آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
صحنه موسیقی کلاسیک ایران در آستانه تجربهای تاریخی قرار دارد. برای اولین بار در طول عمر ارکستر سمفونیک تهران، چوب رهبری در دستان یک زن قرار خواهد گرفت. این زن کسی نیست جز پانیذ فریوسفی، نوازنده همین ارکستر و دختر شهریار فریوسفی، آهنگساز فقید ایرانی. پانیذ فریوسفی که سالها به عنوان نوازنده در ارکستر سمفونیک تهران فعالیت داشته، اکنون پا به عرصه جدیدی میگذارد. رهبری ارکستری که خود زمانی در آن ساز میزده، چالشی است که او با آغوش باز پذیرفته است. در گفتوگویی با خبرگزاری ایسنا، فریوسفی به نکته مهمی اشاره کرده است: فقدان رشته آموزشی رهبری ارکستر در مراکز آموزشی کشور. این کمبود آموزشی توضیح میدهد که چرا با وجود استعدادهای فراوان، شاهد رهبران زن کمی در عرصه موسیقی کلاسیک ایران هستیم.
دعوت شورای هنری ارکسترهای بنیاد رودکی از فریوسفی، نشان از اعتماد به تواناییهای او دارد. این انتخاب میتواند پیام مهمی برای تمام زنان علاقهمند به عرصه رهبری ارکستر در ایران داشته باشد. البته این اولین بار نیست که یک زن ایرانی رهبری یک ارکستر بزرگ را بر عهده میگیرد. پیش از این، نزهت امیری نیز در مقاطعی رهبری ارکستر ملی ایران را تجربه کرده بود. اما هر بار چنین اتفاقی میافتد، این پرسش مطرح میشود که آیا این انتخابها میتواند به یک روند پایدار تبدیل شود؟ پیمان سلطانی، موسیقیدان و رهبر ارکستر ملل، در برنامهای رادیویی به تحلیل این رویداد پرداخته است. او به بررسی ابعاد فنی این انتخاب و پتانسیل آن برای ایجاد تغییر در فضای موسیقی کلاسیک ایران پرداخته است. برای پانیذ فریوسفی، این اتفاق تنها یک موقعیت شغلی نیست. او ادامهدهنده راه پدرش، شهریار فریوسفی است که از چهرههای مطرح موسیقی کلاسیک ایران بود. این ارثیه هنری، مسئولیت او را دوچندان میکند. اکنون نگاهها به این رویداد تاریخی دوخته شده است. آیا این اتفاق میتواند دریچهای برای حضور بیشتر زنان در عرصه رهبری ارکستر در ایران باشد؟ پاسخ این پرسش را آینده روشن خواهد کرد.
اهمیت تاریخی و نمادین این رویداد
انتخاب پانیذ فریوسفی به عنوان اولین رهبر زن ارکستر سمفونیک تهران، رویدادی نمادین در تاریخ موسیقی کلاسیک ایران محسوب میشود. این انتخاب میتواند زمینهساز تغییر نگرش نسبت به حضور زنان در موقعیتهای رهبری در عرصه موسیقی باشد. ارکستر سمفونیک تهران به عنوان یکی از قدیمیترین و مهمترین نهادهای موسیقی کلاسیک ایران، همواره نقش محوری در تحولات موسیقایی کشور داشته است. بنابراین، هر تغییری در این ارکستر میتواند تأثیر گستردهای بر کل صحنه موسیقی کلاسیک ایران داشته باشد. این انتخاب همچنین نشان میدهد که نهادهای فرهنگی ایران به تدریج در حال پذیرش نقش زنان در موقعیتهای مدیریتی و رهبری هستند. این تحول میتواند الهامبخش سایر نهادهای هنری باشد.
چالشهای آموزشی و ساختاری
اشاره پانیذ فریوسفی به عدم وجود رشته آموزشی رهبری ارکستر در ایران، نشان از یک خلاء ساختاری مهم دارد. این کمبود آموزشی توضیح میدهد که چرا با وجود استعدادهای زیاد، شاهد تعداد کمی رهبر ارکستر زن در ایران هستیم. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، رشته رهبری ارکستر به صورت آکادمیک و در سطوح عالی آموزش داده میشود. فقدان چنین برنامهای در ایران، باعث شده که رهبران ارکستر عمدتاً به صورت تجربی و با تلاش فردی به این موقعیت برسند. این مسئله نه تنها بر تعداد رهبران زن، بلکه بر کیفیت رهبری ارکستر در ایران به طور کلی تأثیر گذاشته است. ایجاد رشتههای تخصصی در این زمینه میتواند به ارتقای سطح موسیقی کلاسیک ایران کمک کند.
تأثیر بر جامعه موسیقی زنان ایران
این انتخاب میتواند انگیزهبخش بسیاری از زنان و دختران جوانی باشد که به موسیقی کلاسیک علاقه دارند. دیدن یک زن در جایگاه رهبر ارکستر سمفونیک تهران میتواند آرزوهای جدیدی در آنان ایجاد کند. برای نوازندگان زن حاضر در ارکسترهای مختلف، این اتفاق میتواند نشان دهد که مسیر پیشرفت برای آنان نیز باز است. آنان نیز میتوانند به جایگاههای بالاتر از نوازندگی فکر کنند. این رویداد همچنین میتواند توجه مسئولان فرهنگی و آموزشی را به ضرورت حمایت از استعدادهای زنان در موسیقی کلاسیک جلب کند. ممکن است منجر به ایجاد برنامههای آموزشی و حمایتی ویژه برای زنان شود.
بررسی صلاحیتهای فریوسفی و ملاحظات هنری
پانیذ فریوسفی از چند جهت واجد شرایط برای این موقعیت است: اول، سالها تجربه نوازندگی در همین ارکستر که با سازوکار و اعضای آن آشناست. دوم، پیشینه خانوادگی و رشد در محیطی آکادمیک و هنری. دختر شهریار فریوسفی بودن، علاوه بر بار عاطفی، مسئولیت هنری نیز برای او ایجاد میکند. انتظار میرود که او با آگاهی از میراث پدرش، رویکردی خلاقانه و اصیل به رهبری ارکستر داشته باشد. انتخاب یک نوازنده از درون ارکستر به عنوان رهبر، مزایای خاص خود را دارد. چنین فردی با فرهنگ سازمانی، تواناییهای فردی نوازندگان و ویژگیهای خاص ارکستر آشناست.
چشمانداز آینده
این سؤال مطرح است که آیا این انتخاب میتواند به یک روند پایدار تبدیل شود یا صرفاً یک استثنا خواهد بود. پاسخ این پرسش به عملکرد فریوسفی و واکنش جامعه موسیقی بستگی دارد. اگر این تجربه موفق باشد، میتواند راه را برای انتخاب سایر زنان مستعد در موقعیتهای رهبری هموار کند. همچنین ممکن است منجر به ایجاد برنامههای آموزشی برای پرورش رهبران ارکستر زن شود. این رویداد میتواند توجه بینالمللی را نیز به استعدادهای موسیقایی زنان ایرانی جلب کند. ممکن است فرصتهای همکاری و آموزش بینالمللی برای زنان ایرانی علاقهمند به رهبری ارکستر ایجاد شود.