پنج شنبه / ۱ خرداد ۱۴۰۴ / ۰۲:۵۹
کد خبر: 29722
گزارشگر: 548
۱۹۱۴
۰
۰
۲
به بهانه 28 امین سالگرد دوم خرداد 76

دوم خرداد 76؛ روزی که ایران تکان خورد

دوم خرداد 76؛ روزی که ایران تکان خورد
28 سال از آن روز تاریخی می‌گذرد؛ روزی که 20 میلیون ایرانی با پای صندوق‌های رأی آمدند و سید محمد خاتمی را به عنوان پنجمین رئیس جمهور ایران انتخاب کردند. انتخابات دوم خرداد 1376 نه تنها یک رقابت سیاسی معمولی نبود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود. اما چه شد که وزیر ارشاد سابق و مدیر کتابخانه ملی با چنین اکثریت قاطعی پیروز شد؟ این گزارش نگاهی دارد به پشت پرده یکی از جنجالی‌ترین و تاثیرگذارترین انتخابات تاریخ ایران.

 آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر

دوم خرداد امسال 28 ساله می‌شود. 28 سال قبل در چنین روزی رقابتی‌ترین انتخابات ریاست جمهوری در ایران رقم خورد و سید محمد خاتمی با 20 میلیون و 78 هزار و 187 رأی از مجموع 29 میلیون و 76 هزار و 70 رأی به پیروزی رسید و به عنوان پنجمین رییس جمهوری ایران برگزیده شدسال گذشته(1403) سالگرد حماسه تاریخی دوم خرداد، مصادف شد با حادثه بالگرد ورزقان و فرصت سخن گفتن در این باره فراهم نشد. این مقاله، قابل توجه نسلی جوانی است که نبودند عصر خاتمی را درک کنند و‌علت علاقه و ‌‌امید ما دانشجویان به او و اندیشه ها و صداقت ‌و شخصیت او را بدانند. چه تهمت‌ها که به قشر دانشجو زدند و چه فشارها که بر آن وارد کردند، اما نان و آب خاتمیسم در سفره فرصت طلب های دوم خردادی رفت. رییس جمهوری  که ادعایی در اقتصاد نداشت، اما درخشان ترین عملکرد اقتصادی را در دوران پس از انقلاب به گواهی بانک مرکزی و نهادهای بین المللی داشت.

دوم خرداد از دوم خرداد شروع نشد؛ انتخاب این روز برای برگزاری انتخابات دوره هفتم ریاست‌جمهوری هم به همین سادگی‌ها نبود؛ چالش‌ها و بحث‌ها در این زمینه در سطوح تصمیم‌گیر جریان داشت. اکبر هاشمی‌رفسنجانی رییس‌جمهوری وقت، در خاطرات پنجم اسفند ۷۵ خود آورده است: «عصر در جلسه هیأت دولت، راجع به تاریخ انتخابات و نحوه رأی‌گیری و شمارش بحث شد که ناتمام ماند. جناح روحانیت، طالب دوم خرداد است که در روزهای بعد از عاشورا و در محرم است و جناح مقابل، ۱۶خرداد را می‌خواهد که بعد از ایام رحلت امام است و شورای نگهبان که حق قانونی دارد، با دوم خرداد موافق است و رهبری هم گرچه به فرض ۱۶خرداد مایل‌اند، اما نمی‌خواهند دستوری بدهند.

 

وضعیت صحنه سیاست در ایران

اما از ماه‌ها قبل یا دقیق‌تر، از پاییز ۱۳۷۵ راه‌های رسیدن به دوم خرداد آغاز شد؛ از زمانی که نیروهای سیاسی ایران آغاز به یارکشی کردند؛ نیروهای سیاسی ایران در آن زمان، با تقسیم‌بندی چپ و راست از یکدیگر جدا می‌شدند؛ البته که در سال‌های آخر دولت وقت به ریاست هاشمی رفسنجانی یک نیروی سیاسی با نام کارگزاران سازندگی ایجاد شد که در انتخابات مجلس پنجم و ریاست‌جمهوری هفتم نقش چشمگیری ایفا کرد.

برای دریافت وضعیت سیاسی حاکم بر آن روزگار، باید نقبی زد به فضای سیاسی آن زمان. تنه اصلی جناح راست در آن زمان «جامعه روحانیت مبارز» بود و سایر گروه‌های همسو با آن، در حکم شاخ و برگ آن. در چنین شرایطی بود که جناح چپ آن زمان در سیاست جمهوری اسلامی، از انتخابات مجلس چهارم کناره گرفت و این مجلس به تصرف راستی‌ها درآمد. محصول این اتفاق، اجرای برنامه اول توسعه که در عمل شد «تعدیل اقتصادی» و برنامه‌های محافظه‌کارانه در عرصه فرهنگ و سیاست خارجی. از نتایج این اقدامات در زمینه اقتصادی، رکود تورمی بود و در نتیجه اعتراضات مشهد و قزوین و اسلام‌شهر. پس از این اتفاقات بود که جناح راست کم‌کم سعی کرد خرجش را از هاشمی‌رفسنجانی جدا کند. نتیجه هم مشخص بود؛ یا هاشمی باید برای تقویت این پیوند با جناح راست تلاش می‌کرد؛ یا برای همیشه اردوگاه آن‌ها را ترک می‌گفت.

 

جدایی هاشمی از محافظه‌کاران سنتی

این در شرایطی بود که انتخابات مجلس پنجم در سال ۱۳۷۴ در پیش بود؛ جناح راست تاکید داشت که باید فهرستی بر اساس همان تفکرات خود ارایه کند و در مقابل مدیران ارشد هاشمی که تشکلی با نام کارگزاران سازندگی تشکیل داده بودند پیشنهاد ارایه فهرستی جداگانه و مستقل از جناح راست و با محوریت اکبر هاشمی رفسنجانی داشت؛ آن‌ها خودشان را کارگزاران سازندگی و رییس معنوی‌شان را سردار سازندگی می‌نامیدند. هاشمی‌رفسنجانی مانند همیشه، راهی میانه را پیشنهاد داد: پنج نفر از چهره‌های مورد اقبال کارگزاران، در فهرستی در کنار جناح راست روحانیت و گروه‌های همسو (گروه‌هایی همچون جمعیت موتلفه، جامعه اسلامی مهندسین و) قرار گیرد. این پنج نفر: عبدالله نوری (وزیر کشور در دولت اول هاشمی)، مسعود روغنی زنجانی (معمار برنامه تعدیل)، محمد سعیدی‌کیا (وزیر راه‌وترابری در دولت دوم موسوی و دولت اول هاشمی)، ایرج فاضل (رییس فرهنگستان علوم پزشکی و وزیر سابق بهداشت در دولت اول هاشمی) و مصطفی معین (وزیر آموزش عالی در دولت اول هاشمی). اما وقتی شامگاه بیستم دی ماه ۱۳۷۴، هاشمی رفسنجانی در جلسه شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز این پیشنهاد را ارایه کرد، با مخالفت اکثریت روبرو شد و دیگر موسم جدایی رسید.

 

ائتلاف بر روی ناطق

اما تحولات و تحرکات در جناح راست، از نیمه‌های سال ۱۳۷۵ آغاز شد؛ در اردوگاه محافظه‌کاران افراد زیادی نبودند که بتوانند نمایندگی این طیف را در انتخابات بر عهده بگیرد. بهترین گزینه برای آن‌ها، علی‌اکبر ناطق‌نوری رییس مجلس مستقر بود. آبان ۱۳۷۵ جامعه روحانیت مبارز چراغ معرفی نامزد را روشن کرد؛ سخنگوی این تشکل سیاسی محافظه‌کار سنتی، ناطق‌نوری را به عنوان فرد مورد حمایت در انتخابات ۷ ماه بعد اعلام کرد.

در این تصمیم‌گیری آثار جدایی هاشمی‌رفسنجانی از محافظه‌کاران سنتی مشهود بود؛ او حتی در جلسه مهم رای‌گیری برای معرفی نامزد هم شرکت نکرد. به گفته سخنگوی جامعه روحانیت، «در جلسه رای‌گیری آقای هاشمی‌رفسنجانی شرکت نداشت ولی وی در جلسه گذشته شورا، حمایت خود را از آقای ناطق‌نوری اعلام کرده بود». رضا تقوی در این مصاحبه سعی کرد تا برای این تشکل آبروداری کند: «عدم حضور آقای هاشمی در جلسه رای‌گیری، دلیلی بر ضعف تصمیم جامعه روحانیت نیست.»

 

حمایت جامعتین با دلخوری رییس جامعه مدرسین

ناطق نوری برای رایزنی‌های بیشتر به قم رفت و با چهره‌های شاخص جامعتین یعنی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیدار کرد. هرچند جامعه روحانیت درباره حمایت از ناطق نوری اعلام رسمی کرده بود، اما در جامعه مدرسین حوزه علمیه تنش‌ها بر سر حمایت از ناطق بالا بود. علی مشکینی دبیر جامعه مدرسین و از روحانیون پرنفوذ و سرشناس پس از انقلاب، از این تصمیم ناراضی بود. از یک سو دامادش «محمد ری‌شهری» نیز در مظان کاندیداتوری بود و از سوی دیگر تحت فشار سنگین جامعه روحانیت و البته محمد یزدی در خود جامعه مدرسین بود. نظر جامعتین بر ناطق نوری بود؛ همین امر سبب شد تا رییس جامعه مدرسین جلسه را با ناراحتی ترک کند.

 

از احساس وظیفه تا تکلیف

رییس مجلس وقت پس از سفری که به قم داشت، روند چگونگی تبدیل «احساس وظیفه نکردن» به «بنا بر تکلیف حضور داشتن» را تشریح کرد: «در این جلسه (با جامعتین) گفتم که من قبلا اعلام می‌کردم هنوز احساس وظیفه نکرده‌ام ولی با محبتی که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز کردند طبیعتا دید من عوض شد چرا که شخصیت‌هایی مثل اعضای جامعه مدرسین یا جامعه روحانیت دین‌شان را به خاطر دنیای ما نمی‌دهند. وقتی آن‌ها بنده را تایید کردند تکلیف جدیدی بر دوش من گذاشته شد». نهایتا از میان جمع ۲۱ عضو جامعتین، ناطق با ۱۴ رای نامزد قطعی این دو تشکل سنتی محافظه‌کاران شد.

 

رای‌شکن‌ها وارد شدند

از سوی دیگر، رضا زواره‌ای، رییس سازمان ثبت احوال کشور و محمد ری‌شهری، نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت نیز وارد میدان شدند؛ این امر با انتقاد رییس جامعه مدرسین و رییس قوه قضاییه روبرو شد؛ محمد یزدی در دیداری که با هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری به عنوان سران دو قوه دیگر داشت، از حضور این دو نامزد محافظه‌کاران انتقاد کرد؛ آنگونه که هاشمی رفسنجانی نوشته در جلسه ۲۷ فروردین ۱۳۷۶ نوشته: «برای شام به دفتر آقای یزدی رییس قوه قضاییه رفتم. آقای ناطق هم آمد آقای یزدی گزارش داد که جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم]، حاضر نیست برای تأیید آقای ناطق بیانیه بدهد، ولی موافقت کرده که آقای [رضا] استادی در مصاحبه، خبر را بگوید. از پیشرفت کارهای آقای [سیدمحمد] خاتمی، با توجه به تأیید کارگزاران [سازندگی] از ایشان، نگران هستند و از آقای [سید رضا] زواره‌ای و [محمد محمدی] ری‌شهری که [با نامزدی در انتخابات]، باعث تجزیه آرای‌شان شده‌اند،  گله‌مندند و توقع دارند که من کمک‌شان کنم و با توجه به اینکه بخشی از مردم، کارگزاران را هماهنگ با من می‌دانند، به نحوی آن را علاج کنم.»

 

خط امامی‌ها به خط شدند

در آن سوی میدان، خط امامی‌ها که بعدها به دوم خردادی‌ها معروف شدند، ابتدا سراغ میرحسین موسوی رفتند؛ اما او نپذیرفت و گزینه بعدی‌شان پذیرفت؛ محمد خاتمی وزیر ارشاد اسبق و رییس کتابخانه ملی. آخر بهمن ماه ۱۳۷۵ بود که مهدی کروبی به عنوان دبیر مجمع روحانیون مبارز رسما نامزدی محمد خاتمی را اعلام کرد: در اسفند ماه خاتمی دو مرتبه به عنوان سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه به دانشگاه تهران رفت؛ اتفاقی که در زمان ریاست‌جمهوری‌اش رخ نداد.

 

ائتلاف خط امامی‌ها با کارگزاران

همزمان فراکسیون اقلیت مجلس پنجم متشکل از خط امامی‌ها و کارگزارانی‌ها بودند از خاتمی حمایت کردند. روزنامه همشهری ۱۹ اسفند ۷۵ در خبری «به نقل از منابع نزدیک به کارگزاران نوشت که این حزب در دو هفته گذشته به منظور بررسی تحولات عرصه انتخابات آینده جلسات متعددی داشت که خاتمی هم در بعضی از جلسات آن‌ها حضور داشته است و این حزب قصد دارد تا از نامزدی خاتمی حمایت کند.»

اواخر فروردین ۷۶، کارگزاران در بیانیه‌ای با حمایت از خاتمی، نوشت: «در میان نامزدهای انتخابات هفتمین دوره ریاست‌جمهوری جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمد خاتمی را مناسب‌ترین چهره می‌داند که دربرگیرنده شایستگی‌ها و ویژگی‌هایی است که اصل ۱۱۵ قانون اساسی و ماده ۳۵ قانون انتخابات ریاست‌جمهوری برشمرده استکارگزاران بنا به الزام‌ها و ملاک‌های فکری و اجرایی خویش و با توجه به خط‌مشی و اصول برنامه‌های اعلام شده حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی انتظار دارد که ملت بزرگ ایران که در تکاپوی کشوری عزتمند، آباد، پرنشاط و سرفرازند با رای به خاتمی فردای بهتری را برای ایران اسلامی ترسیم نمایند» چند روز پیش از انتشار این بیانیه، محمد هاشمی برادر رییس‌جمهوری مستقر خبر بیانیه کارگزاران را برای برادرش برده بود؛ هاشمی نوشته «اخوی محمد [معاون اجرایی رییس‌جمهور] آمد به مضمون بیانیه کارگزاران برای تایید آقای (سید محمد) خاتمی انتقاد دارد که زیادی از او تعریف شده است...»

