جمعه / ۹ خرداد ۱۴۰۴ / ۱۹:۱۴
کد خبر: 29894
گزارشگر: 548
۶۶۱
۰
۰
۲
مهرداد شهابی: نقد اجتماعی پنهان در پسِ یک درام جنایی

«افعی تهران»، سردرگُم در جستجوی قهرمان!

«افعی تهران»، سردرگُم در جستجوی قهرمان!
سریال «افعی تهران» با پرداختی جسورانه به موضوع کودک‌آزاری و انتقام‌جویی، توانست مخاطبان زیادی را جذب کند، اما پایان‌بندیِ بدون مجازات قاتل و رفتار غیرمنتظرهٔ روان‌شناس، سوالات زیادی را بی‌جواب گذاشت. آیا این سریال ناخواسته خشونت را تقدیس کرده است؟ مهرداد شهابی به این سوال پاسخ می دهد.

آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:

مهرداد شهابی - «افعی تهران» یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های تولید شده در ایران در سال‌های اخیر بوده است. سریالی با موضوعی خاص و از منظر پرداخت رسانه‌ای حساس، که به بحث «کودک‌آزاری» پرداخته و حلقۀ گمشدۀ آن قاتلی سریالی است که افرادِ کودک‌آزار را از بین می‌برد. این اثر محصول شبکۀ نمایش خانگی «فیلم‌نت» سال 1402 است. «افعی تهران» در بیست و سومین دورۀ «جشن حافظ» در شش بخش کاندید دریافت جایزه بود که در نهایت با کسب عنوان بهترین کارگردان تلویزیونی براي «سامان مقدم»، سازندۀ این اثر، همراه شد. «پیمان معادی» و «پویا مهدوی‌زاده» نویسندگی این مجموعۀ تلویزیونی را بر عهده داشته‌اند. همکاری «مقدم» در مقام کارگردان و «معادی» به عنوان نویسنده مسبوق به سابقه است، ترکیبی که حدود بیست سال قبل منجر به ساخت فیلم تحسین شدۀ «کافه ستاره» شده بود.

شاید مهم‌ترین نکته در بحث پیرامون «‌افعی تهران»، درک صحیحِ سازندگان آن از «مدیوم» ارائۀ اثر باشد. به بیان دیگر، مخاطب با یک «فیلم سینمایی» تقطیع‌شده رو به رو نیست بلکه منطق ساخت یک «سریال تلویزیونی» در ساخت اثر مشهود است. با وجود درون‌مایۀ خشن و خشک اثر، که به راحتی می‌توانست آن را به یک پرداخت سراسر عصبی و آزاردهنده سوق دهد، سازندگان این سریال در هر قسمت موفق به ارائۀ لحظاتی «سرگرم کننده» و جذاب برای بیننده شده‌اند. سریال به خوبی روایت‌گر «زندگی» است، و در این روایت‌گری آگاهانه از برخی پیچیدگی‌ها (که واقعی هستند) پرهیز می‌کند. به این معنا، روزمرگی‌هایی که همۀ ما با آن آشنا هستیم را نه همان طور خشن که تجربه‌شان می‌کنیم، بلکه با سادگی یا بی‌تفاوتی یا گاهی چاشنی طنز برایمان بازگو می‌کند.  

