آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
خیابانهای شهر، بهعنوان شریانهای حیاتی زندگی شهری، نقش اساسی در تسهیل جریان رفتوآمد و ارتباطات ایفا میکنند. اما زمانی که این شریانها دچار فرسودگی و ناهمواری میشوند، نهتنها عملکرد خودروها تحت تأثیر قرار میگیرد، بلکه سلامت جسمی و روانی شهروندان نیز بهطور جدی آسیب میبیند. این مسئله، که شاید در نگاه اول تنها یک مشکل فنی به نظر برسد، ابعاد گستردهتری دارد و میتواند بهعنوان یک چالش اجتماعی و زیستمحیطی مورد بررسی قرار گیرد. از افزایش هزینههای نگهداری خودروها تا تشدید استرس و کاهش کیفیت زندگی، تأثیرات منفی ناهمواریهای خیابانها بر زندگی شهری غیرقابل انکار است.
از منظر فنی، آسفالتهای فرسوده فشار قابلتوجهی بر اجزای حیاتی خودروها وارد میکنند. به گفته یکی از متخصصان حوزه تعمیرات خودرو، این ناهمواریها بهویژه بر سیستم تعلیق (suspension) و کمک فنرها (shock absorbers) تأثیر منفی میگذارند و استهلاک این قطعات را تسریع میکنند. نتیجه این امر، افزایش هزینههای نگهداری و تعمیر برای رانندگان است.
افزون بر این، حرکت در چنین شرایطی موتور خودرو را وادار به مصرف انرژی بیشتری میکند که به افزایش fuel consumption (مصرف سوخت) منجر میشود. این موضوع در مقیاس کلان، بهویژه در شهرهای پرجمعیت، بار زیستمحیطی قابلتوجهی ایجاد میکند، زیرا تولید گازهای گلخانهای مانند CO2 افزایش مییابد. با این حال، تأثیر این وضعیت تنها به جنبههای مادی و فنی محدود نمیشود. یکی از رانندگان تاکسی در گفتوگویی اظهار داشت که رانندگی طولانیمدت در این جادهها، خستگی جسمانی شدیدی برایش به همراه دارد؛ خستگیای که به نظر میرسد فراتر از جسم، ذهن را نیز تحت فشار قرار میدهد. این مشاهدات با دیدگاه جاناتان هیل، پژوهشگر روانشناسی شهری، همراستاست که میگوید: «زیرساختهای معیوب شهری مانند جادههای ناهموار، استرس مزمن (chronic stress) را در افراد تشدید میکنند و بهتدریج سلامت روانی (mental health) آنها را تضعیف مینمایند.» به باور من، این استرس نهتنها به تجربه رانندگی روزمره مربوط میشود، بلکه میتواند بهعنوان یک عامل پنهان، سطح کلی رضایت از زندگی شهری را کاهش دهد و حتی به افزایش تنشهای اجتماعی منجر شود.
دامنه این تأثیرات به رانندگان محدود نمیگردد. عابران پیاده، دوچرخهسواران و حتی کودکان نیز از این شرایط متأثر میشوند. بهعنوان مثال، مشاهده افراد سالمندی که بهسختی تعادل خود را روی سطوح ترکخورده حفظ میکنند یا کودکانی که در معرض خطر زمینخوردن در کوچههای ناهموار قرار دارند، نشاندهنده ابعاد انسانی این مسئله است. این مشاهدات مرا به این تحلیل سوق داد که فرسودگی آسفالتها، فراتر از یک مشکل زیرساختی، به ایمنی و کیفیت زندگی اقشار مختلف جامعه آسیب میرساند و شاید بتوان آن را بهعنوان یک چالش اجتماعی نیز بررسی کرد. از منظر زیستمحیطی نیز، این ناهمواریها تبعات قابلتوجهی دارند. فرسودگی زودهنگام لاستیک خودرو، حجم زبالههای جامد را افزایش میدهد و مصرف سوخت بالاتر، آلودگی هوا را تشدید میکند.
این زنجیره از اثرات، نشاندهنده پیوند عمیق میان زیرساختهای شهری و پایداری محیط زیست است. به نظر من، این ارتباط چندجانبه بیانگر آن است که بیتوجهی به چنین مسائلی میتواند هزینههای بلندمدتی را به جامعه تحمیل کند که فراتر از هزینههای مالی، شامل سلامت عمومی و زیستبوم شهری میشود. با این وجود، راهکارهایی برای بهبود این وضعیت وجود دارد که میتواند امیدبخش باشد. استفاده از فناوری های جدید در تبدیل مواد بازیافتی در تولید آسفالت، که هم مقاومتر است و هم هزینه کمتری دارد، یکی از این گزینههاست. همچنین، اجرای برنامههای منظم نگهداری جادهها، مانند ترمیم دورهای با لایههای نازک آسفالت، میتواند از تشدید مشکلات جلوگیری کند. از سوی دیگر، ایجاد سازوکاری برای مشارکت شهروندان در گزارش نواقص معابر، فرآیند رسیدگی را تسریع میبخشد. به اعتقاد من، افزودن آموزش عمومی در خصوص تأثیر این زیرساختها بر زندگی روزمره نیز میتواند آگاهی جمعی را افزایش دهد و فشار اجتماعی لازم برای اصلاحات را ایجاد کند.
باید اذعان کرد این خیابانها بیش از مسیرهای عبوری صرف، بخشی از هویت و کارکرد شهر هستند. توجه به بهبود آنها نهتنها عملکرد خودروها را ارتقا میدهد، بلکه به سلامت روانی و کیفیت زندگی شهروندان نیز کمک میکند. این موضوع شاید بهانهای باشد تا با نگاهی جامعتر به زیرساختهای شهری بنگریم و ارزش واقعی آنها را در زندگی روزمره بازشناسیم.
فرسودگی و ناهمواری خیابانهای شهری، بهویژه در کلانشهرها، تنها یک مشکل فنی نیست، بلکه پیامدهای گستردهای در حوزههای مختلف دارد. از منظر فنی، این ناهمواریها باعث افزایش استهلاک قطعات حیاتی خودروها مانند سیستم تعلیق و کمکفنرها میشوند و هزینههای نگهداری و تعمیرات را برای رانندگان افزایش میدهند. همچنین، حرکت در جادههای ناهموار مصرف سوخت خودروها را بالا میبرد که این موضوع نهتنها هزینههای اقتصادی را افزایش میدهد، بلکه به افزایش آلودگی هوا و تولید گازهای گلخانهای نیز منجر میشود.
از سوی دیگر، تأثیرات روانی این شرایط بر رانندگان و شهروندان قابل توجه است. رانندگی طولانیمدت در جادههای ناهموار باعث خستگی جسمی و ذهنی میشود و استرس مزمن را در افراد تشدید میکند. این استرس میتواند به کاهش رضایت از زندگی شهری و حتی افزایش تنشهای اجتماعی منجر شود. علاوه بر این، عابران پیاده، دوچرخهسواران و گروههای آسیبپذیر مانند سالمندان و کودکان نیز از این شرایط متأثر میشوند و ایمنی آنها به خطر میافتد.
برای بهبود این وضعیت، راهکارهایی مانند استفاده از فناوریهای نوین در تولید آسفالتهای مقاومتر و کمهزینهتر، اجرای برنامههای منظم نگهداری جادهها و مشارکت شهروندان در گزارش نواقص معابر پیشنهاد شدهاست. این اقدامات نهتنها به بهبود عملکرد خودروها کمک میکند، بلکه سلامت روانی و کیفیت زندگی شهروندان را نیز ارتقا میدهد. در نهایت، توجه به این مسئله بهعنوان یک چالش اجتماعی و زیستمحیطی میتواند زمینهساز تحولات مثبت در زیرساختهای شهری باشد.