به گزارش آسیانیوز ایران ؛ در سالهای اخیر، مفاهیمی چون «استقلال زن»، «پیشرفت فردی» و «آزادی انتخاب» در فضای رسانهای و اجتماعی ایران بهطور گسترده تبلیغ شدهاند. اما در پس این تبلیغات، پدیدهای نگرانکننده تحت عنوان «همسرخواری» در حال شکلگیری است؛ جریانی که در آن برخی زنان به بهانه رشد و موفقیت، اقدام به ترک همسر و خانواده میکنند و گاه مهریه را به ابزاری برای فشار اقتصادی و روحی بر مردان تبدیل میکنند.
آیا پیشرفت، توجیهی برای تخریب خانواده است؟
پیشرفت، حق مسلم هر انسان است. اما آیا این پیشرفت باید به قیمت نابودی اعتماد، زندگی و آینده خانواده باشد؟ در بسیاری از موارد، زنان بهجای همدلی و مشارکت، مسیر جداگانهای انتخاب میکنند و مردان را قربانی انتخابهای خود میسازند.
پیامدهای پنهان «همسرخواری»:
- بیاعتمادی و ناامنی روانی در مردان
- افزایش طلاق و فروپاشی خانواده
- آسیب به سلامت روانی فرزندان
- رشد پدیدههای روابط موقت و بیثباتی اجتماعی
- افزایش جمعیت زنان و مردان تنها و بحران هویتی
علل بروز این پدیده از منظر روانشناسی و جامعهشناسی:
۱. تبلیغات افراطی رسانهها درباره زن مستقل غربی
۲. سوءبرداشت از مفهوم استقلال بهعنوان حذف مردان
۳. قوانین حمایتی بدون تعادل و عدالت واقعی
۴. ضعف در آموزش مهارتهای همسرداری و حل تعارض
۵. فشارهای اقتصادی و اجتماعی و مهاجرت فکری به سبک زندگی غربی
مهریه؛ سنت یا ابزار باجگیری؟
مهریه، در ذات خود تضمینی برای حقوق زنان بود، اما امروزه در بسیاری از پروندهها، ابزاری برای فشار اقتصادی و گاه انتقامگیری شده است. این مسئله نهتنها مردان را در معرض آسیب قرار میدهد، بلکه به تخریب ارزشهای خانواده دامن میزند.
آثار مخرب این روند بر آینده ایران:
- کاهش نرخ زاد و ولد و پیر شدن جامعه
- افزایش مشکلات روانی و اجتماعی ناشی از تنهایی
- تضعیف نهاد خانواده و بحرانهای هویتی در نسلهای آینده
- بیاعتمادی و ناامیدی گسترده در جوانان
راهکارها برای بازسازی احترام، اعتماد و پایداری خانواده:
- بازنگری در قوانین خانواده و مهریه
- ترویج الگوهای موفق زن و مرد خانوادهمدار
- آموزش مهارتهای ارتباطی و حل تعارض در مدارس و رسانهها
- طراحی بستههای حمایتی برای تقویت بنیان خانواده
- فرهنگسازی در رسانهها برای ترویج الگوی «با هم، نه بر ضد هم»
- تشویق مردان و زنان به گفتوگو و مشارکت در حل مشکلات
«همسرخواری» به بهانهی پیشرفت، نهتنها خیانت به مفهوم خانواده و تعهد مشترک است، بلکه ضربهای جبرانناپذیر به بافت اجتماعی و آینده ایران وارد میکند. پیشرفت زنان، بدون شک حق مسلم آنان است، اما این مسیر باید در کنار همسر، با مشارکت و احترام متقابل طی شود، نه با ویران کردن زندگی و آیندهی مردان و کودکان. برای اصلاح این روند، نیازمند بازنگری در قوانین، بازتعریف ارزشهای خانواده، آموزش مهارتهای زندگی و ترویج الگوهای موفق از زنان و مردانی هستیم که «با هم»، نه «بر ضد هم»، مسیر رشد را طی میکنند.