 

دیدار در لندن؛ زلزله در تهران

زمستان ۷۵ در شرایطی که فضای انتخابات غالب می‌شد و رسانه‌ها به این موضوع می‌پرداختند، خبر یک دیدار در لندن که منجر به زلزله‌ای سیاسی در تهران شد؛ سفر محمد جواد لاریجانی رییس مرکز پژوهش‌های مجلس به لندن و سخنانش در یک کنفرانس خبری. او که منصوب و منسوب به ناطق نوری بود، در کنفرانس خبری‌اش در لندن گفته بود: «فکر می‌کنم اگر ناطق‌نوری در انتخابات برنده شود برای اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی مهم در موقعیت خوبی قرار خواهد داشت. ناطق نوری با رفسنجانی فرق دارد زیرا ناطق برنامه خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی را با سرعت بیشتری انجام خواهد داد.»

لاریجانی در ادامه تاکید داشت: «فکر می‌کنم اگر ناطق‌نوری در انتخابات برنده شود برای اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی مهم در موقعیت خوبی قرار خواهد داشت. ناطق نوری اقتصاد را جانی تازه خواهد بخشید، سیاست پولی محکمی را به اجرا خواهد نهاد، بر بانک‌ها نظمی محکم برقرار می‌کند و امنیت سرمایه‌گذاری را افزایش می‌دهدناطق نوری با رفسنجانی فرق دارد زیرا ناطق برنامه خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی را با سرعت بیشتری انجام خواهد داد.»

 

پس‌لرزه‌هایی شدیدتر از زلزله

این موضوع بهترین سوژه برای حامیان خاتمی و بدترین اتفاق برای محافظه‌کاران بود. روزنامه همشهری هم در یادداشتی به‌شدت از لاریجانی انتقاد کرد: «آیا انگلیسی‌ها از مردم شریف و مسلمان ایران برای جناح شما محرم‌ترند؟». در خلال این زلزله سیاسی مشخص شد که جواد لاریجانی با نیک براون، مدیرکل امور خاورمیانه وزارت امورخارجه بریتانیا هم ملاقاتی داشته است. هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۲۵ اسفند ۷۵ نوشته «آقای مجید انصاری آمد. متن مصاحبه آقای جواد لاریجانی، با [نیک‌براون]، یک صاحب‌منصب انگلیسی را آورد که در آن به طرفداران آقای [محمد] خاتمی حمله کرده و گفته که آن‌ها تندروها هستند و جایزه قتل سلمان رشدی و نیز اشغال لانه جاسوسی امریکا از آن‌ها است و از میانه‌روی آقای ناطق [نوری] تعریف کرده است. گمان می‌رود که سروصدا راه بیندازند.»

اما ۳۱ فروردین ۷۶ روزنامه سلام ارگان خط امامی‌های آن زمان، در یک افشاگری، بخشی از متن مذاکرات جواد لاریجانی با نیک براون را منتشر کرد: «من نه اشغال سفارت امریکا در تهران را تایید می‌کنم و نه اذیت و آزار دیپلمات‌های ایران در اروپا را. افرادی که از آقای خاتمی حمایت می‌کنند از اشغال سفارت امریکا در تهران حمایت کرده و آن را تایید می‌کنند ولی افراد لیبرالی مثل من آن را تایید نمی‌کنند.»

 

برائت ناطق از لاریجانی

جو سیاسی به‌شدت علیه ناطق شد تا جایی که او به اجبار از جواد لاریجانی و اقدام او اعلام برائت کرد؛ او نهم اردیبهشت ۷۶ در جمع دانشجویان دانشگاه تهران گفت: «لاریجانی نه از طرف مجلس و نه از طرف بنده ماموریت داشته است و خودش هم مدعی است که پاسخ دارم که چه گفتم. خلاصه این مذاکره با مشروح آن متفاوت است. من هر دو نسخه را خواندم، بنده به متن مشروح این مذاکرات هم انتقاد داشتم و وی مسوول کار خودش است». در همین حال نشریه «عصر ما» ارگان رسمی و مطبوعاتی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران دست به یک افشاگری دیگر در این زمینه زد: «حداقل ۲۰ جمله و عبارت که در خلاصه مذاکرات وجود داشته، حذف شده است. ضمنا جملاتی نیز در جهت تلطیف اظهارات قبلی اضافه شده است.»

 

چرخش صفحه به نفع خط امامی‌ها

این امر را می‌توان یکی از اثرگذارترین اقدامات در طول انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ دانست؛ اقدامی که صحنه را به نفع خط امامی‌ها چرخاند. محافظه‌کاران در این ماجرا گوشه رینگ افتاده بودند و از همین بابت به‌شدت نگران بودند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۷۶ نوشته: «دکتر روحانی آمد. راجع به انتخابات صحبت شد، گفت گروه آقای ناطق نوری از نتایج انتخابات نگران‌اند و به فکر چاره‌اند»

او همچنین در خاطرات یک ماه قبل ازانتخابات نوشته است: «دکتر محسن نوربخش گزارش داد که در نظرسنجی جدید آقای خاتمی ۲۷ درصد و آقای ناطق نوری ۲۳ درصد رای دارند. عصر آقای ناطق نوری آمد و از احتمال پیروزی خاتمی (در انتخابات ریاست‌جمهوری) اظهار نگرانی کرد و از من کمک خواست، برای تقویت خودش و مشخصا خواست که به خانه کارگر هم بگویم که از او حمایت کنند». هاشمی رفسنجانی که اعلام بی‌طرفی کرده بود، به حمایتی کم‌رنگ از ناطق پرداخت: « شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز [تهران] در دفترم جلسه داشت. آقای ناطق نوری و دوستانش از نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری نگران‌اند و روحیه آن‌ها ضعیف است. فکر می‌کنند که رقیب اصلی‌شان آقای خاتمی، برنامه تبلیغاتی بهتری دارد. ازعدم تحرک دبیرخانه جامعه شکایت دارند. اختلافات رو شده در جامعه مدرسین قم که تأیید اعلان شده از آقای ناطق را خراب کرده، وضع را بدتر نموده است. از من درخواست داشتند که کمک‌شان کنم. گفتم اعلان بی‌طرفی کرده‌ام، ولی می‌توانند از اسم من که از اعضای جامعه هستم، استفاده کنند. مقداری روحیه دادم، با توضیح امکانات که از طریق حوزه‌ها و علما و مساجد و برنامه‌های محرم دارند». (سوم اردیبهشت ۷۶)

 

نگرانی‌های علی لاریجانی

چند روز بعد هم علی لاریجانی در چند نوبت در دیدار با هاشمی‌رفسنجانی از بالا رفتن احتمال ریاست‌جمهوری خاتمی ابراز نگرانی کرده بود: «عصر دکتر علی لاریجانی، (رییس سازمان صداوسیما) آمد. نتیجه افکارسنجی انتخابات را آورد که نشان می‌دهد به موازات پایین آمدن شانس آقای ناطق‌نوری، شانس آقای خاتمی بالا می‌رود؛ اظهارنگرانی نمود و از من استمداد کرد و پیشنهادهایی شبیه همان پیشنهادهای خود آقای ناطق ارایه داد»؛ «آقای علی لاریجانی، (رییس سازمان صدا و سیما) آمد و نتایج افکارسنجی‌های جدید را آورد. رفته‌رفته سطح رأی آقایان ناطق نوری و خاتمی به هم نزدیک می‌شود.»

خاطرات هاشمی رفسنجانی در سی‌ام اردیبهشت ماه ۷۶ نشان می‌دهد که علی لاریجانی به عنوان یکی از چهره‌های سرشناس جریان محافظه‌کاران در آن زمان، دیگر تسلیم سرنوشت شده است: «آقای علی لاریجانی رییس سازمان صدا و سیما گزارش افکارسنجی‌ها را آورد که به تدریج آقای خاتمی جلو افتاده و معتقد است حمایت کارگزاران اثر کرده استافکارسنجی‌های (وزارت) اطلاعات و خبرگزاری (ایرنا) و کارگزاران رسید که مجموعا آقای خاتمی را جلو نشان می‌دهد.»

