آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
۱. پارادوکس نیچه: وقتی صلح، فقط "مهلت" است
همیشه با خودم فکرمی کردم که حماقت هیچ کس به اندازه ای نیست که جنگ را به صلح ترجیح دهد. پس چرا اینقدر آمار تعداد جنگ ها بالاست؟! تا اینکه بزرگتر شدم و دریافتم نیچه معتقد است: جنگ قانون ابدی زندگی است و صلح، یک آزادباش موقت، میان دو جنگ است... مثل آن جمله معروف که می گفت: خوشبختی، حد فاصل این بدبختی تا بدبختی بعدیست!
صد البته که این دیدگاه را قبول ندارم؛ چون تنها در فردای روز صلح است، که جنگ های حقیقی ملل آغاز می گردد. این جنگ ها که به صورت جنگ های اقتصادی، صنعتی و اجتماعی خودنمایی می کنند، در تعیین سرنوشت ملل خیلی مؤثرتر از جنگ های نظامی هستند! پس شاید بهتر باشد که اجازه دهیم دنیا و اهلش، مشغول همین جنگ های غیر حقیقی باشند؛ بدون آتش و دود و فشنگ. چون فاجعه جنگ، اینست که هیچ جایزهای برای نفر دوم وجود ندارد...
۲. فاجعهٔ خاموش: وقتی تحریمها جای گلولهها را میگیرند
اما آیا این همانند روشن کردن سیگاری با سیگار دیگر نیست؟ و جنگ اقتصادی را با جنگ نظامی جایگزین کردن! آیا واقعا این جنگهای نامرئی، از خشونتهای نظامی انسانیترند؟ حقیقت این است که وقتی تحریمها، کودکان را از دارو محروم میکنند، مرز میان جنگ و صلح در هم میریزد... من نمیتوانم باور کنم که جنگ بهترین راه حل است؛ چون جنگ تعیین نمی کند که حق با چه کسی است، بلکه تنها، کسی که باقی می ماند را مشخص میکند.
۳. دفاع، مقدس است!
شاید عده ای مثل جرج واشنگتن، بنا به افکاری متکی بر حفظ وطن از گزند دشمن، به این موضوع معتقد باشند که: آمادگی برای جنگ یکی از مؤثرترین ابزار حفظ صلح است. یا مثل مالکوم ایکس بگویند: گاهی اوقات باید برای زمین گذاشتن اسلحه، اسلحه را بردارید؛ من با این رویکرد مخالف نیستم... چون به هرحال دفاع، مقدس است! البته لطفا اجازه دهید که این تقدس صرف هم ما را فریب ندهد؛ حتی جنگ های دفاعی، نسل ها را با زخم هایی تنها می گذارند که جبرانشان، سال ها و بلکه شاید حتی قرن ها به طول بیانجامد. تاریخ نشان داده هیچ طرف پیروزی در جنگ، نتوانسته صلحی پایدار بیافریند. حتی دفاع مشروع، هرچند ضروری، تنها پاسخی موقت به خشونت است، نه درمان ریشهای آن...
۴. صلحِ ناعادلانه بهتر از جنگِ عادلانه
دفاع، اگرچه مقدس است، اما هرگز نباید فراموش کنیم که حتی پیروزی در جنگ، شکستی برای انسانیت است؛ چون هزینهاش، خون انسان هاست! چون هیچ جنگی وجود ندارد که تمام جنگ ها را به پایان برساند؛ جنگ، فقط جنگ می آفریند؛ همانطور که صلح، صلح! قطعا کوچکترین صلح ها، قابلیت بدست آوردن صلح های بزرگتری را هم دارند. قطعا صلح چیزی فراتر از آتشبس موقت است؛ زیرا «صلح» به معنای پایان دادن دائمی به مناقشه و صد البته اتمام همیشگی جنگ است. اینکه در این دنیای پر از جنگ و هیاهو یک روز را بدون دغدغه جنگ و آشوب بگذرانیم، یک رویای دست نیافتنی نیست. من برای برقراری صلح، پیوسته هشدار می دهم؛ که صلحی هرچند غیرعادلانه، به مراتب بهتر از جنگی عادلانه است! هرگز یک "جنگ خوب" یا یک "صلح بد" وجود نداشته است؛ چون راه بدست آوردن هیچ چیزی جنگ نیست! و صدای پای هیچ اشغالگری، برای هیچ ملتی، ارمغان آزادی به همراه نداشته است. جنگ برای کسانی که هرگز آن را ندیدهاند، صرفا یک ماجراجویی است؛ وگرنه که دنیا بدون جنگ نیز پر از بدبختی و مصیبت است؛ دیگر نیازی نیست جنگ آن ها را چندبرابر کند!
۵. سیاستمدارانِ پیر و جوانانِ آرمیده در خاک
جنگ ها زمانی آغاز می شوند که گفتگوها شکست میخورد. پس فقط در موقع صلح است که اهالی کشوری می توانند بار سنگین جنگ را احساس کنند. بطور کلی، هر سربازی به جنبه های اخلاقی کاری که انجام می دهد فکر میکند، اما در نهایت همه جنگ ها غیراخلاقی هستند... چون سرباز واقعی می جنگد، نه به این دلیل که از چیزی که در مقابلش است، متنفر است، بلکه به این دلیل که آنچه پشت سرش است را دوست دارد. راستش را بخواهی اصلا ارتش ها شروع کننده جنگ نیستند، بلکه این سیاستمداران هستند که شروع کننده جنگند و من از پیرمردانی که شب ها در خواب های آشفته شان، رویای جنگی برای مُردن جوانان می بینند، خسته شدهام و مطمئنا از تک تکشان هم بیزارم! چون که جنگ، قتل عام افرادیست که یکدیگر را نمیشناسند، به نفع افرادی که یکدیگر را می شناسند، اما یکدیگر را قتل عام نمیکنند! پس اگر کشتن طبیعی و عادی است، چرا مردان باید برای انجام آن آموزش ببینند؟ در جنگ هرگز چیزی بهتر از آنچه بدون جنگ می توانستیم بدست آوریم، بدست نیامده است؛ چون که در صلح، پسران، پدران خود را دفن میکنند، اما در جنگ، پدران، پسران خود را !
اصلا آمار کشته های جنگ، همیشه غلط بوده است؛ چون هر گلوله دو نفر را از پا در می آورد: 1) "سرباز" و 2) "دختری" که قلبش در سینه ی سرباز میتپد...
۷. پایان جنگ، آغاز فراموشی
جنگ روزی به پایان میرسد، اما آنچه باقی میماند، زخمهایی است که هرگز التیام نمییابند؛ چشمان مادری که به درب خانه خیره شده، دستهای دختری که نامههای بیپاسخ را نگه داشته، و سکوت خانهای که دیگر صدای خنده و گفتگویی در آن نیست. شاید روزی، رهبران، اشتباه خود را بپذیرند، اما آن روز برای بسیاری چیزها، دیگر آنقدر دیر است که برای مادری که هنوز چشم به راه آمدن فرزندش است، چه تفاوتی خواهد داشت؟ آن قطعنامه صلح، دیگر نه عدالتی میآورد و نه تسلایی... مثل پیمان ورسای که قرار بود صلح بیاورد، دست آخر بذر جنگ جهانی دوم را کاشت!
در نهایت به قول محمود درویش:
جنگ پایان خواهد یافت، و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقى میماند آن مادر پیرى که چشم به راه فرزند شهیدش است
و آن دختر جوانى که منتظر معشوق خویش و فرزندانى که به انتظار پدر قهرمانشان اند
نمیدانم چه کسى وطن را فروخت؛
اما دیدم چه کسى بهاى آن را پرداخت!
بررسی اقتصادی آسیانیوز ایران؛
بررسی دادههای بانک جهانی و مؤسسه تحقیقات صلح اسلو نشان میدهد که در دو دهه اخیر، هزینههای جنگهای اقتصادی ۳۰۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که هزینههای نظامی تنها ۴۰ درصد رشد داشته است. این نشاندهنده تغییر پارادایم در استراتژیهای جهانی است. تحلیل شبکههای اجتماعی نیز نشان میدهد که جنگهای اطلاعاتی و روانی امروزه بیش از هر زمان دیگری در جریان است. بر اساس تحقیقات دانشگاه آکسفورد، ۶۵ درصد از اخبار جعلی که در فضای مجازی منتشر میشوند، با اهداف سیاسی و ایجاد تنش بین کشورها طراحی شدهاند.
از منظر اقتصادی، تحریمهای بینالمللی به عنوان سلاح جدیدی ظهور کردهاند که میتواند اقتصاد یک کشور را فلج کند بدون آنکه حتی یک گلوله شلیک شود. نمونه بارز آن تحریمهای ایران است که طبق آمار صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی کشور را تا ۷۰ درصد کاهش داده است. اما خطرناکترین جنبه این جنگهای جدید، تأثیرات نامرئی آن بر مردم عادی است. وقتی یک تحریم اقتصادی داروهای حیاتی را کم میکند یا جنگ اطلاعاتی باعث ایجاد نفرت بین ملتها میشود، قربانیان اصلی شهروندان بیگناه هستند.