آسیانیوز ایران، سرویس سلامت و زیبایی:
در دنیای پزشکی، رازی بزرگ در حال فاش شدن است. رازی که پایههای اخلاق و حرفهایگری را به لرزه درآورده است. این راز به ویروس خطرناک زگیل تناسلی یا اچ پی وی مربوط میشود. ویروسی که میتواند زندگی افراد را برای همیشه تغییر دهد. اما داستان اصلی، خود ویروس نیست. داستان، دروغی است که در مطبهای پزشکان گفته میشود. وقتی بیماری با علائم زگیل تناسلی به پزشک مراجعه میکند، یک سناریوی همیشگی تکرار میشود. پزشک میپرسد: "آخرین بار چه زمانی به استخر رفتی؟"
این سؤال، دروغی مصلحتی است. دروغی که قرار است کانون خانوادهای را از هم پاشیدن نجات دهد. از نظر علمی، ویروس اچ پی وی در محیط آبی مانند استخر به سرعت از بین میرود. امکان انتقال آن از طریق آب استخر تقریباً صفر است. پس چرا پزشکان این حرف را میزنند؟ زیرا میدانند حقیقت میتواند زندگی یک زن و شوهر و فرزندانشان را نابود کند. این گزارش، افشای این دروغ بزرگ و تحلیل پیامدهای شگفتانگیز آن بر جامعه است.
زیستشناسی ویروس و عدم امکان انتقال از طریق استخر
ویروس اچ پی وی به گروهی از ویروسها تعلق دارد که برای زنده ماندن نیاز به تماس مستقیم سلول به سلول دارند. پوشش خارجی این ویروس در برابر عوامل محیطی بسیار حساس است. در محیط آبی استخر، موادی مانند کلر، دمای متغیر آب و سایر عوامل ضدعفونیکننده به سرعت باعث از بین رفتن ساختار ویروس میشوند. مطالعات متعدد نشان داده که ویروس در چنین محیطی بیش از چند ثانیه قادر به بقا نیست. حتی در صورت فرض غیرممکن، زنده ماندن ویروس، غلظت آن در حجم عظیم آب استخر به قدری کم میشود که برای ایجاد عفونت در انسان کاملاً ناکافی خواهد بود.
روانشناسی دروغ مصلحتی در پزشکی
درامد پزشکی با یک معضل اخلاقی-روانشناختی مواجه است: آیا گفتن حقیقت که میتواند به جدایی یک زوج و آسیب روانی فرزندان آنان بینجامد، ارزش افشا دارد؟ بسیاری از پزشکان به این پرسش پاسخ منفی میدهند. این پزشکان استدلال میکنند که با ارائه توضیح جایگزین (استخر)، هم به بیمار خود آرامش میدهند و هم او را به ادامه درمان تشویق میکنند. در این دیدگاه، مصلحت خانواده بر حقیقت علمی ارجحیت دارد. با این حال، این رویکرد میتواند عواقب روانی مخربی داشته باشد. بیمار ممکن است به طور دائم از رفتن به استخرها هراس داشته باشد یا در مواردی، به اشتباه، دیگران را به انتقال بیماری متهم کند.
پیامدهای اجتماعی پنهانکاری
این دروغ مصلحتی، ناخواسته به تقویت تابوی اجتماعی حول بیماریهای مقاربتی دامن میزند. وقتی جامعه نپذیرد که چنین بیماریهایی میتوانند وجود داشته باشند، فضای گفتوگوی سالم درباره پیشگیری نیز از بین میرود. از سوی دیگر، این کار میتواند به بیاعتمادی عمومی نسبت به توصیههای پزشکی بینجامد. وقتی مردم در یک حوزه متوجه عدم شفافیت شوند، ممکن است در سایر حوزههای سلامت نیز به تخصص پزشکان شک کنند. همچنین، این رویکرد به طور غیرمستقیم رفتارهای پرخطر جنسی را تقویت میکند. اگر فردی باور کند که همیشه میتوان با "دلیل استخر" صورتمسئله را پاک کرد، ممکن است کمتر به رعایت احتیاط تمایل داشته باشد.
چالش اخلاق پزشکی در تقابل با ارزشهای خانوادگی
از منظر اخلاق پزشکی، "اصل صداقت" یکی از ارکان اصلی رابطه پزشک و بیمار است. بر اساس این اصل، بیمار حق دارد تا از حقیقت تشخیص خود آگاه شود. با این حال، "اصل عدم آسیبرسانی" نیز به پزشک تکلیف میکند که از هر عملی که ممکن است به بیمار آسیب عاطفی یا اجتماعی وارد کند، خودداری ورزد. در این مورد خاص، این دو اصل مهم در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. برخی از صاحبنظران معتقدند راه حل، گفتن حقیقت با حساسیت و همراه با مشاوره روانشناختی برای زوجین است. اما در عمل، بسیاری از پزشکان فاقد زمان، مهارت یا منابع لازم برای چنین مداخله جامعی هستند.
راهکارهای جایگزین برای خروج از این معضل
آموزش عمومی و عادیسازی گفتوگو درباره سلامت جنسی میتواند پایهای برای حل این معضل باشد. هرچه جامعه آگاهتر باشد، پذیرش واقعیت نیز سادهتر خواهد بود. ایجاد مراکز مشاوره تخصصی همراه با کلینیکهای زنان و اورولوژی میتواند به پزشکان امکان دهد تا بیمار را به متخصصان روانشناسی و مددکاری اجتماعی ارجاع دهند. بدین ترتیب، هم حقیقت گفته میشود و هم از آسیبهای بعدی پیشگیری میگردد. بازنگری در پروتکلهای درمانی و ارائه راهنماییهای بالینی مشخص برای این موقعیتهای حساس نیز ضروری است. پزشکان نباید به تنهایی بار این تصمیمگیری اخلاقی سنگین را بر دوش کشند.