 

سناریویی به نام «کارناوال عصر عاشورا»

اقبال به خاتمی در جامعه چنان بالا گرفته بود که حتی سناریوی «کارناوال عصر عاشورا» هم اثری بر آرای او نکرد. این ماجرا در چند روز مانده به انتخابات اجرا شد؛ عصر عاشورا یعنی شنبه ۲۷ اردیبهشت تعدادی از جوانان عکس‌های خاتمی را روی ماشین‌های‌شان چسباندند و با پوششی که با قرائت رسمی غیرمتعارف خوانده می‌شد، به شکل گروهی در خیابان‌های شمال تهران حرکت می‌کردند. از این ماجرا فیلمبرداری شده بود و در تلویزیون ایران منتشر شد. بعدها روزنامه اعتماد در تیر ماه ۱۳۸۸ مصاحبه‌ای با علی کردان معاون اداری- مالی و امور مجلس صدا و سیما در سال ۷۶ منتشر کرد که گفته «یک پرونده‌ای تشکیل شده بود آن موقع تحت عنوان عصر عاشورا، دیدم آن را هم به من نسبت داده‌اند در حالی که من هیچ نقشی در آن نداشتم. سه نفر از دوستان بعدا فهمیدم که در اون پرونده نقش داشته‌اند که یکی‌شون دنبال حکم شرعی می‌گشت که خودش را سر به نیست کند. یکی‌شان دنبال راهی می‌گشت که از کشور برود بیرون، یکی دیگه هم می‌گفت بالاخره کاری است که کرده‌ایم و می‌رویم جلو، ببینیم چه می‌شود.»

 

ورود آیت‌الله خامنه‌ای و خاتمه ماجرا

ماجرا نهایتا با سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با جمعی از خانواده‌های شهدا و ایثارگران در فاصله دو روز مانده به انتخابات فیصله یافت؛ در این سخنان «به راه انداختن کاروان شادی در عصر عاشورا»، «حرکات حیله‌گرانه دشمن» توصیف شد: «بعضی از کارها را دشمن و غیرخودی‌ها انجام می‌دهند. کاروان شادی در عصر عاشورا مربوط به مردم انقلابی و مسلمان نیست و به دست گرفتن عکس یک نامزد انتخاباتی نیز حیله آن‌ها بوده است، بنابراین نباید هیچ یک از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری را در این زمینه متهم کرد زیرا ربطی به آن‌ها ندارد و شاید همان فریب‌خوردگانی که در خیابان‌ها آن مناظر زشت را به راه انداختند ندانند که دست پنهانی برای خراب کردن فضای انتخابات، ناراحت کردن متدینین و خراب کردن چهره‌ها، آن‌ها را حرکت می‌دهد.»

۳ روز مانده به انتخابات یعنی سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۷۶ هاشمی به دیدار آیت‌الله خامنه‌ای رفت: «شب میهمان رهبری بودمدرباره انتخابات صحبت شدحساسیتی روی پیروزی احتمالی آقای خاتمی نشان ندادند و گفتند دستور دادند که با اخلال و تقلب و برخوردهای خشن برخورد شود، گفتند بنا ندارند فردا حمایت صریح از کسی داشته باشند، گفتند فیلم (تبلیغاتی) دیشب آقای خاتمی خیلی قوی تهیه شده بود.»

 

انصار حزب‌الله؛ همیشه در صحنه

اما برخی تشنج‌ها در جامعه بر روی تجمعات انتخاباتی خاتمی نیز وجود داشت؛ گروه انصار حزب‌الله یکی از این موارد بود که در خیابان به ابراز وجود می‌پرداخت؛ یکشنبه ۳۱ فروردین ۷۶ هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نوشته است: «آقای مهدی کروبی، تلفنی از فشارهایی شکایت کرد که انصار [حزب‏الله] علیه آقای خاتمی در مشهد دارند و در جلسات سخنرانی ایشان مزاحم شده‌اند؛ آقایان عطاءالله مهاجرانی و غلامحسین کرباسچی هم همین شکایت را داشتند». دوم اردیبهشت نیز هاشمی رفسنجانی نوشته است: «وزیر کشور تلفنی گفت دستور داده است جلوی تعرض انصار حزب‌الله علیه اجتماعات انتخاباتی را بگیرند؛ اخیرا به اجتماعات آقای خاتمی متعرض می‌شوند.»

اما از سوی دیگر طیف محافظه‌کار انتظار حمایت هاشمی رفسنجانی را داشت؛ در آخرین جمعه پیش از انتخابات (۲۶ اردیبهشت) هاشمی رفسنجانی امام جمعه موقت تهران بود؛ او در این نماز جمعه که مصادف با روز تاسوعا نیز بود، حجت را برای منتظران حمایت از سوی خودش تمام کرد؛ در خاطرات آن روز نوشته است: «در خطبه دوم، مسائل روز و منجمله انتخابات را مطرح نمودم.

سعی کردم که در اظهاراتم، بی‌طرفی را مراعات کنم و بر حضور مردم در رأی‌گیری و خودداری مسوولان از دخالت ناروا در انتخابات و حفظ سلامت فضا و کار و مراعات حرکت رقبا در تبلیغات تأکید کردم. از عکس‌العمل‌های بعدی به دست آمد که جناح آقای ناطق نوری، از صحبت‌ها ناراضی‌اندجناح‌های دیگر، به خاطر حفظ بی‌طرفی و هشدار در مورد تقلب و نیز اعلان اینکه رأی من مخفی است و کسی نمی‌داند، اظهار خوشحالی کردند. نحوه پخش خبر از صداوسیما، همین نشان از ناراحتی آن‌ها است.»

هاشمی در آن خطبه‌ها افزود: «حتی آن‌ها که ماها را قبول ندارند، بدانند اگر ایران را قبول دارند همین آرای زیاد سبب می‌شود دشمنان ما حساب جدیدی را روی ایران باز کنند. اگر آرا باشد، به نفع کلیت کشور است امروز هیچ گناهی را بدتر از این نمی‌دانم که کسی به خودش حق بدهد که در آرای مردم دست ببرد یا جریان را منحرف کند، البته تبلیغ بحث دیگری است، خوب باید حرف بزند مردم را آگاه کند، این‌ها خلاف قانون نیست مگر تبلیغ خلاف قانون که آن از بعد دیگری جرم می‌شود وقتی که می‌بینید مثلا بنده که مسوول قوه اجرایی هستم و حتما به سرنوشت کشور فوق‌العاده علاقه‌مند به خصوص بعد از اینکه می‌بینم خودم در این مسند نمی‌خواهم باشم دلم می‌خواهد بهترین این‌ها باشد که آن روالی که در کشور وجود دارد ادامه داشته باشد. به‌شدت حتی رأی خودم را مخفی می‌کنم و به بچه‌هایم هم نمی‌گویم، برای اینکه این به جایی سرایت نکند و سوءاستفاده نشود.»

 

روز موعود؛ خاتمی ۲۰ میلیون

سرانجام روز موعود فرا رسید؛ دوم خرداد ۱۳۷۶ هنوز تمام نشده بود که خبرها از پیروزی قاطع محمد خاتمی حکایت داشت؛ هاشمی رفسنجانی به گواه خود، اخبار انتخابات را از وزارت کشور در کامپیوتر خبری‌اش و سایر افراد دریافت می‌کرده است. او نوشته است: «خبرها از جلوتر بودن آقای خاتمی حکایت دارد». صبح سوم خرداد نیز بشارتی وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به رییس‌جمهوری گزارشی از آرای خاتمی داد؛ به گفته او از ۲۰ میلیون رای شمارش شده، بیش از ۶۰ درصد آرا نصیب خاتمی شده است. گزارش وزیر کشور به رییس‌اش درست بود؛ صندوق‌های رای نتیجه‌ای شگفت‌انگیز نه برای ایران که برای ناظران بین‌المللی رقم زد؛ نسبت همان نسبت بود؛ محمد خاتمی با ۲۰ میلیون رای پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم شد؛ اتفاقی «غیرمنتظره برای ناظران داخلی و خارجی»


تحلیل سیاسی آسیانیوز ایران

1. زمینه‌های سیاسی و اجتماعی

  • وضعیت اقتصادی پس از برنامه تعدیل و اعتراضات مردمی

  • جدایی هاشمی رفسنجانی از محافظه‌کاران سنتی

  • شکل‌گیری کارگزاران سازندگی به عنوان نیروی سوم

2. استراتژی‌های انتخاباتی

  • خط امامی‌ها: تمرکز بر شعارهای اصلاح‌طلبانه و جامعه مدنی

  • محافظه‌کاران: اتکا به نهادهای سنتی و روحانیت

  • کارگزاران: نقش واسطه و تعیین کننده در حمایت از خاتمی

3. نقاط عطف انتخاباتی

  • ماجرای لاریجانی در لندن و افشاگری‌های پس از آن

  • سناریوی کارناوال عصر عاشورا و واکنش رهبری

  • نظرسنجی‌های پیش از انتخابات و پیش‌بینی نتایج

4. پیامدهای تاریخی

  • شکل‌گیری گفتمان اصلاحات در ایران

  • تغییر رابطه دولت و جامعه مدنی

  • تأثیرات بلندمدت بر فضای سیاسی کشور

5. درس‌های انتخاباتی

  • اهمیت ائتلاف‌سازی در سیاست ایران

  • نقش رسانه‌ها و افکار عمومی

  • تأثیر اشتباهات استراتژیک رقبا

10 نکته در 28‌مین سالروز دوم خرداد به مثابۀ نقطۀ عطف

دلیل اهمیت دوم خرداد تنها به خاطر این نیست که یادآور برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است چون قبل و بعد از آن هم برگزار شده است. بلکه از این منظر نقطۀ عطف است که قبل از آن به استنثای دورۀ اول بر سر یک نامزد اجماع حاصل می‌شد و بقیه در واقع با آن کاندیدا به جد رقابت نمی‌کردند. بلکه با رأی به نامزد مورد نظر وفاداری و همراهی مردم ابراز می‌شد. 10 نکتۀ مرتبط با این رخداد از این قرار است:

1. هرچند خاتمی به صورت مستقل وارد انتخابات شد اما عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز بود. ناطق نوری هم عضو ارشد تشکل روحانی رقیب: جامعۀ روحانیت مبارز. پس از آن هیچ گاه این دو تشکل اعضای اصلی خود را به میدان رقابت با هم نفرستادند و کار به جایی رسید که در سال 84 مجمع روحانیون حاضر به حمایت از کاندیداتوری دبیر کل خود (مهدی کروبی) نشد و در دوره‌های بعد جامعۀ روحانیت از نامزدی عضو اصلی خود (حسن روحانی) حمایت نکرد و نامزد دیگری داشتند!

2. نخستین کسی که تعبیر «حماسه» را برای دوم خرداد به کار برد، شخص رهبری بود. البته نه معطوف به نتیجه که به سبب 30 میلیون رأی ریخته شده به صندوق‌ها

3.  صبح روز شنبه سوم خرداد 1376 رییس ستاد انتخابات کشور اعلام کرد از زمان پایان اخذ رأی در ساعت 10 جمعه شب تا آن ساعت از 8 میلیون و 989 هزار و 65 رأی شمارش شده خاتمی 6 میلیون و 49 هزارو 834 رأی و ناطق نوری 2 میلیون و 498 هزار و 316 رأی به دست آورده اند و مجموع آرای دو نفر دیگر (ری شهری و زواره‌ای)، کمتر از 400 هزار بوده است.  اختلاف آرای دو رقیب اصلی به حدی بود که ظهر همان روز و در حالی که شمارش آرا ادامه داشت ناطق نوری پیام تبریک فرستاد و تصریح کرد: «تمامی مساعی خود را برای همراهی و همکاری با آقای خاتمی به کار خواهم بست.»

4. تیتر روزنامۀ «ابرار» در صبح چهارشنبه 31 اردیبهشت 1376 و در واپسین روز امکان تبلیغات انتخاباتی این بود: «آیت‌الله مهدوی کنی: حدس می‌زنیم نظر مقام معظم رهبری به آقای ناطق نوری است.» به همین خاطر همه گوش به رادیو بودند تا بدانند در نطق دیدارهای چهارشنبه‌ها چه خواهند گفت. آیت‌الله خامنه‌ای در آن سخنرانی گفتند: «به من اطمینان داده‌اند اجازه نخواهند داد حتی یک رأی جا به جا شود و گذشته از آن من نیز موظفم و اجازه نخواهم داد کسی به خود حق تقلب در انتخابات را که عملی خلاف شرع و اخلاق سیاسی است بدهد و چنین کاری هرگز انجام نخواهد شد.» دربارۀ ادعای انتساب کاروان عصر عاشورا به یکی از نامزدها (خاتمی) هم گفتند: «ربطی به هیچ نامزدی ندارد. حیلۀ دشمن و غیر خودی‌هاست. هیچ نامزدی را متهم نکنید.» تا سخنان رهبری و پخش آن از رادیو بعد از اخبار ساعت 14 تمام شد، مصطفی تاج زاده فعال‌ترین عضو ستاد مرکزی خاتمی دست‌های خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «دیگر تمام شد. خاتمی رییس جمهور است».

5. از دوم خرداد به عنوان انتخاباتی یاد می‌شود که به همه پرسی بدل شد منتها آری یا نه، به صورت دو نام درآمد: ناطق نوری و خاتمی. اولین چهرۀ سیاسی که تعبیریا تفسیر «نه» را برای دوم خرداد به کار برد، عزت‌الله سحابی بود که خود نیز نامزد شده بود، اما از فیلتر شورای نگهبان نگذشت، ولی انتخابات را تحریم نکرد و مانند برخی چهره‌های ملی نگفت رأی سفید می دهد و به خاتمی رأی داد. او در سرمقالۀ «ایران فردا» نوشت: این یک انتخابات نبود. همه پرسی بود و به جای «نه» نوشتند: «سید محمد خاتمی»

پس از آن هم در هر انتخابات ریاست جمهوری صحنه به صورت «آری یا نه» ترسیم می‌شد و مهم‌ترین میراث دوم خرداد برای بعد همین بود. بر این اساس می‌توان گفت در سال 80 با رأی دوباره به خاتمی همان «نه» تکرار شد. آن هم در حالی که 8 رقیب مأموریت داشتند به میزان پایگاه خود از آرای خاتمی بکاهند. ( 9 رقیب داشت ولی هاشمی‌طبا با این هدف نیامده بود). در مرحلۀ اول سال 84 آرا خرد شد چون آری یا نه ها قابل ترجمه به اسامی نامزدها نبود.  اشتباه مهلک هاشمی رفسنجانی در کنار نرفتن از مرحله دوم انگیزۀ آری یا نه در قالب دو نام را احیا کرد و شگفتا که کسانی هاشمی را نمایندۀ قدرت و مخالف تغییر دانستند و برای نه گویی به او به احمدی‌نژاد رأی دادند و دیگرانی او را نماد قدرت و مخالف تغییر تلقی کردند و به هاشمی رأی دادند.  به بیان دیگر در ترجمۀ «نه» اختلاف بود نه در اصل آن. در سال 88 باز احمدی‌نژاد به عنوان «نه» به اشرافی‌گری ظاهر شد و میر حسین موسوی «نه به دروغ» و هم آن طرف و هم این طرف باز نوشتند: نه یا آری به تغییر و  تفاوت در ترجمه بود.  در سال 92 این «نه» متوجه سیاست‌های انزواجویانۀ هسته‌ای بود و به حسن روحانی ترجمه شد حال آن که سعید جلیلی به عنوان آری به استمرار همان سیاست‌ها تلقی می‌شد و آن که در میانۀ آری یا نه معلق بود باقر قالیباف بود که دربارۀ پرونده هسته‌ای می‌گفت «در اموری که به من مربوط نیست فضولی نمی‌کنم»!

