آسیانیوز ایران:
مایکل آرتور لدین (Michael Arthur Ledeen)، متولد ۱ اوت ۱۹۴۱ در لسآنجلس، کالیفرنیا، یکی از برجستهترین روشنفکران و تحلیلگران سیاست خارجی آمریکا بود که در ۱۷ مه ۲۰۲۵ پس از یک بیماری طولانی در سن (حدود) ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست. لدین که با مدرک دکتری در تاریخ و فلسفه از دانشگاه ویسکانسین-مدیسون فارغالتحصیل شده بود، با آثارش در زمینه فاشیسم ایتالیا و تحلیلهای عمیقش در سیاست بینالملل به شهرت رسید. اما آنچه او را به چهرهای بینظیر تبدیل کرد، تعهد بیوقفهاش به آزادی و دموکراسی، بهویژه در برابر رژیمهای استبدادی مانند جمهوری اسلامی ایران، بود.
یک مورخ با دیدگاه جهانی
لدین کار خود را به عنوان یک تاریخدان متخصص در فاشیسم ایتالیا آغاز کرد. او تحت تأثیر مورخ برجسته ایتالیایی، رنزو دی فلیچه، به مطالعه تمایز بین «فاشیسم به عنوان رژیم» و «فاشیسم به عنوان جنبش» پرداخت. کتاب او با عنوان «فاشیسم جهانی: نظریه و عمل بینالملل فاشیستی، ۱۹۲۸-۱۹۳۶» (منتشرشده در ۱۹۷۲) به بررسی تلاشهای بنیتو موسولینی برای ایجاد یک جنبش فاشیستی بینالمللی پرداخت و به یکی از منابع کلیدی در این حوزه تبدیل شد. لدین همچنین در کتاب «نخستین دوچه: دانونزیو در فیومه» (۱۹۷۷) به ریشههای فاشیسم ایتالیایی و نقش گابریله دانونزیو پرداخت و نشان داد که چگونه تاریخ میتواند درسهایی برای درک سیاست مدرن ارائه دهد.
نقش کلیدی در سیاست خارجی آمریکا
لدین در دهه ۱۹۸۰ به یکی از مشاوران کلیدی دولت رونالد ریگان تبدیل شد و در شورای امنیت ملی، وزارت امور خارجه و وزارت دفاع آمریکا خدمت کرد. او به دلیل درک عمیقش از تاریخ و فرهنگ، نقشی محوری در شکلگیری استراتژیهای آمریکا در جنگ سرد ایفا کرد. یکی از دستاوردهای کمتر شناختهشده او متقاعد کردن بتینو کراکسی، نخستوزیر ایتالیا، برای استقرار موشکهای پرشینگ II در اروپای غربی بود که به تقویت موضع ناتو در برابر اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد. این اقدام، که به گفته منابع، هرگز به طور گسترده گزارش نشد، نشاندهنده اعتماد بالای دولت ریگان به لدین و توانایی او در دیپلماسی حساس بود.
لدین همچنین در ماجرای ایران-کنترا نقش جزئی داشت، اما بر خلاف دیگر مقامات، هرگز متهم به تخلف نشد. او در کتاب خود «حالت خطرناک: روایتی از درون ماجرای ایران-کنترا» (۱۹۸۸) به تشریح این رویداد پرداخت و نشان داد که چگونه سیاست خارجی میتواند در شرایط پیچیده به چالش کشیده شود.
حامی سرسخت جنبشهای دموکراتیک
یکی از برجستهترین جنبههای میراث لدین، حمایت بیوقفه او از جنبشهای دموکراسیخواه، بهویژه در ایران، بود. او معتقد بود که استراتژی حمایت از مخالفان رژیمهای استبدادی، مانند آنچه ریگان در برابر اتحاد جماهیر شوروی به کار برد، میتواند در خاورمیانه نیز موفق باشد. لدین در ستونها و سخنرانیهایش بارها از جنبش دموکراسیخواه ایران حمایت کرد و رژیم جمهوری اسلامی را به دلیل سرکوب مردم و تهدید امنیت جهانی محکوم کرد.
رابطه نزدیک لدین با احمد باطبی، فعال ایرانی و زندانی سیاسی سابق، نمونهای بارز از تعهد او به این آرمان بود. لدین و همسرش باربارا به باطبی کمک کردند تا پس از فرار از ایران به آمریکا مهاجرت کند. آنها نه تنها هزینههای سفر و درمان پزشکی او را تأمین کردند، بلکه خانه خود را به روی او گشودند تا بتواند زندگی جدیدی را در آزادی آغاز کند. باطبی در اظهاراتی پس از درگذشت لدین، او را «همهچیز» خود توصیف کرد و گفت که امنیت، فرصت دوباره و صدای او به لطف حمایت لدین ممکن شد. این داستان نشاندهنده قلب بزرگ لدین و اعتقاد عمیق او به ارزشهای آزادی و عدالت بود.
لدین در نوشتههایش، بهویژه در نشریاتی مانند National Review و The Wall Street Journal، بارها از لزوم حمایت از مخالفان رژیم ایران سخن گفت. او با عبارت امضای خود، «Faster Please»، خواستار تسریع در سقوط رژیمهای سرکوبگر و جایگزینی آنها با دولتهای دموکراتیک بود. او معتقد بود که ایران، با تاریخ و فرهنگ غنیاش، پتانسیل تبدیل شدن به یک دموکراسی پویا را دارد و آمریکا باید از این فرصت استفاده کند.
یک روشنفکر چندوجهی
لدین تنها یک تحلیلگر سیاسی نبود؛ او یک روشنفکر چندوجهی بود که در زمینههای مختلف از جمله فلسفه، ادبیات و حتی فرهنگ عامه قلم میزد. او کتابهایی درباره نیکولو ماکیاولی («ماکیاولی در رهبری مدرن»، ۱۹۹۹) و الکسیس دو توکویل («توکویل درباره شخصیت آمریکایی»، ۲۰۰۰) نوشت و نشان داد که چگونه ایدههای کلاسیک میتوانند به درک چالشهای مدرن کمک کنند. او همچنین با حس طنز خاص خود، که در دفترش با ماسک دارث ویدر نمایان بود، به controversies اطراف خود با شوخطبعی پاسخ میداد.
لدین در مؤسسه آمریکن انترپرایز به مدت ۲۰ سال کرسی آزادی را در اختیار داشت و سپس به بنیاد دفاع از دموکراسیها پیوست، جایی که به عنوان پژوهشگر آزادی به فعالیت خود ادامه داد. او با افرادی مانند ریچارد پرل و آنجلو کودویلا روابط نزدیکی داشت، اما دیدگاههایش او را از دستهبندیهای سنتی نومحافظهکار یا محافظهکار سنتی متمایز میکرد. لدین خود را یک «محافظهکار انقلابی» مینامید که به «تخریب خلاق» برای پیشبرد آزادی و دموکراسی اعتقاد داشت.
میراث و وداع
مایکل لدین تا آخرین روزهای زندگیاش به آرمانهای خود وفادار ماند. او آرزو داشت روزی شاهد سقوط رژیم جمهوری اسلامی و آزادی ایران باشد، و حتی شوخی میکرد که دوست دارد برای یک هفته شهردار اصفهان در ایرانی آزاد باشد. اگرچه او به این آرزو نرسید، اما میراث او در حمایت از آزادیخواهان، تحلیلهای عمیق تاریخی و تأثیرش بر سیاست خارجی آمریکا جاودانه خواهد ماند.
لدین از همسرش باربارا، که خود یک شخصیت برجسته در کمیته قضایی سنای آمریکا بود، و سه فرزندش گابریل، دانیل و سیمون به یادگار مانده است. فرزندان او نیز راه او را ادامه دادند و در ارتش و اطلاعات آمریکا خدمت کردند.
در حالی که جهان با فقدان این روشنفکر بزرگ سوگوار است، یادآوری عبارت او، «Faster Please»، ما را به ادامه مبارزه برای آزادی و عدالت ترغیب میکند. مایکل لدین نه تنها یک مورخ و تحلیلگر بود، بلکه یک قهرمان برای کسانی بود که در برابر ستم ایستادگی میکنند.