آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
ناصر غلامی هوجقان - خبرنگار «آسیانیوز ایران» - روز گذشته در یکی از مدارس تبریز، معلمی با انجام اقدام فوری، جان یک دانشآموز را نجات داد. این حادثه زمانی رخ داد که دانشآموزی با حالت اضطراب به سمت معلم دوید و معلم به سرعت متوجه شد که جسم خارجی در گلوی کودک گیر کرده و او در آستانه خفگی است. به گزارش آسیانیوز ایران، این معلم با خونسردی و سرعت عمل لازم، تکنیک هایملیخ را بر روی دانشآموز به اجرا گذاشت و توانست جان او را پیش از رسیدن به مرحله بحرانی نجات دهد. عملکرد به موقع این معلم نشاندهنده اهمیت آموزشهای اولیه امداد و نجات در مدارس و تأثیر آن بر نجات جان انسانها است. معلمی که با دقت و توجه به نیازهای دانشآموزان، توانست جان یکی از آنها را نجات دهد، الگویی برای دیگران در زمینه هوشیاری و کمک به موقع به همنوعان است.
تشریح فنی تکنیک هایملیخ و نحوه اجرای صحیح آن
تکنیک هایملیخ (مانور هایملیخ) یک روش نجاتبخش برای افراد در حال خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی توسط جسم خارجی است. این روش توسط دکتر هنری هایملیخ در سال ۱۹۷۴ معرفی شد و از آن زمان تاکنون جان میلیونها نفر را در سراسر جهان نجات داده است. در این روش، نجاتدهنده پشت فرد مصدوم ایستاده، دستان خود را دور کمر فرد حلقه کرده، یک دست را مشت کرده و در ناحیه میانی بین ناف و انتهای قفسه سینه قرار میدهد. سپس دست دیگر را روی مشت گذاشته و با حرکتی سریع، روبه داخل و به سمت بالا فشار وارد میکند. این فشار باعث ایجاد سرفه مصنوعی شده و جسم خارجی را با نیروی کافی به بیرون پرتاب میکند. برای اجرای صحیح این تکنیک بر روی کودکان، باید توجه داشت که میزان فشار وارد شده متناسب با سن و جثه کودک باشد. در مورد کودکان کوچکتر، ممکن است از فشارهای ملایمتر یا حتی استفاده از پشت کف دست بین تیغههای شانه استفاده شود. معلم تبریزی با توجه به این نکات ظریف، توانست روش را به درستی اجرا کند.
تحلیل روانشناختی رفتار معلم در شرایط بحرانی
واکنش معلم در این حادثه نمونهای از «عملکرد بهینه تحت فشار» است. در شرایط اضطراری، بسیاری از افراد دچار «فلج تحلیلی» میشوند - وضعیتی که فرد با وجود داشتن دانش، به دلیل استرس بالا قادر به عمل کردن نیست. اما این معلم نشان داد که دانش او به سطح «خودکارشدگی» رسیده است. عوامل روانشناختی متعددی در این موفقیت نقش داشتند: نخست «حضور ذهن» که باعث شد معلم به سرعت تغییر حالت دانشآموز را تشخیص دهد. دوم «کنترل هیجانی» که اجازه نداد ترس و اضطراب مانع اقدام سریع شود. سوم «مسئولیتپذیری» که او را موظف به اقدام فوری کرد. نکته جالب، «توجه انتخابی» معلم است. در یک کلاس درس با چندین دانشآموز، او توانست تمرکز خود را معطوف به یک دانشآموز خاص کند و سایر محرکهای محیطی را نادیده بگیرد. این مهارت برای معلمان که باید همزمان به چندین محرک توجه کنند، قابل توجه است.
اهمیت آموزش مهارتهای امدادی به معلمان و ضرورت توسعه آن
این واقعه به وضوح نشان میدهد که آموزش مهارتهای اولیه امداد و نجات به معلمان یک «ضرورت» است، نه یک «امتیاز». معلمان به دلیل ساعات طولانی حضور در کنار دانشآموزان و تنوع موقعیتهای خطرآفرین در محیط مدرسه (از زمینخوردن تا خفگی و مسمومیت) باید به این مهارتها مجهز باشند. در حال حاضر، آموزشهای امدادی به معلمان در بهترین حالت، محدود به چند ساعت کارگاه ابتدایی است. این در حالی است که مهارتهایی مانند هایملیخ، CPR، کنترل خونریزی و کمک به فرد دچار شوک، نیاز به تمرین مداوم و بازآموزی دورهای دارند. پیشنهاد میشود که آموزشهای امدادی به بخشی از «دورههای ضمن خدمت اجباری» معلمان تبدیل شود و گواهی نامههای معتبری برای آنها صادر گردد. همچنین، تجهیز مدارس به کیفهای کمکهای اولیه استاندارد و آموزش استفاده از آن به تمام پرسنل، باید در دستور کار قرار گیرد.
نقش مدارس در آموزش همگانی مهارتهای زندگی و نجات
مدارس میتوانند به کانون اصلی آموزش مهارتهای زندگی از جمله کمکهای اولیه تبدیل شوند. اگر دانشآموزان از سنین پایین با این مهارتها آشنا شوند، نه تنها میتوانند در مواقع ضروری به خود و دیگران کمک کنند، بلکه این آموزشها به تقویت اعتماد به نفس، مسئولیتپذیری و روحیه نوعدوستی آنان میانجامد. تجربه کشورهایی مانند نروژ، سوئد و ژاپن نشان داده که آموزش کمکهای اولیه در مدارس، میزان مرگ و میر ناشی از حوادث را به طور قابل توجهی کاهش میدهد. در ایران نیز میتوان این آموزشها را به صورت عملی و جذاب در قالب درس «مهارتهای زندگی» یا «آمادگی دفاعی» گنجاند. علاوه بر معلمان، میتوان از ظرفیت سازمانهای مردمی مانند هلال احمر برای آموزش دانشآموزان استفاده کرد. تشکیل «تیمهای دانشآموزی امداد» در مدارس میتواند روحیه کار گروهی و مسئولیت اجتماعی را نیز تقویت کند.
پیامدهای اجتماعی و رسانهای این رویداد
انتشار فیلم این حادثه در شبکههای اجتماعی پیامدهای مثبت متعددی داشته است:
- نخست، «افزایش آگاهی عمومی» درباره اهمیت مهارتهای امدادی. دیدن یک عمل نجاتبخش واقعی، تأثیر آموزشی بیشتری از خواندهها یا شنیدههای صرف دارد.
- دوم، «تقدیر از جایگاه معلمی». این واقعه نشان داد که معلمان تنها انتقالدهنده دانش کتابی نیستند، بلکه میتوانند نجاتدهنده جان انسانها باشند. این تصویر، منزلت اجتماعی معلمان را ارتقا میبخشد.
- سوم، «ایجاد الگوی مثبت». این معلم تبریزی اکنون به یک الگوی ملی تبدیل شده است. رفتار او میتواند انگیزهبخش دیگر معلمان برای یادگیری مهارتهای امدادی باشد.
- چهارم، «فشار برای سیاستگذاری». توجه رسانهای به این موضوع میتواند مسئولان آموزش و پرورش را تحت فشار قرار دهد تا برنامههای منسجمتری برای آموزش امداد به معلمان طراحی کنند.
- پنجم، «تقویت امید اجتماعی». در روزگاری که اخبار منفی غالب است، انتشار چنین خبرهای امیدبخشی، میتواند به تقویت روحیه جمعی و باور به تأثیرگذاری فردی کمک کند.