آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
ابراهیم رهبر متولد ۱۳۱۷ در صومعهسرا، از نویسندههای ایرانی دهه ۱۳۴۰ بود. وی دانشآموخته رشته زمینشناسی (۱۳۴۴) و بازنشسته وزارت کشاورزی (۱۳۵۹) و به کشورهای مختلفی از جمله آلمان مسافرت کرده بود. او پس از اخذ دیپلم برای ادامه تحصیل در رشته زمینشناسی راهی دانشگاه تهران شد. همزمان با تحصیل در دانشگاه به معلمی پرداخت و در دهه ۴۰ نخستین داستانهایش در مجلاتی نظیر «آرش»، «نگین»، «طرفه»، «سخن» و «هنر و اندیشه» منتشر شد.
در همین ایام نخستین کتاب ابراهیم رهبر با نام «مهربانان و سهنمایشنامه دیگر» به چاپ رسید. رهبر در داستانهایش به مساله فقر و نابرابریهای اجتماعی، تاریخ معاصر، فرهنگ عامه و کودکان فرودست، کارگرپیشه و روستایی توجه ویژه داشت. همزمان با تشکیل کانون نویسندگان ایران، ابراهیم رهبر به عضویت آن درآمد. او در سال ۱۳۴۹ فعالیت خود را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد. رهبر در سال ۱۳۵۲ بهسبب فعالیتهای سیاسی و در ارتباط با اندیشههای چپ، دستگیر و زندانی شد و پس از زندان، درخواست استخدام در وزارت فرهنگ و هنر نیز با رد صلاحیت مواجه شد. ابراهیم رهبر ازآنپس به انزوا و عزلتی خودخواسته روی آورد و از حضور در مجامع ادبی و فرهنگی امتناع ورزید. از ابراهیم رهبر آثاری نظیر: «چاپ آخر زندگی»، «در شهری کوچک»، «شاهد رسمی»، «من در تهرانم»، «نام کسما»، «مهربانان و سه نمایشنامهی دیگر»، «نونو و چهار نمایشنامهی دیگر»، «سوگواران»، «دود و آه» بهچاپ رسیده است.
۱. ادبیات به مثابه اعتراض
-
تمرکز بر محرومان: رهبر در داستانهایی مانند «نام کسما» و «دود و آه»، زندگی روستاییان و کارگران را با نگاهی واقعگرایانه روایت میکرد.
-
تلفیق سیاست و ادبیات: عضویت در کانون نویسندگان ایران و همکاری با مجلاتی مانند «آرش» و «نگین» نشاندهنده تعهد او به ادبیات متعهد بود.
۲. زندان و سکوت اجباری
۳. میراث ادبی
-
نمایشنامهنویسی مغفولمانده: آثاری مانند «مهربانان و سه نمایشنامه دیگر» از نمونههای موفق تئاتر اجتماعی آن دوره است.
-
کودک در مرکز توجه: همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نشاندهنده دغدغه او برای ادبیات کودک بود.
۴. چرا کمتر شناخته شد؟
مرگ ابراهیم رهبر نه فقط پایان زندگی یک نویسنده، که پایان نمادین نسلی از روشنفکران دهه ۴۰ است که ادبیات را با سیاست و عدالتخواهی گره زدند. امروز که بسیاری از آثار او در کتابفروشیها یافت نمیشود، پرسش اصلی این است: چرا چنین صدای مهمی از حافظه جمعی ادبیات ایران حذف شد؟ شاید پاسخ را باید در همان زندانها و سکوتهای تحمیلی جستجو کرد.