آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
حادثه دلخراش دیروز در جاده گرمسار، ابعادی تلختر و غمانگیزتر به خود گرفته است. غبار غم بر سر خانوادهای نشسته که داغی بر داغشان افزوده شده است. بر اساس جدیدترین گزارشها، دختر ۱۲ ساله اسماعیل سقاباصفهانی، معاون رئیسجمهور، که در سانحه رانندگی دیروز به شدت مجروح شده بود، متأسفانه دچار مرگ مغزی شده است. این خبر در حالی اعلام میشود که هنوز داغ فوت همسر آقای سقاباصفهانی در همان حادثه برای خانواده تازه است. اکنون، آنان باید با از دست دادن یکی دیگر از عزیزان خود دست و پنجه نرم کنند. در این میان، اما تصمیمی شکوهمند و انسانی، برگی از امید و بخشندگی را در میان این صفحات تاریک ورق زده است. اسماعیل سقاباصفهانی، با وجود اندوهی کمرشکن، با اهدای اعضای بدن دختر ۱۲ ساله خود موافقت کرده است.
این تصمیم، جان دوباره به چندین بیمار نیازمند عضو خواهد بخشید و یاد و خاطره آن کودک را به نیکی جاودانه خواهد کرد. عملی که از ژرفای فرهنگی ایثار و نوعدوستی در سختترین لحظات ریشه میگیرد. گفتنی است که دو فرزند دیگر آقای سقاباصفهانی نیز که در این سانحه مجروح شدهاند، هنوز در بیمارستان بستری هستند و تحت مراقبتهای پزشکی قرار دارند. این فاجعه خانوادگی، نه تنها چهرههای سیاسی که عموم مردم کشور را نیز در اندوهی عمیق فرو برده و بار دیگر بر ضرورت رعایت ایمنی در رانندگی و مبارزه با عوامل اصلی تصادفات مرگبار تأکید میکند. در ادامه، ابعاد انسانی، اجتماعی و آموزشی این تراژدی عمیقتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تحلیل روانی-اجتماعی تصمیم اهدای عضو در بحران شدید شخصی
تصمیم آقای سقاباصفهانی برای اهدای اعضای بدن دخترش در اوج بحران شخصی و بلافاصله پس از اطلاع از مرگ مغزی، نمونهای استثنایی از پاسخ انسانی به یک تراژدی عمیق است. این تصمیم، مستلزم عبور از غلیان هیجانات اولیه مانند خشم، انکار و اندوه عمیق، و رسیدن به یک شناخت منطقی-اخلاقی است. از نظر روانشناختی، چنین اقدامی میتواند برای خانواده داغدار به عنوان یک مکانیزم معناسازی و یافتن هدفی مثبت در دل یک فاجعه بیمعنا عمل کند. از منظر اجتماعی، این عمل تبدیل درد شخصی به هدیهای عمومی است و پیامی قدرتمند از ایثار و نوعدوستی را به جامعه منتقل میکند، به ویژه زمانی که از سوی یک چهره شناخته شده صورت میگیرد. این تصمیم، میتواند تأثیر مثبتی بر فرهنگ اهدای عضو در کشور داشته باشد.
بررسی مجدد عامل سانحه و تأکید بر فرهنگ رانندگی
این فاجعه دوگانه، بار دیگر موضوع خستگی و خوابآلودگی در رانندگی (که پلیس علت تامه حادثه اعلام کرد) را به کانون توجه تبدیل میسازد. این حادثه نشان میدهد که این خطا، فارغ از موقعیت اجتماعی، میتواند برای هر رانندهای رخ دهد و پیامدهایی فاجعهبار داشته باشد. ضروری است این رویداد به عنوان یک درس تلخ ملی مورد توجه قرار گیرد و کمپینهای آموزشی درباره خطرات رانندگی در حالت خستگی، خودنگهداری (تشخیص علائم خستگی در خود) و مسئولیتپذیری اجتماعی (تذکر به راننده خسته) با قوت بیشتری پیگیری شود. این حادثه باید جرقهای برای بازنگری در قوانین استراحت اجباری رانندگان مسافتهای طولانی، به ویژه رانندگان کامیون و وسایل نقلیه سنگین، باشد.
نقش رسانهها در پوشش تراژدیهای شخصی مقامات
پوشش این حادثه از سوی رسانهها، مرز باریک بین اطلاعرسانی لازم و احترام به حریم خصوصی و سوگ خانواده را به نمایش گذاشته است. انتشار خبر مرگ مغزی و تصمیم اهدای عضو، از جمله اطلاعاتی است که با منافع عمومی (ترویج فرهنگ اهدای عضو) مرتبط است. با این حال، رسانهها باید از هیجانزدگی، جزئیات پردازی غیرضروری و بهرهگیری احساسی از این مصیبت خودداری کنند. تمرکز باید بر ابعاد آموزشی حادثه (علل رانندگی ناایمن) و الهامبخشی از عمل انسانی اهدای عضو باشد، نه ایجاد حس ترحم یا فضای سیاهنمایی. این رویکرد، حرفهایگری رسانهای را میطلبد.
حمایتهای روانی و اجتماعی از بازماندگان
خانواده سقاباصفهانی اکنون با یک ضربه روانی چندلایه مواجه است: فقدان همسر، مرگ فرزند، نگرانی برای سلامت دو فرزند دیگر، و تصمیمگیری دشوار برای اهدای عضو. این خانواده، به ویژه فرزندان بازمانده، نیازمند حمایت تخصصی رواندرمانی در کوتاهمدت و بلندمدت هستند تا بتوانند با این ضربه سنگین کنار بیایند. علاوه بر حمایت رسمی، همدلی عمومی خردمندانه و غیرمزاحم نیز مهم است. جامعه باید یاد بگیرد که چگونه احترام به حریم سوگ را با همراهی معنوی ترکیب کند. همچنین، دو فرزند بستریشده نیاز به بهترین مراقبتهای پزشکی بدون حاشیه دارند تا سلامت خود را بازیابند.
ترویج فرهنگ اهدای عضو و قدردانی از یک اقدام نمادین
تصمیم خانواده سقاباصفهانی، فرصتی طلایی برای نهادینه کردن فرهنگ اهدای عضو در کشور است. رسانهها، نهادهای بهداشتی و چهرههای تأثیرگذار باید از این اقدام نمادین و دشوار به عنوان سرمشق و الهامبخش یاد کنند. این اتفاق میتواند بحث درباره کارت اهدای عضو، ضرورت گفتوگوی خانوادگی درباره این تصمیم پیش از وقوع حوادث و رفع شبهات شرعی و فرهنگی موجود را دوباره به جریان بیندازد. قدرشناسی از این تصمیم، نه به عنوان یک عمل متعلق به یک فرد خاص، که به عنوان نماد بلوغ اجتماعی و مسئولیتپذیری در قبال همنوع، میتواند جان صدها بیمار در لیست انتظار را نجات دهد. این، ارزشمندترین یادگاری از این فاجعه خواهد بود.