سال 96 باز در نگاه مردم نه انتخابات که همه‌پرسی بود و اکثریت نوشتند روحانی تا بگویند نه به جنگ و نه به بازگشت به دوران تحریم؛ در متن ساختار رسمی البته!  در حال حاضر اما تبلیغات مخالفان جمهوری اسلامی برای انتخابات های ایران، متمرکز بر این است که نه را به شکل دیگری ابراز کنید نه در قالب نام نامزدها. حال آن که از آن نه ها که در قالب نام خاتمی، هاشمی، احمدی نژاد و روحانی ابراز می‌شد گرایش به یک سیاست مشهود بود و مطالبه می‌شد ودربارۀ این‌گونه «نه» گفتن تفسیرهای یکسان در نمی‌گیرد؛ یکی به حساب بی علاقگی و سیاست زدگی می‌گذارد، دیگری ناشی از کرونا می‌داند و سومی حتی به حساب احمدی‌نژادی که اگر سه شنبه پروانه نگیرد گفته رأی نمی‌دهد!!!

6. کارگزاران سازندگی به عنوان حواریون هاشمی رفسنجانی اگرچه دیر اما سرانجام از خاتمی حمایت کردند. خود هاشمی هم در مقام رییس جمهوری در خطبه‌های نماز جمعه نسبت به تقلب احتمالی هشدار داده بود و این تلقی ایجاد شد که به خاتمی رأی می‌دهد که مشاور فرهنگی او شد پس از استعفا از وزارت ارشاد.  سال ها بعد اما در مصاحبه با جعفر شیرعلی نیا در کتاب « زندگی و زمانۀ هاشمی رفسنجانی» برای اولین بار فاش کرد رأی خود اوبه ناطق نوری بوده و خانواده به خاتمی و می‌توان حدس زد در نظر داشته 4 سال بعد بازگردد چرا که ناطق نوری به عنوان عضو جامعه روحانیت همراهی بیشتری داشته است. حلقۀ اطراف خاتمی و نیروهای مشارکت اما نه تنها اجازۀ اجرای این سناریو در سال 80 را ندادند که دو سال قبل‌تر راه بازگشت او به مجلس را هم بستند و البته سعید حجاریان گفت: شرط ما این بود که نامزد مشترک با جناح راست نداشته باشیم و نامزدهای مشترک دیگر را هم کنار گذاشتیم.

7. دوران 8 سالۀ احمدی‌نژاد دو رقیب دوم خرداد را به هم نزدیک کرد. چرا که او هر دو را نفی می کرد و کاندیداتوری احمدی‌نژاد حاصل سرکشی دربرابر شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی با محوریت ناطق نوری بود. در مصاحبۀ اخیرهم وقتی از احمدی‌نژاد پرسیده شده سال 76 به کدام نامزد رأی دادید او پاسخ داده: تفتیش عقاید نکنید! چرا که طبعا به خاتمی رأی نداده و اگر فاش کند به ناطق، آن گاه دربارۀ حملات 12 سال بعد در مناظره‌ها پرسیده خواهد شد.

8. سید محمد زواره‌ای یکی از 4 کاندیدای تأیید شده در سال 76 بود. او که خود قبل و بعد از آن تعیین صلاحیت می‌کرد در سال 76 نامزد شد. نوبت بعد اما تأیید نشد در حالی که در آن فاصله دربارۀ دیگران تعیین صلاحیت می‌کرده است و یکی از رفتارهای اعجاب آور شورای نگهبان نقش مرحوم زواره‌ای است که تعیین می‌کرد چه کسی صلاحیت دارد و کی ندارد و صلاحیت خود او یک‌بار تأیید شد و بار دیگر نشد و معلوم نشد چطور ممکن است کسی که صلاحیت خود او احراز نشده قبل از آن احراز صلاحیت می‌کرده است؟

9. جوانان نقش‌آفرین در دوم خرداد 1376 زادگان و بالیدگان دهه‌های 50 و 40 خورشیدی بودند و متأثر از گروه‌های مرجع سیاسی و فرهنگی متعلق به دهه‌های 30 به قبل. اکنون اما اصطلاح جوانان دربارۀ زادگان و بالیدگان دهه‌های 70 و 80 اطلاق می‌شود با حال وهوای متفاوت و متأثر در یا تأثیرگذار از فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی. (به بچه‌های 90 که نسل آلفا گفته می شود و دنیای کاملا متفاوتی دارند). مهم ترین تفاوت در این 28 سال، جدای امیدهایی که به یأس گرایید، همین تفاوت است و ظهور شبکه‌های اجتماعی و از این رو تعجبی ندارد که جوان امروزی نه تنها خاطره ای نداشته باشد که در تاریخ هم نخوانده باشد. دغدغۀ کتاب تاریخ مدارس ما اینهاست: اگر کاشانی نبود، نفت ملی نمی‌شد و مصدق اشتباه کرد و شیخ فضل‌الله نه مخالف مشروطه که یکی از رهبران آن بوده و گروه‌های غیر روحانی در انقلاب 57 نقش چندانی نداشتند و از این دست و دوم خرداد هم تنها روز برگزاری انتخاباتی بوده مثل بقیه انتخابات دیگر نه بیشتر.

10. دوم خرداد بیش از نوستالژی و دریغا‌دریغ به بازخوانی و فهم چرایی تلقی رأی دهندگان از انتخابات در قالب همه‌پرسی نیاز دارد. نویسندۀ این سطور اما در هر رخداد تاریخی جنبه‌های موفقیت را پررنگ‌تر می‌بیند و به شکست مطلق در هیچ رخداد سیاسی باور ندارد چرا که در همه اتفاقات 120 سال اخیر حرکت به سوی عقلانیت و دور شدن از تخیل و  پندارگرایی و وهم زدگی مشهود است. با این نگاه نه انقلاب مشروطه شکست خورده، نه نهضت ملی شدن نفت، نه آرمان‌های انقلاب 57 و نه دوم خرداد 76. در همه گام‌هایی رو به جلو برداشته شده چرا که مردم ما را از وادی خیال به دنیای خِرَد رهنمون شده ولو نه کامل.

کافی است به مباحث اخیر پیرامون نظارت استصوابی توجه شود که نقل همۀ محافل است. 30 سال پیش تنها روزنامۀ سلام بود که در مخالفت با نظارت استصوابی می‌نوشت و حالا مهم‌ترین منتقد آن محمود احمدی‌نژاد است. گیرم به خاطر خودش باشد. این مهم نیست. مهم این است که مردم دیگر سیاست را امری انتزاعی نمی‌دانند و به زندگی روزانه و تأمین آب و برق ترجمه می‌کنند.   بلکه از این منظر نقطۀ عطف است که قبل از آن به استنثای دورۀ اول بر سر یک نامزد اجماع حاصل می‌شد و بقیه در واقع با آن کاندیدا به جد رقابت نمی‌کردند. بلکه با رأی به نامزد مورد نظر وفاداری و همراهی مردم ابراز می‌شد.

 

پای صحبت جوانان در نخستین سالگرد دوم خرداد - 1377

روز شنبه دوم خرداد ۱۳۷۷ مردم تهران و سراسر شهرهای ایران در بزرگداشت دوم خرداد سال پیش از آن دست به راهپمایی زدند؛ دوم خرداد ۷۶ که سید محمد خاتمی با کسب اندکی بیش از ۲۰ میلیون رأی در انتخابات هفتمین دور ریاست‌جمهوری بر سه رقیب دیگر خود یعنی علی‌اکبر ناطق نوری، رضا زواره‌ای و محمد محمدی ری‌شهری پیروز شد، فاصله آرای نفر دوم یعنی ناطق تا خاتمی ۱۳ میلیون رأی بود. رئیس دولت نخست اصلاحات در شرایطی که نزدیک به ۸۰ درصد واجدین شرایط در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کرده بودند، ۷۰ درصد آرا را از آن خود کرد. روزنامه جامعه در آن یک‌سالگی دوم خرداد با شماری از جوانان شرکت‌کننده در راه‌پیمایی به گفت‌وگو نشست و از آنان درباره سید محمد خاتمی پرسید. پاسخ‌ها را در پی می‌خوانید (به نقل از جامعه سوم خرداد ۷۷):

دیدگاه‌های خاتمی به سمت آزادی است

سید فرید هاشمی، ۱۸ ساله دانش‌آموز: دیدگاه‌های سید محمد خاتمی به سمت آزادی است و نگرانی‌ها را به‌خصوص میان قشر جوان کاهش می‌دهد. شرکت در انتخابات یک تکلیف بود. ما شرایط ۴ نامزد انتخاباتی را سنجیدیم و پای صحبت‌های همه نشستیم و از بزرگ‌تران نظر خواستیم. با حسن نظر بزرگ‌تران و فکر خود، دعا کردیم که به آن‌چه رأی می‌دهیم حق باشد. اگر کاندیدای دیگری رئیس‌جمهور می‌شد، شاید وضعیت اقتصادی کشور بهتر از حال بود، اما معلوم نیست که می‌توانست در زمینه‌های فرهنگی هم موفق باشد یا نه.  سید محمد خاتمی دیدگاه‌هایی دارد و انتظار من این است که اولا آن دیدگاه‌ها به مرحله عمل برسد و دوم این‌که رئیس‌جمهور مشکلات و موانع موجود در راه تحقق نیافتن این وعده‌ها را به مردم بگوید.

مردم انتظار دارند مجلس از رئیس‌جمهور حمایت کند

مهدی قاضی‌نسب، ۲۵ ساله، دانشجوی معماری: مردم از مجلس انتظار دارند که از رئیس‌جمهور حمایت کند. از خاتمی هم انتظار دارند که به آن‌چه در زمان انتخابات وعده داده عمل کند. رئیس‌جمهور باید به وضعیت قشر آسیب‌پذیر جامعه رسیدگی کند. به هر حال سه سال دیگر بررسی عملکرد دوران چهار ساله مسئولیت خاتمی مشخص می‌کند که او در عمل به وعده‌های خود چقدر موفق بوده است.

خاتمی فرد سالم و مظلومی است

بهرام سهرابی، ۲۸ ساله، دانشجوی پزشکی: سال گذشته نظر ما این بود که در میان چهار کاندیدای پست ریاست‌جمهوری، خاتمی نسبت به دیگران اصلح است. اگر تعداد نامزدها بیش‌تر بود و فردی بهتر از خاتمی هم بود مسلما به آن دیگری رای می‌دادیماو فرد سالم و مظلومی است. ولی به هر حال باید منافع ملی را در نظر بگیرد و به تشخیص اکثریت مردم احترام بگذارد. انتخاب مجدد خاتمی در دوره بعدی انتخابات بستگی به این دارد که عملکرد وی در این دوره چگونه باشد. مسلما اثبات این شعار که جامعه مدنی باید در ایران شکل بگیرد و اهداف رئیس‌جمهوری باید به مرحله اجرا برسد از نکاتی است که در انتخاب مجدد خاتمی موثر است.

۲۰ میلیون رای مردم حامی خاتمی است

سید محسن کرامتی، ۲۸ ساله، شغل آزاد: فکر نمی‌کنم خاتمی زیاد مظلوم باشد. مظلوم کسی است که هیچ‌کس را نداشته باشد. ۲۰ میلیون رای مردم حامی خاتمی است. انتظار من از خاتمی این است که به وعده‌های خود عمل کند.

هم‌چنان با هر قیمتی می‌ایستیم

کارشناس فرهنگی، ۲۵ ساله: آقای خاتمی واقعا مظلوم است حتی مظلوم‌تر از پارسال. او باید سعی کند، حتی اگر موفق نشود. ما در این راه‌پیمایی شرکت کردیم که به خاتمی بگوییم همان‌طور که پارسال ایستادیم، کتک خوردیم و حمایت کردیم، هم‌چنان با هر قیمتی می‌ایستیم.

خاتمی تنها کاندیدای مردمی بود

مجید حیدری، ۲۱ ساله، دانشجوی علوم ارتباطات: خاتمی تنها کاندیدای مردمی بود. به همین علت ۲۰ میلیون نفر او را انتخاب کردند. من در این راه‌پیمایی شرکت کردم که خاطرات پارسال را زنده کنم.

ما طرف حق را گرفتیم

دانشجوی حقوق، ۲۰ ساله: من زرتشتی هستم ولی هرکه حرف حق بزند چه مسیحی چه مسلمان چه غیرمسلمان باید از او حمایت کرد. ما طرف حق را گرفتیم چون خشونت و انحصار از هر سو که باشد محکوم است.

جو اجازه نمی‌دهد تا هر آن‌چه خاتمی وعده داده تحقق پیدا کند

محمدحسین شفیعی، کارشناس ارتباطات، ۲۰ ساله: مظلومیت خاتمی به خاطر اجرا نشدن صحیح قانون اساسی است. می‌دانیم که جو اجازه نمی‌دهد تا هر آن‌چه خاتمی وعده داده تحقق پیدا کند، با این حال مردم می‌خواهند مشکلات را بدانند و حتما در راه رفع این مشکلات حامی خاتمی هستند. با شعار دادن و هتک حرمت نمی‌شود مخالفان را از صحنه بیرون راند. شاید این شیوه تا جند سال موفق باشد ولی بالاخره سُر می‌خورد.

خاتمی رئیس‌جمهور خوبی است

فهام فرهمند، ۲۳ ساله، دانشجوی اخراجی رشته عمران: از سال گذشته دانشجویان عادت کردند که حرکت کنند. اجازه یافتند که حرف بزنند. حتی اگر خلاف باشد. من و چهار دانشجوی دیگر سال ۷۳ به خاطر اعتراض به اخراج یک استاد آزاداندیش از دانشگاه اخراج شدیم. در حال حاضر خوشحالم که رئیس‌جمهوری را انتخاب کرده‌ام که دختربچه چهارساله گل به دست می‌گیرد و در راه‌پیمایی حمایت از او شرکت می‌کند. خاتمی رئیس‌جمهور خوبی است و می‌تواند آن‌چه را گفته سریع‌تر به خط عمل بیاورد. من انتظار دارم که با انتخاب این رئیس‌جمهور بتوانم حرف بزنم و اعتراض کنم، حتی اگر به گوش دیگران خوش نیاید. دلم می‌خواهد بتوانم آن‌طور که می‌خواهم فکر کنم [...]

جالب‌ترین شخصیت سیاسی است

نازنین بطحایی ۲۱ ساله دانشجوی علوم سیاسی: پس از پیروزی خاتمی حرف‌های جوان‌پسند او خوشایند ما نیز شد و حال آمده‌ام به خاطر جالب‌ترین شخصیت سیاسی ما در راه‌پیمایی شرکت کنم.

در حال حاضر فقط بودن خاتمی برای ما مغتنم است

م. ش مهندس صنایع نفت: من برای دفاع از آزادی‌های حقوقی مردم در این راه‌پیمایی شرکت کردم و در حال حاضر فقط بودن خاتمی برای ما مغتنم است حال بعد از گذشت زمانی محدود ببینیم سیاست‌های رئیس‌جمهور در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی چگونه است.

 

پرسش‌هایی از اصلاح‌طلبان

حالا 28 سال پس از دوم خرداد، اصلاحات و اصلاح‌طلبان در چه وضعیت و موقعیتی هستند؟ آیا روح جامعه با گفتمان و سازمان اصلاحات همراه است؟ آیا نظام به اصلاحات فرصتی دگر می‌دهد؟ اصلاح‌طلبان برای پاسخگویی به این 2 پرسش اصلی باید با بهره‌بری از تئوری «بازگشت به نقطه صفر تاریخی» میشل فوکو قصد عزیمت به نقطه صفر اصلاحات را داشته باشند تا با ایستادن در این نقطه، یک بار دیگر پاسخی برای این پرسش‌ها بیابند که:

 

1-    جنبش اصلاحات چگونه شکل گرفت؟

2-    کارهای ناکرده و اشتباهات اصلاح‌طلبان چه بوده است؟

3-    تندروی‌ها و کندروی‌ها چه بوده و چه آثاری در تضعیف جنبش داشته است؟

4-    عوامل درونی و بیرونی سقوط اصلاح‌طلبی چه بود؟

5-    اصلاح‌طلب‌ستیزان چگونه توانستند جنبش اصلاحات را کاریکاتوریزه کنند؟

6-    اصلاحات با رهبری کاریزما و محبوب باید اداره شود یا خرد جمعی؟

7-    راه‌های جلوگیری از تکرار ایجاد فضای خاکستری و پرابهام و ایهام نسبت به خاستگاه‌های اصلاح‌طلبی در توده‌های اجتماعی چیست؟

8-    اصلاح‌طلبان چگونه باید به گفتمان واحد اصلاحات رسیده و از تولد انشعاب و قرائت‌های متعدد تجربه‌شده درون اردوگاه اصلاح‌طلبان جلوگیری کنند؟

9-    راهکارهای هژمونیک شدن و ماندگاری گفتمان اصلاحات در سپهر عمومی و سیاسی چیست؟

10-  چرا گفتمانی که سال‌های بعد از دوم خرداد 76 تحت عنوان اصلاحات شکل گرفت به زودی هژمونی خود را در فضای سیاسی از دست داد به گونه‌ای که میزان تاثیرگذاری آن به حداقل رسیده است؟

11-  اصلاح‌طلبان با اتخاذ چه استراتژی و تاکتیک‌هایی می‌توانند از این پس سرنوشت جنبش اصلاحات را به فراز و فرود عاملان جنبش اصلاحات گره نزنند؟

12- آلترناتیوهای بدلی و نسخه‌های شبه‌اصلاح‌طلبی چه مشخصات و مختصاتی دارند و اصلاح‌طلبان ناب چگونه می‌توانند آبشخور، اتاق فکر و اهداف آنان را شناسایی و به هواداران اصلاحات معرفی کرده و خود در این میان گرفتار بازی‌های اصلاح‌طلبان بدلی نشوند؟

13- اصلاح‌طلبان با بهره‌گیری از چه روش‌هایی می‌توانند هواداران دیروز خود را که طی سال‌های پس از 84 نه به سمت اردوگاه رقیب که به جمع انبوه بی‌طرف‌ها پیوسته‌اند دوباره به سمت و سوی خود بازگردانند و عقبه اجتماعی جنبش اصلاحات را غنی‌سازی کنند؟

14- اصلاح‌طلبان از این پس با چه مکانیزمی می‌توانند فقدان گفتمان منسجم و راهنمای عمل (مانیفست و قانون اساسی) اصلاحات را رفع کرده تا از تشتت‌های احتمالی پیش رو و امتحان‌پس‌داده پیشین جلوگیری کنند؟

15- اصلاح‌طلبان چگونه می‌توانند مقبولیت اجتماعی گذشته خود را بازتولید و بازسازی کنند تا در عرصه اجتماعی گفتمان هژمونیک را از آن خود کنند؟

16- اصلاح‌طلبان چگونه و با اتخاذ کدامین برنامه، روش و فرصتی می‌خواهند بدنه اجتماعی را شکل دهند و از این پس چگونه می‌توانند بیشترین ارتباط را جدای از صندوق رأی با توده‌های اجتماعی و سیل انبوه طرفداران و هواداران خود داشته باشند؟ آیا اصلاح‌طلبان در این میان توان تقویت ابزارهای ارتباط مستقیم با مردم همچون احزاب، ان‌جی‌اوها و سندیکاها را در اختیار دارند؟

17- اصلاح‌طلبان چگونه می‌توانند اشتباهات و خطاهای استراتژیک دیروز رخ داده در جنبش اصلاح‌طلبی دوباره را تکرار نکنند و بر این اساس اصلاح‌طلبان در شرایط حاضر برای هماهنگ کردن مظروف خود با ظرف جامعه باید چه کارها و اقداماتی انجام دهند؟

18-  اصلاح‌طلبان باید مشخص کنند که نسبت اصلاحات با نظام سیاسی چیست؟

19-  مفروض بر دریافت مجوز برای بازیگری سیاسی چه راهکارهایی را برای تغییرات برخی مناسبات حقوقی و اجرایی دارند؟

20- تصمیم‌گیرندگان جناح اصلاح‌طلب چه کسانی هستند؟ آیا آنان نیز معتقد به کاریزماتیک فردی برای رهبری اصلاحات هستند تا خیر؟

21- سازمان سیاسی اصلاح‌طلبان چگونه از هفتاد‌ودو ملتی می‌تواند خارج شود؟

22- گفتمان اصلاحات 23 سال پس از دوم خرداد 76 به چه اصلاحاتی محتاج است و چه کسانی باید مسئولیت آن را بر عهده بگیرند؟

23- آیا اصلاح‌طلبی باید در دوم خرداد و ظهور سیدمحمد خاتمی باقی بماند یا برای بازگشت از خاکستر مصائب و گام‌ برداشتن در مسیر آینده باید از دوم خرداد و آقای خاتمی عبور کرد؟

https://www.asianewsiran.com/u/gBq
اخبار مرتبط
درحالی که صدایش را پائین آورده بود گفت‌‌: من از محافظان حلقه دوم (یا سوم) آقای خاتمی رئیس جمهور هستم و می‌توانم در یک فرصت مناسب به سمت ایشان شلیک کرده و کارش را بسازم!
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید