۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ ۱۷:۴۳
گاهی کتابی را میخوانی که نه هیجان دارد، نه فراز و فرودهای تند، نه جنایتی رخ میدهد و نه عشقی آتشین در میان است، اما همین سکوتِ عادی، همین روایت نرم از زندگی روزمره، آنچنان در قلبت نفوذ میکند که دیگر نمیتوانی فراموشش کنی. راوی داستان، زنی خانهدار به نام «کلاریس آیوازیان» است؛ زنی ارمنی، ساکن آبادانِ دههی چهل شمسی، همسر مهندسی در شرکت نفت و مادر سه فرزند. کلاریس در ظاهر زندگیای آرام، منظم و بهدور از تنش دارد؛ روزها بچهها را به مدرسه میبرد، به همسایهها سر میزند، خرید میکند، چای دم میکند و هر شب چراغها را خاموش میکند…