یکشنبه / ۶ مهر ۱۴۰۴ / ۱۷:۰۵
کد خبر: 32828
گزارشگر: 432
۱۹۳
۰
۰
۴
چرخه‌ی بسته جمود فکری در جامعه

سماجت صحرایی و سادومازوخیسم اجتماعی

سماجت صحرایی و سادومازوخیسم اجتماعی
پدیده‌ی جمود فکری با ترکیب سادیسم و مازوخیسم فکری چرخه‌ای می‌سازد که تغییر و پیشرفت اجتماعی را دشوار می‌کند.
به گزارش آسیانیوز ایران ؛ انسان موجودی اندیشه‌گر است؛ اما اندیشه همیشه راه رهایی نیست. گاهی همان اندیشه‌ها به قفسی تبدیل می‌شوند که مسیر تغییر را سد می‌کنند. این وضعیت، جمود فکری نام دارد؛ حالتی که فرد یا جامعه توانایی کنار گذاشتن باورهای ناکارآمد را از دست می‌دهد، حتی زمانی که شواهد علمی و تجربه‌های روزمره خلاف آن را اثبات می‌کنند. جمود فکری، همان‌گونه که در تاریخ تمدن‌ها دیده‌ایم، نه تنها مانع پیشرفت می‌شود بلکه جامعه را دچار درجا زدن و فرسایش تدریجی می‌کند.
برای فهم این چرخه می‌توان از استعاره‌ای روان‌شناسانه بهره گرفت: سادومازوخیسم فکری. این اصطلاح برگرفته از روان‌شناسی بالینی است که در آن یک طرف از آزار رساندن لذت می‌برد (سادیسم) و طرف دیگر از تحمل رنج احساس رضایت می‌کند (مازوخیسم). اگر این مفهوم به دنیای اندیشه منتقل شود، ترکیبی شکل می‌گیرد که جمود فکری را توضیح می‌دهد: گروهی باورهای بسته را تحمیل می‌کنند و گروهی دیگر با آگاهی از آسیب‌ها آن را می‌پذیرند یا حتی از آن دفاع می‌کنند.

سادیسم فکری؛ تحمیل اندیشه‌های بسته

سادیسم در معنای استعاری خود یعنی لذت بردن از کنترل ذهنی و فکری دیگران. این وضعیت در عرصه‌ی تفکر به‌صورت تحمیل اجباری باورها ظاهر می‌شود. در خانواده‌ها، والدینی که به فرزندان اجازه پرسشگری نمی‌دهند و پاسخشان همیشه «همین است که هست» است، نمونه‌ای روشن از سادیسم فکری هستند. در مدرسه، معلمی که پرسش متفاوت دانش‌آموز را سرکوب می‌کند یا با تحقیر پاسخ می‌دهد، در همان نقش ظاهر می‌شود.
تحمیل باورهای بسته همیشه آشکار و خشن نیست؛ گاهی در قالب نصیحت دلسوزانه، گاهی به نام «حفظ ارزش‌ها» و گاهی با برچسب‌زدن به نوگرایی انجام می‌گیرد. ویژگی مشترک همه‌ی این رفتارها، لذت پنهانی است که تحمیل‌گر از احساس قدرت و کنترل ذهنی دیگران به دست می‌آورد.

مازوخیسم فکری؛ پذیرش رنج به‌عنوان عادت

در نقطه‌ی مقابل، مازوخیسم فکری قرار دارد. بسیاری از افراد، حتی زمانی که از ناکارآمدی یک باور آگاهند، همچنان به آن تن می‌دهند. دلیل این امر ترس از طرد اجتماعی، احساس بی‌هویتی یا نگرانی از ناشناخته‌هاست. فرد می‌داند باور نادرست است اما کنار گذاشتن آن را پرهزینه می‌بیند.
گاهی این پذیرش به دفاع نیز تبدیل می‌شود. کسی که می‌داند یک خرافه پزشکی بی‌اثر است، اما همچنان از آن دفاع می‌کند چون نسل‌های پیشین او چنین می‌اندیشیده‌اند. در اینجا فرد نوعی آرامش یا لذت از وفاداری به گذشته می‌برد، حتی اگر نتیجه آسیب‌زا باشد.

چرخه‌ی بسته‌ی جمود

ترکیب این دو رفتار، چرخه‌ای بسته می‌سازد. تحمیل‌گر احساس قدرت دارد و پذیرنده احساس امنیت می‌کند. در نتیجه، چرخه‌ای به وجود می‌آید که هر دو طرف را راضی نگه می‌دارد اما جامعه را در رکود فرو می‌برد. این چرخه را می‌توان در خانواده‌ها، نظام‌های آموزشی سنتی، رسانه‌های محافظه‌کار و حتی در بازارهای سنتی مشاهده کرد.

پیامدهای جمود فکری

۱. رکود علمی: نوآوری به تعویق می‌افتد، پرسشگری بی‌ارزش می‌شود و علم جای خود را به تکرار می‌دهد.
۲. فرسایش اجتماعی: نسل جوان احساس شنیده‌نشدن دارد و نسل قدیم نگران از دست رفتن قدرت و جایگاه خود است.
۳. اقتصاد ایستا: اصرار بر روش‌های قدیمی در تولید و تجارت مانع رقابت جهانی می‌شود.
۴. فرهنگ تکراری: هنر و ادبیات زیر فشار محدودیت‌ها گرفتار تکرار می‌شوند و خلاقیت از بین می‌رود.

جنبه‌های مثبت و منفی سماجت فکری

سماجت همیشه منفی نیست. در شرایط دشوار، همین پافشاری می‌تواند ابزار بقا باشد. وفاداری به ارزش‌ها، مقاومت در برابر فشار بیرونی و حفظ هویت فرهنگی گاهی به انسجام اجتماعی کمک می‌کند. اما زمانی که سماجت به لجاجت کور بدل شود، پیامدها ویرانگر خواهند بود. جامعه‌ای که به بهانه‌ی سماجت حتی خطاهای آشکار خود را اصلاح نمی‌کند، محکوم به فرسایش درونی است.

راهکارهای شکستن چرخه

۱. آموزش انتقادی: مدرسه و دانشگاه باید پرسشگری را پرورش دهند نه صرفاً محفوظات را.
۲. گفت‌وگوی بین‌نسلی: ارتباط سالم میان نسل‌ها می‌تواند شکاف‌ها را پر کند.
۳. رسانه‌های مسئول: نقد خرافات با زبان ساده و احترام به باورمندان باید تقویت شود.
۴. الگوهای موفق: معرفی کسانی که شجاعانه باورهای ناکارآمد را کنار گذاشته و پیشرفت کرده‌اند، الهام‌بخش خواهد بود.

پافشاری بی‌پایان

استعاره‌ی «سادومازوخیسم فکری» چرخه‌ای بسته از جمود اجتماعی را تصویر می‌کند. این چرخه با نقش‌آفرینی هم تحمیل‌گران و هم پذیرندگان باورهای ناکارآمد استمرار می‌یابد. شکستن این چرخه نیازمند آموزش انتقادی، فرهنگ گفت‌وگو، رسانه‌های آگاه و شجاعت فردی است. جامعه‌ای که جرات رها کردن باورهای کهنه را پیدا کند، می‌تواند راه رشد و پیشرفت را هموار سازد.
عباس ملاجعفری | نویسنده و پژوهشگر میان‌حوزه‌ای
https://www.asianewsiran.com/u/hpo
اخبار مرتبط
رفتارهایی چون کوچک‌نمایی تلاش دیگران، خودنمایی افراطی، و تحقیر همکاران در محیط‌های کاری، پدیده‌ای شایع اما پیچیده است که می‌تواند منجر به تنش‌های سازمانی، کاهش بهره‌وری و فرسودگی شغلی شود. این مقاله علمی با تحلیل نظریات آدلر، فروید و مدل‌های معاصر اختلالات شخصیت، ابعاد روان‌شناسی این رفتارها را بررسی می‌کند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید