آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:

دکتر شیرین نوری - تحلیلگر بازارهای مالی و مشاور سرمایه گذاری - این هشدار، خطاب به مردم نیست؛ مردم سالهاست هزینه سیاستهای نادرست را میپردازند. این هشدار، خطاب به دولت است. اقتصاد ایران به مرحلهای رسیده که اگر در کوتاهترین زمان ممکن اصلاحات جدی و پرهزینه انجام نشود، کشور میتواند وارد یکی از خطرناکترین سناریوهای اقتصادی دوران صلح شود: ابرتورم و دلاریزه شدن اقتصاد.
ابرتورم؛ تجربهای که ایران یکبار دیده است
بالاترین نرخ تورم ثبتشده در تاریخ اقتصادی ایران به سال ۱۳۲۲ و میانه جنگ جهانی دوم بازمیگردد؛ زمانی که تورم به حدود ۱۱۰ درصد رسید. آن دوره با اشغال نظامی، فروپاشی نظم تجاری و کمبود شدید کالا همراه بود. امروز ایران در وضعیت جنگی نیست، اما نشانههای اقتصادی نگرانکنندهای دیده میشود که میتواند به همان نتیجه ختم شود. تورم نقطهبهنقطه در حال نزدیکشدن به محدودههای ۵۰ درصدی است؛ سطحی که در اقتصاد ایران همواره با جهشهای سنگین ارزی، بیثباتی بازارها و انتقال سریع ثروت همراه بوده است. تفاوت امروز با گذشته در این است که ابزارهای سیاستگذاری دولت بهشدت محدودتر شده و اعتماد عمومی نیز در پایینترین سطح خود قرار دارد و امت دلاریزه شدن؛ زنگ خطر نهایی!
دلاریزه شدن اقتصاد یعنی مردم و بنگاهها، بهطور غیررسمی، ریال را کنار بگذارند و برای حفظ ارزش دارایی و حتی مبادلات روزمره به ارزهای خارجی روی بیاورند. این روند اگر آغاز شود، مهار آن بسیار پرهزینه و گاه ناممکن است؛ همان مسیری که ونزوئلا و تا حدی آرژانتین طی کردند. نشانههای اولیه دلاریزه شدن امروز در اقتصاد ایران قابل مشاهده است. قیمتگذاری ذهنی کالاها با دلار، فرار سپردهها از ریال، افزایش سرعت گردش پول و کاهش تمایل به نگهداری نقدینگی ریالی. اینها علائم بیماریاند، نه خود بیماری؛ اما نادیدهگرفتن آنها میتواند کشور را وارد مرحلهای کند که بازگشت از آن بسیار دشوار است. از نظر بنده چهار گام ضروری برای جلوگیری از فروپاشی تورمی وجود دارد.
١- انقباض واقعی بودجه دولت
کسری بودجه مزمن، موتور اصلی تورم در ایران است. ادامه سیاست هزینهکرد بدون پشتوانه، اقتصاد را به سمت ابرتورم سوق میدهد. دولت ناچار است هزینهها را بهصورت واقعی و دردناک کاهش دهد؛ حتی در بخشهایی از بدنه دولت که سالها مصون بودهاند. بدون انضباط مالی، هیچ سیاست ضدتورمی پایداری شکل نمیگیرد.
۲️- مهار قاطع پایه پولی
رشد پایه پولی باید فوراً متوقف شود. بانک مرکزی دیگر نمیتواند نقش تأمینکننده کسریهای دولت و بانکها را ایفا کند. ادامه چاپ پول—حتی با توجیه حمایت از تولید—در شرایط فعلی فقط به معنای شتاب دادن به فروپاشی پول ملی است. کندی اقتصادی، در این مقطع، هزینهای کمتر از انفجار تورمی دارد.
۳️- افزایش واقعی نرخ سود بانکی
تجربه کشورهایی مانند ترکیه نشان میدهد که در شرایط تورمی شدید، نرخ سود اسمی باید به سطوح بالا برسد؛ حتی نزدیک به ۵۰ درصد. هدف این سیاست، جذابکردن نگهداری ریال و جلوگیری از هجوم نقدینگی به بازارهای ارز، طلا و مسکن است. نرخ سود پایین در اقتصاد تورمی، عملاً دعوتنامهای برای سفتهبازی است.
٤- کنترل انتظارات تورمی؛ نه با سرکوب، بلکه با سیاست
مهمترین ابزار مهار تورم، کنترل انتظارات است. این کار نه با بگیر و ببند ارزی ممکن است و نه با قیمتگذاری دستوری. تنها راه، ارسال سیگنالهای معتبر سیاسی و اقتصادی به جامعه است؛ از جمله آغاز مذاکرات جدی، کاهش ریسک تحریمها و ارائه نقشه راه شفاف برای آینده اقتصاد. بدون امید، هیچ سیاست پولی یا مالی کارآمد نخواهد بود.
و سخن آخر اینکه، اقتصاد ایران در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» قرار دارد؛ وضعیتی که در تاریخ اقتصادی کشور، همواره پرهزینهتر از شرایط بحرانی آشکار بوده است. ابرتورم یکشبه اتفاق نمیافتد؛ اما وقتی آغاز شود، مهار آن بسیار دشوار است. هنوز فرصت باقی است، اما این فرصت کوتاه است. اگر تصمیمهای سخت امروز گرفته نشود، فردا دیگر تصمیمی در کار نخواهد بود؛ اقتصاد، مسیر خود را خواهد رفت—به سمت دلاریزه شدن، فروپاشی اعتماد و کوچکتر شدن طبقه متوسط.
این آخرین هشدار پیش از عبور از نقطه بیبازگشت است!