آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
از روز دوشنبه، ۱۰ آذر، شبکه نمایش خانگی شاهد آغاز پخش یکی از جاهطلبانهترین و پرهزینهترین تولیدات تاریخ خود بود: سریال «هزار و یک شب» به کارگردانی و تهیهکنندگی مصطفی کیایی. این اثر نه تنها به دلیل استفاده از بازیگران سرشناس ایرانی و ترکیهای، که به خاطر ادغام دنیای اساطیر کهن با زندگی مدرن و ساختاری دو جهانی، از همان ابتدا توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرده است. سریالی که به گفته کارگردان، در دو فصل ۱۵ و ۱۶ قسمته روایت خواهد شد و از قسمت هشتم به بعد، مخاطب را به دنیای افسانهای و کهن داستان اصلی میبرد. این مجموعه، اقتباسی هوشمندانه و کاملاً مدرن از یکی از مشهورترین داستانهای کهن جهان است. اما کیایی و نویسنده همکارش، نغمه ثمینی، به جای بازگویی مستقیم، جهانی موازی و پیچیده آفریدهاند. در قلب این اثر، یک ساختار دو جهانی نفسگیر قرار دارد. از یک سو، جهان اساطیری و افسانهای «شهریار و شهرزاد» با تمام شکوه و تاریکی خود، و از سوی دیگر، جهان معاصر و پرتنش امروز که داستان یک خانواده و راز ناپدید شدن دختران را روایت میکند.
این دوگانگی روایی، تنها یک ترفند داستانپردازی نیست. بلکه ابزاری است برای واکاوی مسائل عمیق اجتماعی، جایگاه زن در طول تاریخ، و قدرت نجاتبخش قصه و روایت در مواجهه با ظلم و بیعدالتی. سریال با بازیگرانی درخشان و چهرههایی ماندگار همراه شده است. پرویز پرستویی با گریمی متفاوت و نقشی مرموز، سحر دولتشاهی در قامت یک خبرنگار جسور، و حضور بازیگران سرشناس ترکیهای، ترکیبی دیدنی و پرجاذبه ایجاد کردهاند. کیایی، کارگردانی که هر بار سراغ ژانری جدید رفته، این بار با جسارتی مثالزدنی، پا به عرصه فانتزی-تاریخی گذاشته است. او تأکید دارد که این اثر، احتمالاً یکی از آخرین تولیدات بزرگ کاملاً انسانی، بدون استفاده از هوش مصنوعی، است. با بررسی قسمت اول این سریال، میتوان به وضوح دید که «هزار و یک شب» قصد دارد مخاطب را در سفری پرحسابوکتاب، از واقعیت به افسانه و از مسائل روز جامعه به مضامین کهن بشری ببرد. سفری که نوید یک تجربه دیداری بینظیر را میدهد.
از افسانه تا واقعیت: طرح یک قصه دوپاره
داستان سریال، برخلاف اقتباسهای مستقیم پیشین از «هزار و یک شب»، در دو جهان موازی خیال و واقعیت جریان دارد. در جهان افسانهای، ما شاهد روایت کلاسیک پادشاه (شهریار) و شهرزاد هستیم؛ پادشاهی که پس از خیانت همسرش، دست به کشتن دختران بیگناه میزند. اما در جهان موازی و معاصر، داستان حول یک خانواده میچرخد: پدری ورشکسته با دو دختر. دختر بزرگتر، خبرنگاری است که درگیر پروندهای مرموز درباره ناپدید شدن دخترانی میشود که قصد خودکشی داشتهاند. دختر کوچکتر، دانشجویی است که برای کودکان کار قصه میخواند. این دو جهان به ظاهر مجزا، از طریق عناصر نمادین و رازآلود—مانند یک انگشتر—و نیز تم اصلی نجات زنان، به یکدیگر گره میخورند. گم شدن زنان در جهان واقعی، بازتابی از زندانی شدن آنان در جهان خیالی به دست پادشاه است. این ساختار دوپاره، به کارگردان و نویسندگان (نغمه ثمینی و مصطفی کیایی) امکان میدهد تا هم به روایت یک درام اجتماعی پیچیده بپردازند و هم فضای فانتزی و اسطورهای را با جلوههای ویژه تصویری خلق کنند.
کارگردان ماجراجو: مصطفی کیایی و تغییر ژانر
مصطفی کیایی، کارگردانی که فعالیت خود را با فیلمی مانند «بعدازظهر سگی سگی» آغاز کرد و سپس به ژانرهای اجتماعی (مانند «چهارراه استانبول» درباره فاجعه پلاسکو) و ملودرام (مانند «همگناه») روی آورد، این بار پا به عرصهای کاملاً متفاوت گذاشته است. «هزار و یک شب» اولین تجربه فانتزی-تاریخی اوست. کیایی خود اعتراف میکند که علاقه به ماجراجویی و تنوع، محرک اصلی او برای ساخت آثاری با ژانرهای متفاوت بوده است. این بار، او با بودجهای سنگین و همکاری بینالمللی، دست به خلق جهانی زده که قرار است هم مخاطب ایرانی و هم بینالمللی را تحت تأثیر قرار دهد. نکته جالب توجه دیگر، تأکید کیایی بر عدم استفاده از هوش مصنوعی در تولید این اثر است. او این سریال را احتمالاً یکی از آخرین تولیدات بزرگ ایرانی میداند که بدون کمک AI ساخته شده است. این انتخاب، عمدی و نشاندهنده اهمیت انسان و خلاقیت هنری در فرآیند خلق این جهان پیچیده است.
بازیگران چیرهدست: از پرویز پرستویی تا بازیگران ترکیهای
یکی از نقاط قوت اصلی «هزار و یک شب»، بازیگران قدرتمند و انتخاب هوشمندانه آنهاست. در این اثر شاهد بازی پرویز پرستویی با گریمی متفاوت و در نقشی نسبتاً منفی هستیم که مدتها از او دیده نشده بود. سحر دولتشاهی و پدرام شریفی، به همراه میثم آذرمگین، پررنگترین حضور را در قسمت اول دارند و به نظر میرسد محور اصلی پیشبرد داستان بر دوش آنها باشد. هدیه تهرانی در نقش یک استاد دانشگاه منتقد و فراتر از چارچوبها ظاهر شده است. بهرام رادان نیز نقشی مرموز بازی میکند که هنوز ابعاد آن کاملاً روشن نیست. حضور بازیگران ترکیهای مانند «گیزم کاراجا» و «بیلچیم بیلکن»—که عمدتاً سابقه همکاری با نتفلیکس و سینمای ترکیه را دارند و نه صرفاً سریالهای تلویزیونی—بعد بینالمللی به اثر بخشیده و کیفیت تولید را ارتقا داده است. کیایی معتقد است این انتخاب آگاهانه، مخاطب را با چهرههای جدید و حرفهای از سینمای ترکیه آشنا میکند.
نقد و بررسی قسمت اول: تعلیق، پیچیدگی و روایتی کنترلشده
قسمت اول سریال، عمدتاً به معرفی شخصیتها و بسترهای داستانی در جهان واقعی میپردازد. با خانواده اصلی، مشکلات مالی پدر، پیشنهاد ازدواج تحمیلی، تحقیقات خبرنگاری دختر بزرگتر و فعالیتهای اجتماعی دختر کوچکتر آشنا میشویم. همچنین با دانشجوی لجبازی (با بازی حبیب رضایی) که به دوستی با دختر کوچکتر پیوند خورده، روبرو میشویم. اگرچه تعدد شخصیتها در ابتدا ممکن است کمی گیجکننده باشد، اما فیلمنامه به گونهای ماهرانه پرداخته شده که در پایان قسمت اول، روابط و تعارضات به وضوح مشخص میشود. کیایی سریال را با ریتمی کنترلشده و بدون شتابزدگی آغاز میکند. رنگ و نور، حرکات دوربین و قاببندیها همگی در خدمت انتقال معنا هستند. صحنههای کوتاه آغازین از دنیای افسانهای، نوید یک تولید حساب شده و با جلوههای ویژه قابل قبول را میدهند. پایان قسمت اول با افشای هویت کسی که اطلاعات دختران گمشده را از مرکز روان درمانی درز داده، به اوجی تعلیقآور میرسد: کسی که خبرنگار قصه مدتهاست او را میشناسد. این پایانبندی، مخاطب را برای کشف ارتباط بین دو جهان و پیگیری ماجرا مشتاق نگه میدارد.
ادبیات کهن در بستر مدرن: نغمه ثمینی و اقتباس خلاق
فیلمنامه «هزار و یک شب» حاصل همکاری نغمه ثمینی، نویسندهای با سابقه در خلق آثار عمیق، و مصطفی کیایی است. آنها به جای اقتباس مستقیم، از عناصر کلیدی داستان اصلی—مانند نقش نجاتبخش قصهگویی، شخصیت شهرزاد و دنیازاد، و ظلم نسبت به زنان—به عنوان چارچوبی نمادین استفاده کردهاند. در سریال، دو خواهر در جهان واقعی، نقشی مشابه خواهران داستان اصلی ایفا میکنند. قتلعام دختران در افسانه، به قتلهای زنجیرهای زنان در زمان حال پیوند خورده است. این ادغام، اتفاقی مهم و موفق در قسمت اول ارزیابی شده است. ارجاع به داستان کهن، ساده و منطقی صورت گرفته و تاکنون موجب سردرگمی مخاطب نشده است. ظرفیت داستان اصلی برای پرداخت به مسائل اجتماعی—خصوصاً جایگاه زنان—در این اقتباس مدرن به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است.
انتشار بینالمللی: رویایی که محقق شد
یکی از جاهطلبانهترین جنبههای این پروژه، استراتژی پخش همزمان آن در سطح جهانی است. «هزار و یک شب» قرار است به موازات پخش در ایران (از طریق پلتفرم فیلیمو)، از هفتههای آینده در ترکیه و سپس بر روی پلتفرمهای عربی و اروپایی نیز منتشر شود. این سریال، به اولین تولید ایرانی تبدیل میشود که به صورت همزمان در داخل و خارج از کشور پخش میشود. این امر نه تنها نشاندهنده اعتماد به نفس تولیدکنندگان و کیفیت اثر است، بلکه میتواند افق جدیدی برای صادرات محصولات فرهنگی ایران باز کند.
موسیقی و عوامل فنی: از علیرضا قربانی تا جلوههای ویژه
تیتراژ پایانی سریال با صدای استاد علیرضا قربانی ضبط شده است که با فضای اسطورهای و دراماتیک اثر همخوانی کامل دارد. اگرچه در قسمت اول مجال چندانی برای نمایش جلوههای ویژه ویژه فراهم نشده، اما همان صحنههای محدود از دنیای افسانهای، حاکی از توجه تیم تولید به کیفیت فنی است. با توجه به همکاریهای بینالمللی و پخش جهانی، انتظار میرود جلوههای بصری در قسمتهای بعدی—به ویژه پس از ورود به جهان دوم—در سطحی استاندارد و بینالمللی ارائه شود.
جمعبندی و چشمانداز: آغازی امیدوارکننده
«هزار و یک شب» با قسمت اول خود، آغازی محکم، حساب شده و پرتعلیق داشته است. مصطفی کیایی و تیم او توانستهاند با وجود تعدد شخصیتها و پیچیدگی طرح داستان، مخاطب را بدون دلزدگی همراه کنند و کنجکاوی او را برای کشف ارتباط بین دو جهان برانگیزند. قدرت بازیگران، فیلمنامه منسجم، کارگردانی کنترلشده و تولید فنی قابل توجه، از نقاط قوت بارز این آغاز هستند. چالش اصلی پیش روی سریال، حفظ این تعادل در قسمتهای آتی و به ویژه در مرحله ورود کامل به جهان افسانهای است. خلق فضایی اسطورهای که هم اصالت داشته باشد و هم برای ذهنیت مخاطب امروز باورپذیر و جذاب باشد، کاری دشوار است. همچنین، گره زدن نهایی دو جهان داستانی نیازمند ظرافت و منطق روایی قوی است. با این حال، اگر سریال بتواند بر این چالشها غلبه کند، «هزار و یک شب» میتواند نه تنها یک سرگرمی موفق، بلکه یک اثر فاخر و بینالمللی باشد که گامی بلند در راستای ارتقای کیفیت تولیدات شبکه نمایش خانگی و معرفی اساطیر ایرانی-هندی به جهان برداشته است. نگاه بینالمللی، انتخاب بازیگران ترکیهای مطرح، و استراتژی پخش جهانی، همه نشان میدهند که این پروژه، آرزویی بزرگ در سر دارد. اکنون باید منتظر قسمتهای بعدی بود تا ببینیم آیا «هزار و یک شب» میتواند وعده این آغاز امیدوارکننده را به سرانجامی درخشان برساند یا خیر.