آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در سکوت شبانه چهارشنبه، صحنهای تلخ در سازمان آتشنشانی سنندج رقم خورد. جایی که مردانی همیشه آماده برای نجات جان دیگران از آتش، این بار شاهد زبانه کشیدن شعلهها بر تن یکی از همکاران خود بودند. شاهو صفری، آتشنشان ۳۴ ساله و پدر دو کودک، که ماهها در انتظار دریافت حقوق و مزایای معوقه خود بود، زمانی که دیگر تاب نیاورد، خود را به آتش اعتراض سپرد. او که سالها برای خاموش کردن آتشهای دیگران تلاش کرده بود، این بار آتشی را برافروخت که از درد و درماندگی میگفت. این فریاد آتشین، تنها یک روز پس از خاموش شدن جان احمد بالدی، دانشجوی جوان اهوازی به گوش رسید. دانشجویی که در اعتراض به تخریب دکه پدرش، خود را سپر بلای خانواده کرد و در آتش سوزانیده شد.
شاهو صفری، این آتشنشان جوان، نه در خیابان و نه در میدان عمومی، بلکه در محل کار خود - جایی که باید امنیت و آرامش مییافت - دست به این اقدام زد. شاید میخواست بگوید که حتی پناهگاه نجاتبخش آتشنشانی نیز از آسیبهای اقتصادی در امان نمانده است. همکارانش که همیشه برای نجات دیگران از آتش آماده بودند، این بار شاهد سوختن یکی از خود بودند. آنان به سرعت وارد عمل شدند و شاهو را به بیمارستان رساندند، اما آتش خشم و ناامیدی در دل او همچنان زبانه میکشد.
در سوی دیگر، مسئولان آتشنشانی سنندج از "آسیب جزئی" سخن میگویند، در حالی که منابع محلی از سوختگی ۳۰ درصدی و وضعیت وخیم این آتشنشان خبر میدهند. این تناقضگوییها، بر تلخی ماجرا میافزاید. این دو حادثه در فاصله تنها ۲۴ ساعت، زنگ خطری است برای جامعهای که گویی راههای بیان اعتراض را یکی پس از دیگری از دست میدهد. از دانشجوی جوان در اهواز تا آتشنشان در سنندج، هر دو با زبانی یکسان فریاد زدند. اکنون پرسش اینجاست: آیا کسی صدای این فریادها را میشنود؟ آیا کسی هست که درد این قربانیان سکوت را درک کند؟ یا باید شاهد خودسوزیهای دیگری باشیم؟
تحلیل اقتصادی و معیشتی زمینهساز اعتراض
خودسوزی شاهو صفری در اعتراض به پرداخت نشدن ماهها حقوق و معوقات مزدی، نشان از بحران معیشتی کارکنان بخشهای عمومی دارد. آتشنشانان که از قهرمانان اجتماعی محسوب میشوند، در سکوت با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. عدم پرداخت به موقع حقوق به کارکنان دولت و نهادهای عمومی، پدیدهای است که در سالهای اخیر گسترش یافته است. این مسئله به ویژه برای کارکنانی که تنها منبع درآمدشان حقوق ماهانه است، بحرانساز شده است. فشار اقتصادی بر خانوادههای کارمندان دولت و نهادهای عمومی، آنان را در تنگنای شدیدی قرار داده است. وقتی یک آتشنشان که خود نجاتبخش مردم است، به چنین اقدام شدیدی دست میزند، نشان از عمق ناامیدی و درماندگی دارد.
ابعاد روانشناختی و اجتماعی خودسوزیهای اعتراضی
خودسوزی به عنوان شکل شدید اعتراض، نشان از ناامیدی عمیق از راههای معمول بیان اعتراض دارد. وقتی افراد راهی برای بیان دردهای خود نمییابند، به اقدامات شدید روی میآورند. تکرار خودسوزیهای اعتراضی در فاصله کوتاه (احمد بالدی در اهواز و شاهو صفری در سنندج) نشان از گسترش این پدیده در جامعه دارد. این امر میتواند باعث عادیسازی این شکل از اعتراض شود. اثرات روانی این حوادث بر جامعه بسیار عمیق است. وقتی مردم شاهد هستند که یک آتشنشان -نماد امنیت و نجات- به چنین اقدام شدیدی دست میزند، امید به بهبود شرایط در آنان کاهش مییابد.
مسئولیتپذیری نهادها و شفافیت اطلاعرسانی
تفاوت روایت مسئولان آتشنشانی سنندج که از "آسیب جزئی" سخن میگویند با گزارش منابع محلی از سوختگی ۳۰ درصدی و وضعیت وخیم، نشان از عدم شفافیت در اطلاعرسانی دارد. برخورد قضایی با مسئولان مربوطه در پرونده خودسوزی احمد بالدی (بازداشت موقت شهردار و مسئول اجراییات شهرداری اهواز) نشان میدهد که دستگاه قضایی به دنبال پاسخگویی است، اما این برخوردها اغلب دیرهنگام است. نیاز به ایجاد مکانیسمهای پاسخگویی و نظارتی در نهادهای دولتی و عمومی بیش از پیش احساس میشود. نهادها باید در قبال کارکنان و شهروندان پاسخگو باشند.
تأثیرات اجتماعی و پیامدهای این حوادث
این حوادث میتواند اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و عمومی را کاهش دهد. وقتی مردم ببینند که حتی آتشنشانان نیز مورد بیتوجهی قرار میگیرند، اعتمادشان به سیستم حکمرانی سست میشود. تأثیر این حوادث بر روحیه اجتماعی بسیار مخرب است. جامعهای که شاهد خودسوزی شهروندانش است، دچار نوعی افسردگی جمعی و ناامیدی میشود. این حوادث میتواند باعث جریانسازی اجتماعی شود و سایر افراد ناراضی را به اقدامات مشابه تشویق کند. بنابراین، ضرورت دارد که ریشههای این اعتراضات به سرعت شناسایی و برطرف شود.
راهکارهای پیشگیرانه و ضرورت اقدام فوری
- ایجاد سیستمهای حمایت روانی برای کارکنان دولت و نهادهای عمومی ضروری است. بسیاری از این افراد تحت فشارهای اقتصادی شدید هستند و نیاز به حمایت دارند.
- شفافسازی مالی و تضمین پرداخت به موقع حقوق کارکنان باید در اولویت قرار گیرد. هیچ بهانهای برای عدم پرداخت حقوق کارکنان قابل قبول نیست.
- ایجاد کانالهای مؤثر برای بیان اعتراضات و رسیدگی به آنان میتواند از بروز چنین اقدامات شدیدی جلوگیری کند. وقتی مردم بدانند صدایشان شنیده میشود، کمتر به اقدامات شدید روی میآورند.