشه علیه آلنده، ویکتور خارا و پنج هزار تن از جوانان شیلی را به استادیومی که کنسرت‌های حمایتی آلنده برگزار شده بود منتقل کردند. رئیس زندان که سرودهای هیجان‌انگیز خارا را شنیده بود به هنرمند گرفتار نزدیک شد و از او پرسید آیا حاضراست برای دوستان گیتار بزند و سرود بخواند؟ پاسخ ویکتور مثبت بود: البته که حاضرم. رئیس زندان به یکی از گروهبانان گفت گیتارش را بیاور. گروهبان رفت و تبری با خود آورد و هر دو دست ویکتور خارا را با آن شکستند. آنگاه رئیس زندان به طعنه گفت: خوب، بخوان! چرا معطلی؟ ویکتور خارا درحالی که دستان خونریزش را درآسمان حرکت می داد از هم‌زنجیران خود خواست که با او هم صدایی کنند وآنگاه آواز پنج هزار دهان به خواندن «سرود وحدت» که ویکتور تصنیف کرده بود در استادیوم سانتیاگو طنین افکند:

مردمی یک‌دل ویکصدا

هرگز شکست نخواهند خورد

پس از آن واقعه خارا به رگبار بسته شد و پیکرش به گورهای دسته جمعی انتقال یافت.. این واقعه در سپتامبر ۱۹۷۳ رخ داد که در تاریخ شیلی به «سپتامبر سیاه» معروف است.  آنچه که جلادان درنیافته بودند، این بود که روح یک انقلابی، در مشت‌های بسته نیست، در قلب یک ملت می‌تپد. ویکتور خارا با دستان شکسته و بدن خونین، تا آخرین نفس سرود امید خواند و پنج هزار زندانی هم‌زندانش، با او هم‌نوا شدند. صدای آنها تا امروز در تاریخ طنین‌انداز است: «مردمی یک‌دل و یکصدا، هرگز شکست نخواهند خورد».

تحلیل سینمایی و روایت

  • کنترل زمان

    مهارت لوچ در روایت یک داستان کامل و تاثیرگذار در تنها ۱۰ دقیقه قابل تحسین است. او بدون هیچ حاشیه‌پردازی، مستقیم به قلب ماجرا می‌پردازد.
  • تکنیک مستندگونه

    لوچ از سبک مستندگونه استفاده می‌کند تا حس واقعیت و بی‌واسطگی را به مخاطب منتقل کند. این کار باعث می‌شود فاجعه بیشتر به عنوان یک واقعیت تاریخی ثبت شده تلقی شود تا یک درام سینمایی.
  • نمادپردازی

    دستان شکسته شده ویکتور خارا نمادی قدرتمند از تلاش نظام‌های سرکوبگر برای خاموش کردن صدای هنر، اعتراض و آزادی‌خواهی است. اما آواز جمعی زندانیان، نماد شکست ناپذیری ایده‌ها و پیروزی نهایی روح انسانی است.

۲. تحلیل سیاسی و ایدئولوژیک

  • بازتعریف تروریسم

    لوچ با هوشمندی، تعریف رایج و یک‌سویه از تروریسم (که تنها شامل گروه‌های غیردولتی می‌شود) را به چالش می‌کشد. او به مخاطب یادآوری می‌کند که تروریسم دولتی به حمایت قدرت‌های بزرگ، می‌تواند به مراتب مخرب‌تر و خونین‌تر باشد.
  • نقد امپریالیسم آمریکا

    این اپیزود یک نقد صریح و بی‌پرده به سیاست‌های خارجی ایالات متحده است که برای حفظ منافع خود، به سرنگونی دولت‌های دموکراتیک و حمایت از دیکتاتورهای خون‌آشام (مانند پینوشه) اقدام کرده است.
  • انترناسیونالیسم

    لوچ با پیوند زدن دو واقعه در دو قاره مختلف، نشان می‌دهد که مبارزه برای عدالت، مرزی نمی‌شناسد و ظلمی که در یک نقطه از جهان رخ می‌دهد، به همه انسان‌ها مربوط است.

۳. تحلیل تاریخی و یادبود

احیای خاطره

این فیلم کوتاه، نقش مهمی در زنده نگاه داشتن خاطره ویکتور خارا و هزاران قربانی دیکتاتوری پینوشه در حافظه جمعی جهانیان ایفا کرده است.

برجسته کردن پیوندهای تاریخی

لوچ به درستی نشان می‌دهد که تاریخ، مجموعه‌ای از وقایع مجزا نیست، بلکه زنجیرهای به هم پیوسته است. بایستی برای درک کامل جهان امروز، وقایع به ظاهر جدا (مانند کودتای شیلی و حمله ۱۱ سپتامبر) را در کنار هم دید.

۴. تأثیر و بازخورد

این اپیزود از کن لوچ، یکی از بحث‌برانگیزترین و در عین حال مورد تحسین‌ترین بخش‌های فیلم «۱۱'۰۹''۰۱» بود. از یک سو، بسیاری آن را یک اثر قدرتمند و ضروری خواندند که روایتی مغفول مانده را بیان می‌کند. از سوی دیگر، برخی در غرب آن را نوعی "سفید سازی" تروریسم دانستند.

جمع‌بندی

اپیزود کن لوچ در «۱۱'۰۹''۰۱» بسیار بیشتر از یک فیلم کوتاه است. یک بیانیه سیاسی قوی، یک درس تاریخ تلخ و یک ادای احترام باشکوه به کشته شدن ویکتور خارا و قدرت ناپیدای هنر در برابر ظلم است. این اثر ثابت می‌کند که سینما می‌تواند قدرتمندترین سلاح برای به چالش کشیدن روایت‌های مسلط و افشای حقایق تاریخی باشد.

 

به قلم: پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
https://www.asianewsiran.com/u/hiJ
اخبار مرتبط
ده فیلم سینمایی ایران برای رقابت در بخش بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۶ انتخاب شدند. از میان این ده اثر، یک فیلم به عنوان نماینده نهایی ایران معرفی خواهد شد. فیلم‌های انتخاب‌شده شامل آثاری از کارگردانان مطرح و جوان سینمای ایران است.
هشتاد و دومین جشنواره فیلم ونیز با اهدای «شیر طلایی» به «پدر، مادر، خواهر، برادر» ساخته جیم جارموش به کار خود پایان داد. در میان برندگان این دوره، فیلم ایرانی «باشو، غریبه کوچک» به کارگردانی بهرام بیضایی نیز جایزه بهترین فیلم مرمت‌شده را کسب کرد. منصور جهانی در این یادداشت به تحلیل این جشنواره می پردازد.
در مراسم افتتاحیه هشتادودومین جشنواره فیلم ونیز، فرانسیس فورد کاپولا جایزه شیر طلایی یک عمر دستاورد سینمایی را به ورنر هرتزوگ اهدا کرد در حالی که فیلم "رحمت" ساخته پائولو سورنتینو به عنوان فیلم افتتاحیه به نمایش درآمد. منصور جهانی در این مقاله به بررسی دقیق جشنواره ونیز و مراسم اختتامیه آن می پردازد.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید