در نشست خبری که با محوریت بحران برق در یزد برگزار شد. مدیران برق، مدیریت بحران
و معاون استاندار یکصدا گفتند که قطع برق، ملی است و از اختیار استان خارج. اما واقعیت
اینجاست که مردم یزد دیگر تاب شنیدن این توجیه تکراری را ندارند. آنها میپرسند: اگر
خاموشیها ملی است، پس چرا برخی استانها برق پایدار دارند و برخی مثل یزد، روزهای
داغ و شبهای بیبرق را تحمل میکنند؟ چرا فشار بر دوش مردمی افتاده که از نظر مصرف،
جزء کممصرفترینهای کشورند؟
یزد؛
استان آفتابسوختهای که برق ندارد!
یزد،
شهری با بیشترین روزهای آفتابی در سال است، شهری که در تولید انرژی خورشیدی مقام اول
کشور را دارد، اما در کمال شگفتی، مردم آن بیشترین قطعی برق را تجربه میکنند. آیا
این تناقض تلخ نیست؟ استان خورشید و فناوری چرا باید در تاریکی فرو برود؟ مگر جز این
است که تولید انرژی باید به معنای بهرهمندی عادلانه از آن باشد؟
در نشست
اخیر، گفته شد که یزد نقش مهمی در توسعه انرژیهای پاک دارد؛ اما چرا مردم یزد باید
فقط در تولید سهیم باشند، نه در بهرهبرداری؟ آیا عدالت انرژی فقط یک شعار است؟
توزیع
ناعادلانه؛ بحران خاموش
واقعیت
این است که ناترازی برق در کشور، بیش از آنکه یک بحران فنی باشد، به بحران در سیاستگذاری
و توزیع تبدیل شده است. اگر مدیریت شبکه برق سراسری است، پس چرا هنوز الگوی مشخص، شفاف
و اعلامشدهای برای توزیع عادلانه خاموشیها وجود ندارد؟ چرا نقشه خاموشی برخی شهرها،
عمومی میشود و برخی استانها در سکوت کامل از فشار برق پنهان میشوند؟
در این
میان، حق مردم یزد نه تنها در خاموشی، بلکه در بیپاسخی هم ضایع شده است. بارها هشدار
دادهایم که فشار خاموشیهای مکرر نهتنها آسایش مردم، که سلامت، کسبوکار و تجهیزات
برقی منازلشان را هم به خطر انداخته است. بیمههای صوری برای جبران خسارات فقط روی
کاغذ است. هیچ شهروندی نمیداند چگونه و از کجا باید خسارتش را پیگیری کند.
نشستهای
خبری بدون شجاعت پاسخ
اگرچه
مسئولان در نشست اخیر تلاش کردند چهرهای پاسخگو از خود نشان دهند، اما هیچ کدام حاضر
نشدند صریحاً بپذیرند که در توزیع برق، تبعیض وجود دارد و این تبعیض، امنیت روانی مردم
را نشانه گرفته است. شفافسازی، نیازمند ارائه دادههای خام، جدول خاموشیها، نحوه
تخصیص سهمیه برق به استانها و دلایل انتخاب نوبتبندیهای فعلی است؛ نه تکرار کلیاتی
مثل “همه استانها درگیرند” یا “مصرف از تولید بیشتر شده”.
بازخوانی
یک مطالبه فراموششده
یزد
استانی صنعتی، فرهنگی و مهاجرپذیر است. اگر بار مصرف بالا رفته، دلیلش حضور هزاران
نیروی کار، توسعه بیبرنامه صنعتی و عدم توسعه زیرساخت متناسب با جمعیت است. آیا این
را مسئولان نمیدانند؟ آیا نمیدانند که توسعه باید همراه با عدالت انرژی باشد؟
مردم
یزد مطالبهای روشن دارند:
نه برق
مفت، نه امتیاز ویژه، بلکه برقی منصفانه و اطلاعرسانی شفاف. اینکه بدانند چرا برق
خانهشان میرود ولی خانه فلان منطقه ویلایی یا سازمان دولتی همیشه روشن است. اینکه
بدانند چه آیندهای برای توسعه نیروگاهها در استانشان رقم خورده. اینکه بدانند مسئولان
در کنارشان هستند، نه صرفاً در قاب دوربینها و پشت تریبونها.
روزی
برق میرفت، امروز امید میرود
مشکل
اصلی این نیست که برق میرود؛ مشکل این است که اعتماد مردم دارد میرود. مردمی که صبوری
کردهاند، همکاری کردهاند، هشدار دادهاند و حالا در برابر سکوت، بیبرنامگی و توزیع
ناعادلانه، مستأصل شدهاند.
اگر
قرار است مردم، همکار دولت در مدیریت مصرف باشند، دولت هم باید شریک مردم در رنج خاموشیها
باشد؛ با شفافیت، با توزیع عادلانه، با جبران خسارت و با احترام به حقوق ابتدایی مردم.
در غیر
اینصورت، باید نوشت:
برق
نرود، انصاف که رفته است!