آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
گاهی یک جمله میتواند زندگی را به کام مرگ بکشاند. گاهی یک تحریک کلامی میتواند آتشی به پا کند که نه تنها یک جوان، که وجدان جامعه را میسوزاند. داستان احمد بالدی، دانشجوی ۲۰ ساله اهوازی، از آن تراژدیهایی است که در حافظه شهروندان این مرز و بمان خواهد ماند. جوانی که برای حفظ کرامت خانوادهاش، جان خود را به خطر انداخت. او هر روز پس از دانشگاه به دکه پدرش میرفت تا در تأمین معاش خانواده شش نفره کمک کند. دکه کوچکی که تنها منبع درآمد این خانواده محسوب میشد.
روز حادثه، وقتی ماموران شهرداری برای تخریب دکه آمدند، احمد التماس کنان به آنها گفت: "اگر دکه را خراب کنید، خودم را آتش میزنم." اما پاسخ ماموران نه تنها همراهی نبود، که تحریک آمیز بود. جمله "خودتو آتش بزن" از زبان ماموران شهرداری، آخرین امید این جوان را نابود کرد. او که نمیخواست در برابر پدرش شرمنده باشد، بنزین را روی خود ریخت و کبریت را زد. حالا احمد با ۷۰ درصد سوختگی در بیمارستان برای زنده ماندن می جنگد. پدرش که شاهد ماجرا بوده، روایت تازهای از این حادثه ارائه داده که جامعه را تکان داده است.
این حادثه پرسشهای اساسی درباره برخورد ماموران شهرداری و حمایت از اقشار ضعیف جامعه مطرح کرده است. پرسشهایی که نیازمند پاسخ فوری مسئولان است. آیا حفظ دکه کوچک یک خانواده، به قیمت جان یک جوان میارزید؟ آیا برخورد ماموران شهرداری با استانداردهای انسانی و قانونی مطابقت دارد؟
بررسی ابعاد روانشناختی حادثه
تحریک کلامی ماموران شهرداری نقشی تعیینکننده در این تراژدی داشت. روانشناسی بحران نشان میدهد افراد در شرایط استرس شدید، مستعد تصمیمگیریهای تکانشی هستند. احمد بالدی در موقعیتی قرار داشت که احساس میکرد تمام راهها به بنبست رسیده است. التماس او آخرین تلاش برای نجات معاش خانواده بود که با پاسخ تحریکآمیز مواجه شد. تأثیر کلام بر افراد در شرایط بحرانی موضوعی ثابتشده در روانشناسی است. ماموران شهرداری از این اصل مهم غافل بودند یا آن را نادیده گرفتند.
تحلیل حقوقی و مسئولیتپذیری نهادها
از منظر حقوقی، تحریک به خودکشی جرم محسوب میشود. ماده ۸۳۶ قانون مجازات اسلامی به صراحت به مجازات تحریک به خودکشی اشاره دارد. شهرداری به عنوان نهاد عمومی، مسئولیت حفظ کرامت انسانی شهروندان را بر عهده دارد. برخورد تحقیرآمیز با شهروندان مغایر با این مسئولیت است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعدد بر حفظ کرامت انسانی و منع تحقیر شهروندان تأکید دارد. این حادثه نیازمند بررسی از منظر انطباق با قوانین اساسی است.
ابعاد اجتماعی و اقتصادی ماجرا
دکههای کوچک برای بسیاری از خانوادهها تنها منبع درآمد است. نابودی این دکهها بدون ارائه راهکار جایگزین، خانوادهها را با بحران معیشتی مواجه میکند. اقشار کمدرآمد جامعه که از دکهها امرار معاش میکنند، نیازمند حمایت و همراهی نهادهای عمومی هستند. برخورد قهری بدون ارائه جایگزین مشکلات اجتماعی ایجاد میکند. این حادثه شکاف بین نهادهای عمومی و مردم را نشان میدهد. کاهش این شکاف نیازمند تغییر نگرش و اصلاح روشهای برخورد با شهروندان است.
مدیریت بحران و آموزش ماموران
ماموران شهرداری نیازمند آموزشهای تخصصی برای برخورد با شهروندان در شرایط بحرانی هستند. آموزش مدیریت بحران و روانشناسی موقعیت های اورژانسی ضروری است. برخورد با متصرفان و دکهداران باید بر اساس پروتکلهای مشخص و انسانی صورت گیرد. فقدان این پروتکلها موجب بروز فجایع انسانی میشود. نظام پاسخگویی و نظارت بر عملکرد ماموران باید تقویت شود. مسئولان باید در قبال رفتار ماموران پاسخگو باشند.
راهکارهای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی
- تدوین دستورالعمل شفاف برای برخورد با دکهداران و متصرفان ضروری است. این دستورالعمل باید کرامت انسانی را محور اصلی قرار دهد.
- ایجاد سیستم حمایتی برای خانوادههای کمدرآمدی که دکهدار هستند، میتواند از بروز چنین حوادثی پیشگیری کند. ارائه جایگزین های شغلی راهکار اساسی است.
- نظارت مستمر بر عملکرد ماموران و برخورد با متخلفان میتواند مانع تکرار چنین حوادثی شود. شفافیت در بررسی این حوادث اعتماد عمومی را بازمیگرداند.