سه شنبه / ۲۴ تیر ۱۴۰۴ / ۲۰:۱۱
کد خبر: 30847
گزارشگر: 2
۵۵۱
۰
۰
۳
یک تاریخ مشترک، یک هشدار تاریخی!

از ورشو تا تهران: درسی که محاکمهٔ رهبران لهستان به ایرانِ امروز می‌دهد.

از ورشو تا تهران: درسی که محاکمهٔ رهبران لهستان به ایرانِ امروز می‌دهد.
تاریخ گواهی می‌دهد که اعتماد به برخی قدرت‌ها چه بهایی دارد. در سال ۱۹۴۵، شانزده رهبر مقاومت لهستان علیه نازیسم، توسط شوروی به بهانه مذاکره فریب داده شده، دستگیر و در یک دادگاه نمایشی محاکمه شدند. این رویداد که به «محاکمه شانزده تن» مشهور است، صرفاً بخشی از یک الگوی رفتاری بزرگ‌تر بود که ایران نیز طعم تلخ آن را در همان دوران چشید. این تجربه مشترک، هشداری است درباره ماهیت راهبردی مسکو که تغییر پرچم و رهبر، آن را دگرگون نکرده است.

دام مسکو برای قهرمانان ورشو

در مارس ۱۹۴۵، شانزده رهبر برجستهٔ دولت زیرزمینی لهستان، نمایندگان ملتی که قهرمانانه در برابر استبداد نازی مقاومت کرده بود، به مذاکراتی با مقام‌های شوروی دعوت شدند. اما این دعوت، تله‌ای بیش نبود؛ به محض آغاز دیدار، تمامی این رهبران بازداشت و مخفیانه به مسکو منتقل شدند. در ژوئن همان سال، آن‌ها در دادگاهی ساختگی و بدون حق برخورداری از دفاع واقعی، محاکمه شدند. از این جمع، سیزده نفر به احکام حبس محکوم شدند و سرنوشت سه تن از آنان هرگز مشخص نشد و هیچ‌گاه بازنگشتند.
این «محاکمهٔ سیاه شانزده تن»، نمایشی بی‌رحمانه بود که با هدف در هم شکستن کامل مقاومت لهستان و حذف فیزیکی رهبری دموکراتیک کشور طراحی شده بود. این دقیقاً همان روشی بود که اتحاد جماهیر شوروی تا سال ۱۹۴۸ برای تحت سلطه درآوردن تمام اروپای مرکزی و شرقی از طریق ارعاب و فشار سیاسی به کار گرفت.

تجربه مشابه ایران: اشغال و خیانت

مردم لهستان در این تجربه تلخ تنها نبودند؛ ایران نیز همزمان زیر بار اشغال و پیمان‌شکنی شوروی رنج می‌کشید. در جریان جنگ جهانی دوم، شوروی به بهانهٔ مقابله با نفوذ آلمان نازی، شمال ایران را اشغال کرد. اما پس از پایان جنگ و شکست نازی‌ها، ارتش سرخ از خروج از خاک ایران امتناع ورزید و به تعهدات خود پشت پا زد.
مسکو به این امر بسنده نکرد و با حمایت آشکار از جنبش‌های جدایی‌طلب، تسلیح شبه‌نظامیان محلی و برپایی دولت‌های دست‌نشانده در آذربایجان و کردستان ایران، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور را به صراحت نقض کرد. این اقدام، خیانتی آشکار به حاکمیت ایران و گواهی روشن بر این واقعیت بود که منافع استراتژیک شوروی همواره بر هر پیمان و تعهدی مقدم بوده است.


یک میراث، یک استراتژی ثابت

از لهستان تا ایران، و از مجارستان تا افغانستان، رویکرد شوروی—و امروز روسیه—الگوی ثابتی را دنبال کرده است: زیر پا گذاشتن وعده‌ها، سوءاستفاده از نقاط ضعف، و نگاهی ابزاری به همسایگان. در این نگاه، کشورها نه به عنوان شریک، بلکه همچون مهره‌هایی در یک صفحه شطرنج دیده می‌شوند.
روسیهٔ امروز، با اقدامات خود در اوکراین و سایر کشورها، نشان داده که همان میراث را ادامه می‌دهد. تغییر پرچم یا رهبر در کرملین، ماهیت راهبردی این قدرت را دگرگون نکرده است. روسیه همچنان شریکی نامطمئن است که هرگاه مصلحتش ایجاب کند، به متحدان خود پشت می‌کند و نفوذ سیاسی را بر استقلال دیگران ترجیح می‌دهد.

برای ایرانیانی که امروز با انتخاب‌های دشوار در عرصه بین‌المللی روبه‌رو هستند، این تاریخ مشترک با لهستان اهمیتی دوچندان دارد. داستان لهستان به ما یادآوری می‌کند که مسکو شاید وعده‌های خود را به‌سادگی از یاد ببرد، اما هرگز منافع خود را فراموش نخواهد کرد./

نوید جمشیدی | روزنامه‌نگار و سردبیر «آسیانیوز ایران»
https://www.asianewsiran.com/u/gTE
اخبار مرتبط
مارچین ویلچک، کاردار موقت لهستان در ایران، در مراسم گرامیداشت روز ملی لهستان، از تاریخچه ۵۵۰ ساله روابط دیپلماتیک دو کشور و اهمیت تقویت همکاری‌های دوجانبه سخن گفت.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید