آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
حرفهای چند دقیقه پیش ترامپ و همچنین فراخوان وزیر جنگ آمریکا، در کنار رخدادهای اخیر بر سر برنامه هستهای جمهوری اسلامی در سازمان ملل، می تواند تداعیکننده فضایی شبیه به سخنرانی تاریخی ۱۷ مارس ۲۰۰۳ جورج بوش باشد. بوش چهلوسومین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در تاریخ ۱۷ مارس ۲۰۰۳ در یک سخنرانی تلویزیونی به دیکتاتور عراق صدام حسین و پسرانش ۴۸ ساعت مهلت داد تا عراق را ترک کنند! او هشدار داد که در غیر این صورت آمریکا و متحدانش به عراق حمله خواهند کرد.
در اقدامی کمسابقه، پیت هگست، وزیر جنگ آمریکا، تمامی ژنرالها و دریاسالاران ارشد این کشور را به گردهمایی فوری در پایگاه کوانتیکو فراخوانده است. این فراخوان که همزمان با اظهارات تازه دونالد ترامپ درباره ایران مطرح شده، شبهات زیادی را در محافل سیاسی واشنگتن ایجاد کرده است. نکته حائز اهمیت، مشابهت این رویداد با حوادث مارس ۲۰۰۳ است؛ زمانی که جورج بوش در سخنرانی تاریخی خود به صدام حسین ۴۸ ساعت مهلت داد تا عراق را ترک کند. اکنون و با توجه به تحولات اخیر در پرونده هستهای ایران در سازمان ملل، بسیاری از تحلیلگران معتقدند ممکن است شاهد تکرار آن سناریو باشیم. فراخوان هگست که شامل تمامی فرماندهان ارشد مستقر در سراسر جهان میشود، از نظر وسعت و دامنه بیسابقه توصیف شده است. حتی فرماندهان مستقر در خطوط ماموریتی حساس نیز موظف به حضور فوری در این گردهمایی هستند که هزینهای میلیوندلاری را به دنبال خواهد داشت. ابهام در مورد دستور کار این نشست و پاسخ طعنهآمیز هگست به مقایسه این گردهمایی با اجلاس ژنرالهای آلمان نازی، بر دامنه نگرانیها افزوده است. بسیاری در پنتاگون این سوال را مطرح میکنند که آیا این گردهمایی صرفاً یک سخنرانی انگیزشی است یا مقدمهای برای تغییرات بزرگ راهبردی؟
ماجرای فراخوان ژنرال های امریکایی
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، در اقدامی کمسابقه صدها ژنرال و دریاسالار ایالات متحده را برای شرکت در یک گردهمآیی فوری در دانشگاه تفنگداران دریایی کوانتیکو فراخوانده است. نبود جزئیات رسمی درباره دستور کار این نشست که قرار است هگست در آن سخنرانی کند، گمانهزنیهای فراوانی را برانگیخته است. آنچه رسانهها از منابع آگاه نقل کردهاند، این است که او قصد دارد درباره «استانداردهای نظامی» و «روحیه جنگاوری» سخن بگوید؛ اما در پنتاگون، بسیاری این تجمع را فراتر از یک سخنرانی انگیزشی میبینند و آن را به منزله مقدمهای بر تغییرات ساختاری، تنبیهات اداری یا حتی عزل و کاهش رتبه تلقی میکنند.
پروتکل حضور نیز کمسابقه است: هر افسر در جایگاه فرماندهی با درجه ژنرال یکستاره/دریابان یکم و بالاتر باید روز سهشنبه ۳۰ سپتامبر در کوانتیکو حاضر باشد و معافیت از حضور، تنها در موارد نادر و با تایید عالیترین مقامهای نظامی ممکن است. این فراخوان بینالمللی است و شامل فرماندهان و ژنرالهای آمریکایی مستقر در خارج هم میشود. به همین دلیل ستادها، حتی آنان که در خطوط ماموریتی حساس جهانی مستقرند، برای تدارک سفر و جابهجاییهای فوری مقامهای نظامی به تکاپو افتادهاند. در خود پنتاگون، این پرسش کلیدی مطرح است که اگر هدف تنها یک سخنرانی کوتاه است، و با توجه به تاثیر عملیاتی و هزینههای هنگفت، چرا باید تقریبا همه فرماندهان ارشد از سراسر جهان، به ویرجینیا بروند؟ از دید منتقدان فرماندهانی که سالها در میادین واقعی جنگ بودهاند، نیازی به «کلاس فشرده روحیه جنگاوری» ندارند. وقتی بن هاجز، ژنرال بازنشسته، این اجلاس را با گردهمایی ژنرالهای آلمان نازی در سال ۱۹۳۵ مقایسه کرد، هگست در حساب شخصیاش به طعنه نوشت: «داستان جالبی است، ژنرال.» این پاسخ مبهم نهتنها شایعات را کاهش نداد، بلکه به آن دامن زد.
دستوری ناگهانی با پیامدهای عملیاتی و مالی
مقامهای پیشین حسابرسی دفاعی به رسانههای آمریکایی گفتهاند که هزینه سفر صدها فرمانده ارشد که اغلب با تیمهای پشتیبانی سفر میکنند، به «میلیونها دلار» میرسد در حالی که به باور منتقدان این مبلغ باید صرف ماموریتهای حیاتی میشد. آن ها میگویند علاوه بر قیمت بلیتهای لحظه آخر از اروپا و اقیانوس آرام، استفاده از پروازهای نظامی حتی گرانتر تمام میشود و ظرفیت حملونقل نظامی را در تنگنا قرار میدهد. همزمان ملاحظات امنیتی نیز وجود دارد و ستادها باید از اعلام مسیر سفر فرماندهان خودداری کنند.
برگزاری نشست در روز ۳۰ سپتامبر، همزمان با پایان سال مالی در آمریکا، حساسیتها را بیشتر کرده است. در صورت تعطیلی دولت به دلیل مناقشه بودجهای، احتمال زمینگیر شدن فرماندهان در ویرجینیا وجود دارد. همین نگرانی کنگره را به واکنش واداشته و به گفته دموکراتها نامهای در گردش است تا پیش از روز جلسه، خواهان توضیحاتی درباره «هزینه و ریسک امنیتی» از وزیر جنگ شود، در حالی که جمهوریخواهان در این زمینه سکوت کردهاند. بخش دیگری از نگرانیها به اختلال عملیاتی برمیگردد. ارتش آمریکا این روزها همزمان در چند جبهه فعال است: جنگ روسیه علیه اوکراین و نیاز به هماهنگی در ناتو، دور تازه عملیات اسرائیل در غزه، تهدیدهای مداوم علیه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه از سوی حوثیها و گروههای مورد حمایت ایران؛ و عملیات ضد کارتلهای مواد مخدر در حوزه کارائیب. منتقدان میپرسند: آیا به دلیل تنها یک سخنرانی کوتاه، میتوان ریسک فاصله گرفتن همزمان صدها فرمانده کلیدی از صحنههای ماموریتی را پذیرفت؟
انگیزههای احتمالی؛ از «روحیه جنگاوری» تا کوچکسازی راس هرم
پاسخ رسمی پنتاگون به سوالات درباره دلایل این فراخوان، همچنان مبهم است؛ اما سه فرضیه بیش از بقیه مطرح شده است.
۱. گفتوگوی «چشم در چشم» با فرماندهان
منابع آگاه در گفتوگو با واشنگتنپست گفتهاند هدف هگست از برگزاری حضوری جلسه، ایجاد یک گفتوگوی «چشم در چشم» با فرماندهان است. همین منابع میگویند مضمون اصلی سخنرانی درباره «استانداردها» و «روحیه جنگاوری» است که در ارتش آمریکا به عزم پیروزی در نبرد و سختگیریهای انضباطی و ظاهری گره میخورد. پولیتیکو نیز گزارش داده است که بحث «ظاهر، آمادگی جسمانی و یکدستی فرهنگی» در دستور کار خواهد بود و حتی احتمال فیلمبرداری از این سخنرانی برای پخش رسانهای مطرح است.
۲. اعلام بسته اصلاحات ساختاری و کاهش تعداد ژنرالها
گزارشهای متعدد، از جمله در واشنگتنپست و رویترز، از طرح وزیر جنگ برای کاهش تعداد ژنرالها و دریاسالاران تا حدود ۲۰ درصد و ادغام برخی فرماندهیها خبر میدهد. حتی در یک فهرست داخلی ارتش، رتبه دو ژنرال چهار ستاره آمریکایی مستقر در اقیانوس آرام و کره جنوبی، به صورت موقت سهستاره نمایش داده شد که ارتش آن را «اختلال فنی» خواند، اما در فضای بیاعتمادی کنونی، چنین خطاهایی خوراک گمانهزنی شده است. از دید تحلیلگران مستقل، کوچکسازی راس هرم اگر با تنزل سطح برخی پستهای حیاتی عملیاتی در اقیانوس آرام یا اروپا همراه شود، پیامی سیاسی برای متحدان ارسال میکند.
۳. سخنرانیهای راهبردی و آزمون وفاداری
به گفته منابع آگاه، سخنرانی روز سهشنبه نخستین نطق از سه خطابه کوتاه وزیر دفاع خواهد بود: دومی درباره پایه صنعت دفاعی و سومی درباره بازدارندگی که برای ماه دسامبر در «فروم دفاعی ریگان» برنامهریزی شده است. ترتیب این سخنرانیها نشان میدهد هگست در پی ترسیم چارچوبی راهبردی برای ارتش است که محور آن «بازگشت به قدرت مرگبار» باشد. اما منتقدان بر این باورند که هدف پنهان، آزمون وفاداری و همسویی فرماندهان با اوست. در این میان، سابقه عزلها بدون دلیل رسمی در ماههای اخیر، به بدگمانیها دامن زده است. گزارشها از وجود «فرهنگ ترس» در سطوحی از فرماندهی خبر میدهد و اینکه فراخوان کوانتیکو ممکن است به صحنه اعلام انتقالها، کاهش رتبهها یا حتی برکناریهای تازه تبدیل شود. همانقدر که «روحیه جنگاوری» یک پیام فرهنگی است، میتواند پوششی برای اعلام تصمیمهای پرهزینه در راس هرم نیز باشد.
قدرتنمایی سیاسی و تبعات بازگرداندن عنوان «وزارت جنگ»
فراخوان وزیر جنگ آمریکا را میتوان در چارچوب بزرگتر سیاستهای نمادین دولت دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۵ ارزیابی کرد. کاخ سفید در اوایل سپتامبر با صدور فرمانی اجرایی اعلام کرد که عنوان «وزارت جنگ» میتواند به عنوان نام ثانویه در کنار «وزارت دفاع» به کار رود. به گفته ناظران این اقدام نشاندهنده رویکردی تازه بود که با تاکید پیت هگست بر «روحیه جنگاوری» و «بازگشت به قدرت مرگبار» همخوانی دارد. در پی این تصمیم، تابلوها و نمادهای تازهای نیز بر در و دیوار دفتر وزیر نصب شد. این تغییرات به مجموعهای از سیاستهای فرهنگی پیوست: حذف نیروهای ترنس از خدمت، مقررات سختگیرانه درباره اصلاح و آراستگی ظاهری و برخورد تندتر با رسانهها. منتقدان معتقدند چنین اقداماتی یا صرفا سیگنالهای نمادین هستند یا ابزاری برای تمرکز قدرت در راس وزارت و تضعیف استقلال سنتی فرماندهان.
اما حامیان هگست این سیاستها را ضرورتی برای بازسازی روحیه رزمی ارتش میدانند. آنها میگویند پیام مستقیم و رودررو به فرماندهان، وحدتی تازه حول هدف اصلی یعنی پیروزی در جنگ ایجاد میکند. به گزارش پولیتیکو، حتی احتمال ضبط و پخش عمومی سخنرانی کوانتیکو هم مطرح است؛ موضوعی که برای مخالفان «نمایش رسانهای» و برای طرفداران «پویش انگیزشی» است.
ابعاد بینالمللی نیز مهم است. اگر رتبه برخی پستهای عملیاتی در اقیانوس آرام یا اروپا کاهش یابد یا فرماندهیها ادغام شوند، متحدان این تغییر را نشانهای از کماهمیت شدن منطقه تلقی میکنند؛ امری که در رقابت با چین و روسیه پیامدهای سیاسی دارد. همچنین جمع شدن همزمان صدها فرمانده ارشد پرسشی جدی پیش آورده است: در صورت وقوع بحران ناگهانی، چه سازوکاری برای تداوم فرماندهی فوری وجود خواهد داشت؟ در سطح داخلی، این فراخوان آزمونی برای رابطه دولت با بدنه حرفهای ارتش است. سنت آمریکایی بر برتری غیرنظامیان در تصمیمگیری و استقلال حرفهای فرماندهان استوار است. اگر هگست موفق شود با این نشست مسیر کوچکسازی و نظم فرهنگی مد نظرش را تحمیل کند، نقطه عطفی در مناسبات غیرنظامی–نظامی در آمریکا رقم خواهد خورد، نقطهای که حامیان آن را «ضروری» و منتقدان «خطرناک» توصیف میکنند.
وضعیت عراقِ صدام پیش از سخنرانی بوش در سازمان ملل و شورای امنیت
۱. قطعنامه ۱۴۴۱ شورای امنیت (نوامبر ۲۰۰۲)
در نوامبر ۲۰۰۲، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامهای به نام ۱۴۴۱ صادر کرد که به عراق یک «فرصت نهایی» برای اجرای کامل تعهدات خلع سلاح داده بود، و هشدار داده بود در صورت عدم همکاری بازرسان سازمان ملل، «پیامدهای جدی» در انتظار خواهد بود. در متنِ آن قطعنامه، تأکید شده بود بازرسان باید دسترسی کامل داشته باشند و عراق باید به تعهدات پیشین خود عمل کند.
۲. کشمکش و مخالفت برخی اعضای دائمی شورای امنیت
ایالات متحده، بریتانیا و اسپانیا طرحی آماده کردند تا قطعنامهای با قید مهلت ۱۷ مارس (یعنی همان روز سخنرانی بوش) برای عراق ارائه شود که یا باید همکاری کامل کند یا با نیرو روبرو شود. اما این طرح به دلیل مخالفت و تهدید به وتو از سوی فرانسه، روسیه و چین، عملاً قابل تصویب نشد، بنابراین دولتهای غربی تصمیم گرفتند از مسیر نظامی پیش روند بدون پشتیبانی کامل سازمان ملل.
۳. خروج بازرسان سازمان ملل از عراق
در همان روز ۱۷ مارس ۲۰۰۳، همزمان با سخنرانی بوش، دبیرکل سازمان ملل، کوفی عنان، دستور داد کارکنان سازمان ملل و بازرسان تسلیحاتی از عراق خارج شوند. دلیل این تصمیم این بود که وضعیت امنیتی در عراق به حدی تهدیدآمیز شده بود و کار بازرسان در آن وضعیت امکانپذیر نبود.
۴. کنارهگیری از طرح پیشنهادی قطعنامه و گذشتن از مسیر دیپلماتیک
به دلیل اینکه نمیشد قطعنامه پیشنهادی را با رأی کافی پیش برد، نمایندگان کشورهای طرحدهنده (ایالات متحده، بریتانیا، اسپانیا) تصمیم گرفتند طرح را ادامه ندهند و از مسیر نظامی وارد عمل شوند.
۵. آغاز تهاجم نظامی تحت عنوان آزادسازی عراق
دقیقاً دو روز پس از آن سخنرانی، یعنی در ۱۹ مارس ۲۰۰۳، ایالات متحده به همراه متحدانش تهاجم نظامی به عراق را آغاز کردند.
این مسئله را میتوان از چند منظر حیاتی تحلیل کرد:
۱. مشابهتهای تاریخی با بحران عراق ۲۰۰۳
-
الگوی زمانی
فراخوان فوری فرماندهان پیش از اقدام نظامی بزرگ
-
فضاسازی رسانهای
ایجاد جو روانی پیش از درگیری احتمالی
-
بهانهجویی بینالمللی
استفاده از نهادهای بینالمللی برای توجیه اقدام نظامی
-
تشدید گفتمان
تغییر ادبیات از "دفاع" به "جنگ"
۲. ابعاد راهبردی فراخوان کوانتیکو
-
تمرکز فرماندهی
گردآوری تمامی تصمیمگیرندگان نظامی در یک مکان
-
هماهنگی عملیاتی
برنامهریزی برای سناریوهای مختلف درگیری
-
آزمایش وفاداری
سنجش میزان همراهی فرماندهان ارشد با سیاستهای جدید
-
انتقال پیام
اعلام تغییرات ساختاری در راس هرم فرماندهی
۳. هزینهها و پیامدهای عملیاتی
-
خطر امنیتی
خالی ماندن پستهای فرماندهی حساس در سطح جهانی
-
اختلال در ماموریتها
تاثیر بر عملیاتهای جاری در اوکراین، خاورمیانه و کارائیب
-
بار مالی
هزینههای میلیوندلاری در آستانه سال مالی جدید
-
ابعاد بینالمللی
ارسال پیامهای ناخواسته به متحدان و رقبا
۴. سناریوهای محتمل
-
تغییرات ساختاری
کوچکسازی نیروی فرماندهی و ادغام واحدها
-
بازتعریف راهبرد
تغییر تمرکز از جنگ نامتقارن به درگیری کلاسیک
-
آمادهسازی برای درگیری
برنامهریزی برای سناریوی جنگ با ایران
-
نمایش قدرت
ارسال پیام به رقبای جهانی مانند چین و روسیه
۵. پیامدها برای ایران
-
افزایش فشار
تشدید گفتمان تهاجمی علیه برنامه هستهای
-
آمادهسازی نظامی
احتمال هدف قرار گرفتن تاسیسات حیاتی
-
تشدید تحریمها
اجرای تحریمهای ثانویه با پشتوانه نظامی
-
جنگ روانی
افزایش فشار برای تغییر رفتار در منطقه
جمعبندی و چشمانداز
این فراخوان در چارچوب بزرگتری از تغییرات نمادین در وزارت جنگ آمریکا قابل تحلیل است؛ از بازگشت به عنوان تاریخی "وزارت جنگ" تا تاکید بر "روحیه جنگاوری". اگرچه ممکن است این اقدام بخشی از بازسازی ساختاری نیروهای مسلح آمریکا باشد، اما مسوله زمانبندی آن در کنار اظهارات تازه علیه ایران، نگرانی از تکرار سناریوی عراق را تقویت میکند. موفقیت این استراتژی به عوامل متعددی از جمله واکنش ایران، موضع متحدان آمریکا و فضای داخلی این کشور بستگی خواهد داشت.