شخصیت اصلی فیلم یعنی «آرمان» یک منتقد با سابقۀ سینمایی است که در پی ساخت اولین پروژۀ سینمایی خود است. همۀ اتفاق‌ها حول گذشته و حال آرمان و روابطش رقم می‌خورد. فلش‌بک‌های مختلف و گاهی تکرار شونده از گذشتۀ آرمان در پرداخت شخصیت او موثر هستند. اگر چه «وقایع» زندگی آرمان کاملاً دست‌چین شده به مخاطب انتقال داده می‌شود و اصولاً تنظیم روایت‌ها از گذشتۀ آرمان به گونه‌ای است که مخاطب را دچار اشتباه کند. ایجاد گره و باز کردن آن به ویژه در یک داستان معمایی-جنایی مهم‌ترین بخشِ قصه است. گاهی طرح و حل معما بسیار هوشمندانه صورت می‌گیرد و با وجودی که تمام جزئیات در برابر بیننده قرار می‌گیرد همچنان حل معما به سادگی قابل انجام نیست. در برخی دیگر از موارد، اصولاً معمای دشواری طرح نمی‌شود ولی به دلیل عدم ارائه جزئیات به بیننده، و یا با گمراه کردن بیننده حل معما به تعویق می‌افتد. طراحی نوستالژیک فلش‌بک‌ها گاهی صحنه‌هایی از فیلم «بمب: یک عاشقانه» ساختۀ «معادی» را تداعی می‌کند، به ویژه استفاده از تیپ ناظمِ سخت‌گیر دهۀ شصت و حضور معادی در هر دو اثر به عنوان بازیگر. کودکان در سراسر این سریال حضور دارند و بازی‌های خوبی از تمام بازیگران کودک گرفته شده است. حضور کودکان در صحنه‌های مختلف هم راستا با درون‌مایۀ اثر بوده است. هم زمان سازندگان در استفاده از این حضور کاملاً «ظرافت» هنری و اجتماعی لازم را به کار بسته‌اند، بدون این که مفهوم خشنی که سریال به آن می‌پردازد لوث شود. رابطۀ «آرمان» و پسرش به خوبی شکل می گیرد، چه در صحنه‌های شهری (مثل مترو) و چه در محیط خانه. «آرمان» در این سریال و در بیدارخوابی‌هایش از خاطرۀ کودکی خود به سوی امروز و فرزندش شناور است، تِمی که در همخوانی با جلسات مشاورۀ روانشناسیِ «آرمان» است.     

شخصیت «آرمان» به عنوان یک منتقد سخت‌گیر سینمایی تا حد زیادی باورپذیر شده است، چه بسا تشابهاتی که در ظاهر و موقعیت‌های حرفه‌ای (مثل شرکت در برنامۀ نقد تلویزیونی) «آرمان» با «مسعود فراستی» منتقد سرشناس سینمای ایران به کار رفته، در این امر بی تاثیر نبوده باشد. دیالوگ‌های کوتاه و جانبی زیادی در طول سریال وجود دارد که یا از جانب «آرمان» بیان می‌شود و یا در حضور او، و تلاشی است برای نقد اجتماعی یا مطرح کردن یک ناهنجاری فرهنگی. هر چند اغلب این دیالوگ‌ها از حد یک گزند کوتاه در اثر فراتر نمی‌روند اما با توجه به این که به یک شعار نابجا تبدیل نشده‌اند می‌توان آن را اقدامی قابل تحسین دانست. تقبیح استفاده از عبارات «نژادگرایانه» یا «تحقیرکننده» نسبت به بخشی از افراد در جامعه، آن هم در شرایطی که این عبارات به راحتی از جانب بخش زیادی از جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرند، به درستی می‌تواند از طریق یک سریال پر مخاطب تلویزیونی/پلتفرمی انجام شده و موجب فرهنگ‌سازی شود. از موارد دیگری که سریال حول «آرمان» به عنوان کارگردان و گروه سازندۀ فیلمِ آرمان به آن پرداخته، دشواری ساخت یک اثر سینماییِ مستقل است. اعضای گروه سازندۀ فیلم، از کارگردان و تهیه‌کننده تا مدیر فیلم‌برداری، فیلم‌نامه‌نویس، دستیار کارگردان و... همگی به شکلی خاکستری نشان داده شده‌اند و بیننده مشاهده می‌کند که چطور افرادی که هر یک دغدغه کار حرفه‌ای خود را دارند به دلیل دشواری مهیا کردن بودجۀ مناسب برای تولید یک اثر سینمایی با چالش مواجه می‌شوند، جایی که باید بین پایندی به اصول حرفه‌ای و نان شب یکی را انتخاب کرد.

استفاده از صحنه‌های شهری به شکلی خلاقانه و اغلب در همراهی با قطعات موسیقی تقریباً در تمام قسمت‌ها برای جا به جایی بین سکانس‌ها به کار رفته است. عدم رانندگی «آرمان» امکان استفاده مداوم از این تکنیک را برای سازندگان میسر کرده است. به ویژه در مدتی که پسر «آرمان» با او زندگی می‌کند استفاده از محیط عمومی شهر، مثل خیابان، مترو، فضای تئاتر شهر و... بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد، امری که می‌تواند در راستای سمپاتیک شدن شخصیت «آرمان» باشد. همچنین چالش‌های مالی دیگری که «آرمان» با آن رو به روست، مثل عدم توانایی در پرداخت شهریۀ مهد‌کودک، او را برای مخاطب قابل درک می‌کند. در این جا تناقضی در ساخت تصاویر زیبای بصری (که امری ستودنی و در خدمت مدیوم است) با موقعیت مالی شخصیت «آرمان» در سریال شکل می‌گیرد. از طرفی محل سکونت و نوع جلسات مشاوره‌ای که در آن‌ها شرکت می‌کند نسبتاً لوکس به نظر می‌رسد، و از طرفی مدام با چالش‌های مالی برای جاریِ زندگی مواجه است. 

دست کم پنج شخصیت «زن» در جریان سریال معرفی می‌شوند که هر یک حدی از تاثیرگذاری را در گذشته و حال «آرمان» داشته و دارند. آن‌ها عبارتند از «مادر»، «همسر سابق»، «روان‌شناس» و «دوست‌دخترِ سابقِ پدر» آرمان و البته زنی که به اتهام قتل در بازداشت پلیس  است و آرمان اجازه پیدا می‌کند تا برای ساخت فیلمش با او مصاحبه کند. اگر چه برای دریافت دقیق میزان موفقیت یا شکست سازندگان در به تصویر کشیدن تصویر واقعی از «زنانِ ایران» در این اثر نیاز به بحث‌های بیشتری هست و آن طور که «آرمان» در جلسه تلویزیونی نقد سینمایی می‌گوید این امری است که باید مستقیماً توسط زنان مورد بررسی قرار گیرد، نگارندۀ این متن نیز به ذکر چند نکته می‌پردازد. حضور این پنج شخصیت با خواستگاه‌های اجتماعی متفاوت در حالی که هر کدام دارای کنش‌های جدی، معنادار و تاثیرگذار در روند سریال هستند، به خودی خود می‌تواند نشان دهندۀ تلاش مثبت سازندگان اثر باشد. پرداختِ هیچ کدام از این پنچ شخصیت کاملاً در دام زن «خوبِ مغلوب» نیفتاده است. در مورد «مادر» آرمان و «زنِ متهم به قتل» کنش هر دو به وضوح بر خلاف «فرض‌های» سنتی است و به این معنا به امر واقعی نزدیک‌تر می‌شود. «دوست دخترِ سابقِ پدر» آرمان و «همسر سابق» او نیز هر کدام در تشکیل یا پایان دادن به رابطۀ عاشقانۀ خود خارج از «انتظارات» حالا-دیگر-شاید-قدیمی عمل کرده‌اند. «روان‌شناس» آرمان هم در جریان سریال و به واسطۀ شغلش معمولاً از جایگاه قدرت موضع‌گیری می‌کند، از جمله در چند مورد در مواجهه با آرمان. متاسفانه سریال در کارکرد‌ شخصیت «همسر سابق» و به ویژه «روان‌شناس» در انتهای سریال دچار ضعف شده و عملاً از پرداخت قبلی خود فاصله می‌گیرد. به نظر نویسندۀ این متن، هر دو شخصیت عملاً به ابزاری برای پایان‌بندی سریال با محوریت «آرمان» تبدیل می‌شوند، در حالی با روند قبلی شخصیت‌پردازی خود با تناقض رو به رو می‌شوند. این ضعف به ویژه در مورد «روان‌شناس» که نقش اساسی در پایان‌بندی سریال ایفا می‌کند، اصولاً به دلیل عدم توانایی در حل معما در قصه است. هیچ توجیهی در اثر برای اقدام نهایی «روان‌شناس» در کشف مسئلۀ «زهر» ارائه نشده است و عمل شخصیت کاملاً بی‌ربط به نظر می‌رسد. همچنین رفتار نهایی «روان‌شناس» در نوشتن متن روی کاغذ ناگهانی و حتی گیج‌کننده است. همچنین در مورد حمایت او در انتها از «آرمان» هیچ پیشینه کافی در جریان سریال ارائه نشده است. نکته این جاست، که تمامی این اقدامات در پایان اثر قابل توجیه بود، اگر مثلاً در جریان سریال کمی بیشتر برای شخصیت پردازی «روان‌شناس» زمان گذاشته شده و توجیه کافی از گذشتۀ او برای اقداماتش در انتهای سریال پیش‌بینی می‌شد.

«افعی تهران» اگر چه سریال «تمیز»ی است که استانداردها را رعایت کرده است و می‌تواند مخاطب را (با جامعۀ مخاطبی که اصلاً محدود به ایران نیست) هفته به هفته با خود همراه کند، اما در نهایت در جمع‌بندی درون‌مایۀ خود با ضعف جدی رو به رو می‌شود. همان طور که در ابتدای این نوشته آمد، معمای «افعی تهران» دربارۀ یک قاتل سریالی است که افراد کودک‌آزار را به شکلی ویژه (با استفاده از زهر) می‌کشد. با کمی اغماز (مثلاً نادیده گرفتن شخصیت «زن متهم به قتل») می‌توان گفت همه چیز در این سریال وجود دارد به جز قاتل. اگر چه کم‌رنگ کردن حضور قاتل در برابر پرداخت بیشتر به «زندگی» نقطۀ قوت سریال است، اما افراط در این امر موجب شده است تا پایان‌بندی اثر به هیچ وجه قابل قبول نباشد. به یک معنا بخش اعظم این قصه را می‌شد با درون‌مایه‌ای دیگر (مثلاً در مورد دشواری‌های فیلم‌سازی در ایران) هم کار کرد. سازندگان اثر در اقدامی جسورانه از ابتدای سریال این شائبه را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنند که ممکن است «آرمان» همان «افعی تهران» باشد، ولی هرگز در شخصیت‌پردازی «آرمان» به یک قاتل نمی‌رسند. «آرمان» در طول سریال بسیار سمپاتیک به تصویر کشیده می‌شود. شاید تنها مواردی که ممکن است منجر به فاصله گرفتن مخاطب از «آرمان» شده باشد، صحنۀ مربوط به کشتن کفشدوزک در کودکی او و تحقیر ناظم مدرسه در بزرگسالی او باشد. این دو اتفاق اما ابداً برای باورپذیر شدن «آرمان» به عنوان یک قاتل کافی نیست. سوالاتی در مورد جزئیات نیز بی‌جواب باقی می‌ماند، مثلاً دانشِ «آرمان» در مورد سم‌شناسی از کجا آمده است یا او از کجا و با چه ساز و کاری مقتولین را شناسایی کرده و به آن‌ها نزدیک می‌شده است، چه طور در مورد قتل آخر به سبکی کاملاً متفاوت (عدم استفاده از زهر) عمل می‌کند... چنان چه پیشتر اشاره شد رفتارهای شخصیتِ «روان‌شناس» نیز در انتهای سریال بی‌ربط و صرفاً در راستای کمک با پایان دادن به سریال است. نکتۀ عجیب دیگر در مورد پایان‌بندی این است که «قاتل» عملاً بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای، در حالی که به «پلیس» چیره شده، دوستان و اطرافیانش را در کنارش دارد، روان‌شناسش از کاری که کرده تقدیر می‌کند و دوربین نمای از پایین به بالای (low angle) او را در حال خفه کردن آخرین مقتول به مخاطب نشان داده، صحنه را ترک می‌کند! از دیگر نکات عجیب در مورد این پایان‌بندی این است که در طول سریال مخاطب بارها مشاهده می‌کند که «آرمان» برای ساخت فیلمش در مورد «افعی تهران» مورد فشار از طرف نیروی پلیس قرار می‌گیرد، مبادا «قاتل» به عنوان قهرمان معرفی شود، اما در عمل خود سریال به همین شکل به پایان می‌رسد. هر چند بارها در مورد ساز و کار تولید محصولات هنری به ویژه محصولات سینمایی در ایران بحث شده و به محدودیت‌های موجود پرداخته شده است، دست کم در مورد سریال «افعی تهران» ادعای مطرح شده در سریال با پایان‌بندی سریال در تناقض است.

مهرداد شهابی
https://www.asianewsiran.com/u/gE8
اخبار مرتبط
پس از پستی و بلندی‌های فراوان، جدیدترین ساخته هومن سیدی با نام سریال وحشی از فیلم‌نت منتشر شد؛ سیدی دوباره قهرمانی می‌سازد که آرام آرام در حال خشن شدن است. سریال وحشی به کارگردانی و نویسندگی هومن سیدی و تهیه‌کنندگی محمد صابری از تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در پلتفرم نمایش خانگی منتشر شد. این پروژه جدید که بازیگر اصلی آن جواد عزتی است، یکی از مورد انتظارترین تولیدات تصویری بهار امسال محسوب می‌شود و بسیاری آن را دنباله‌ای معنوی بر مسیر تازه‌ای می‌دانند که سیدی پیش‌تر با سریال «قورباغه» آغاز کرده بود.
"سریال «آبان» به کارگردانی رضا دادویی و با بازی شهاب حسینی و لاله مرزبان، این روزها به یکی از بحث‌برانگیزترین تولیدات شبکه نمایش خانگی تبدیل شده است. این درام روانشناختی که داستان یک نابغه هوش مصنوعی را روایت می‌کند، به دلیل شباهت‌های آشکار به فیلم هالیوودی «پیشنهاد بی‌شرمانه»، نقدهای تندی را دریافت کرده است. آیا «آبان» توانسته از عهده روایتی ایرانی از این ایده برآید؟"
جان سخت دومین سریال شبکه نمایش خانگی ساخته تقی زاده است که در پلتفرم اینترنتی فیلم نت عرضه می‌شود. تقی زاده که در این سال‌ها تبدیل به یکی از کارگردانان پرکار سینمای ایران شده است با ساخت سریال حرفه‌ای اولین کار جدی خود را در حوزه تصویر ارائه کرد. او امسال هم فیلم سینمایی سال گربه را با بازی بهرام افشاری و سارا بهرامی ساخت که فروش خوبی داشت و توانست تماشاگران زیادی را به سالن‌های سینما بکشاند. جان سخت دومین سریال شبکه نمایش خانگی ساخته تقی زاده است که در پلتفرم اینترنتی فیلم نت عرضه می‌شود.
پس از سریال خاتون به کارگردانی تینا پاکروان نوبت به سریال تاسیان، یک ملودرام تاریخی دیگر رسیده که پیش از انتشارش تا کنون با حواشی زیادی رو به رو بوده است. در این مطلب نگاهی داریم به بازیگران، داستان و حواشی سریال تاسیان که چشم ها را به سوی آن باز می گرداند. با انتشار قسمت اول سریال تاسیان نقدهای مثبت به داستان این سریال توجه ها را به خود جلب کرده است. تاسیان سریالی است مربوط به تاریخ معاصر ایران با حضور بازیگرانی که به خوبی از پس ایفای نقششان برآمده اند. سریال تاسیان از همان ابتدا، پیش از آنکه به مرحله پخش برسد، درگیر حواشی مختلفی شد.
سریال ازازیل به کارگردانی حسن فتحی، جدیدترین اثر این کارگردان شناخته شده محسوب می‌شود که پس از سریال جیران، در شبکه‌ی نمایش خانگی منتشر و ارائه می‌شود. این سریال در ژانر ترسناک-جنایی با حضور چهره‌هایی نظیر پیمان معادی، پریناز ایزدیار، بابک حمیدیان، گوهر خیراندیش، علی مصفا، مریم سعادت، محمود پاک‌نیت، محمد بحرانی، الهام کردا و... مقابل دوربین رفته است.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید