آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
گاه زندگی با چنان سرعتی صحنههای تلخ و ناگوار را پیش روی انسان مینهد که حتی تصور آن نیز دشوار است. این روزها، خانواده مجتبی سقاب اصفهانی، معاون حقوقی رئیسجمهور، در کوره چنین مصیبتهای پیاپا و غیرقابل باوری قرار گرفتهاند. حادثه از چند روز قبل و با یک تصادف دردناک آغاز شد. در این سانحه، همسر و دختر سقاب اصفهانی، جان خود را از دست دادند و ضربهای سهمگین بر پیکره این خانواده وارد آورد. غمی که به تازگی بر قلب آنان نشسته بود، به زودی ابعادی عمیقتر و هولناکتر یافت.
صبح امروز، مراسم تشییع فاطمه حیدری (همسر) و حسنا سقاب اصفهانی (دختر) در صحن کوثر حرم مطهر امام رضا در مشهد برگزار شد. دو تابوت، نماد دو عزیز از دست رفته، در میان اشک و اندوه بستگان و دوستان به سوی آرامگاه ابدی بدرقه شدند. اما مصیبت، برای این خانواده پایان نیافته بود. ساعاتی پس از خاکسپاری مادر و دختر، خبری هولناک از بیمارستانی در مشهد اعلام شد. فرزند دیگر این خانواده، سبحان سقاب اصفهانی، که از پس از همان تصادف در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود، به مرحله مرگ مغزی قطعی رسید. این خبر به معنای آن بود که خانواده، درست در روزی که دو عضو خود را به خاک میسپارد، در آستانه از دست دادن سومین عزیز خود نیز قرار گرفته است. بار غم بر دوش پدر و بازماندگان، با این خبر سنگینتر و غیرقابل تحملتر شد. در این لحظات سخت و طاقتسوز، مجتبی سقاب اصفهانی، معاون رئیسجمهور، تصمیمی بزرگ و انساندوستانه گرفت. او پس از شنیدن خبر قطعی مرگ مغزی پسرش، و پس از استخاره و تامل، رضایتنامه اهدای اعضای فرزند داغدارش، سبحان، را امضا کرد.
این تصمیم، در حالی گرفته شد که وی تنها دو روز قبل، در روز سهشنبه، نیز با اهدای اعضای دخترش، حسنا، موافقت کرده بود. این دو اقدام، نشان از تسلیم در برابر اراده الهی و همزمان، عزم برای بخشیدن زندگی به دیگران حتی در اوج مصیبت شخصی دارد. خانواده سقاب اصفهانی در مدت کوتاهی، همسر و دو فرزند خود را از دست دادهاند. فاجعهای که قلب هر انسان همدلی را به درد میآورد. تصمیم آنان برای اهدای عضو در اوج غم، درسی از انسانیت و گذشت است که بر عمق تراژادی، رنگی از امید و بخشش میزند.
فاجعه چندلایه و سنگینی بار مصیبت
حادثهای که برای خانواده سقاب اصفهانی رخ داده است، از چند جهت دارای ابعاد فاجعهبار و کمسابقه است. اولاً، تعدد فوتیها در یک خانواده محدود و در فاصلهای بسیار کوتاه (طی چند روز) رخ داده است. از دست دادن همسر، دختر و پسر به طور همزمان یا پیاپی، بار عاطفی و روانی غیرقابل تصوری بر بازماندگان وارد میکند. ثانیاً، این حوادث در بحبوحه فعالیت سیاسی و اجتماعی سرپرست خانواده (معاون رئیسجمهور) اتفاق افتاده که احتمالاً فشارهای کاری و رسانهای را نیز مضاعف میکند. ثالثاً، فاصله زمانی بین خاکسپاری دو عضو خانواده و اعلام مرگ مغزی عضو سوم، نوعی شکنجه عاطفی تدریجی است که تحمل آن نیازمند قدرتی فوقالعاده است.
تصمیم اهدای عضو؛ از عمق غم تا اوج بخشش
تصمیم سقاب اصفهانی برای اهدای اعضای هر دو فرزندش، اقدامی استثنایی و قابل احترام است. این تصمیم، حداقل در دو سطح قابل تحلیل است: در سطح فردی و خانوادگی، این اقدام نشاندهنده پذیرش واقعیت مرگ، تسلیم در برابر تقدیر و همچنین تبدیل درد شخصی به فرصتی برای نجات زندگی دیگران است. این نگرش، ریشه در فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی دارد. در سطح اجتماعی و نمادین، این اقدام یک مقام دولتی میتواند پیامهای مهمی داشته باشد: ترویج فرهنگ اهدای عضو، نشان دادن مسئولیتپذیری اجتماعی یک چهره سیاسی فراتر از نقش اداریاش، و ایجاد همدلی عمومی. اشاره به «استخاره» پیش از تصمیم، نیز بعد معنوی و دینی این انتخاب را پررنگ میکند.
بازتاب رسانهای و حریم خصوصی در تراژدی شخصی
این حادثه به دلیل مرتبط بودن با یک مقام بلندپایه دولتی، ناگزیر جنبه خبری عمومی پیدا کرده است. با این حال، نحوه پوشش و حفظ حریم خصوصی خانواده در این شرایط بسیار حساس است. رسانهها در عین اطلاعرسانی، باید مرزهای احترام به عزاداری و احساسات آسیبپذیر بازماندگان را رعایت کنند. تمرکز بر تصمیم انسانی اهدای عضو میتواند جنبه مثبت و الهامبخش ماجرا را برجسته کند، بدون اینکه به جزییات رنجآور شخصی ورود بیموردی صورت گیرد. نحوه تعامل دولت و نهادهای حکومتی با این تراژدی شخصی یکی از مقاماتش نیز قابل توجه خواهد بود.
تابآوری خانوادگی و حمایتهای اجتماعی-روانی لازم
پس از چنین ضربههای مهلک و پیاپی، موضوع تابآوری فردی آقای سقاب اصفهانی و دیگر اعضای خانواده (اگر وجود دارند) بسیار مهم است. این خانواده به حمایتهای روانی فوری و بلندمدت توسط متخصصان روانپزشکی و مشاوره نیازمندند. همچنین، حمایت جامعه، دوستان، همکاران و نهادهای مرتبط میتواند در تسکین این درد عظیم مؤثر باشد. تصمیم اهدای عضو، خود میتواند بخشی از فرآیند معنادهی به مصیبت و کمک به بهبود روانی باشد، زیرا احساس میکنند مرگ عزیزانشان به زندگی دیگران معنا بخشیده است. این تراژدی، یادآور شکنندگی زندگی و اهمیت همراهی جمعی در مواجهه با غمهای بزرگ است.