آسیانیوز ایران / یزد ؛ آنگاه
که امام حسین(ع) از مکه، شهر امن الهی، دل کند و راهی سرزمینی شد که میدانست با خون
شسته خواهد شد، قدم به سفری نهاد که نه برای حکومت، که برای هدایت انسان بود. سفری
تربیتی بود، نه سیاسی؛ سفری برای آموزش، نه انتقام؛ و این آن چیزیست که اگر درک نشود،
عاشورا به مراسمی بیپیام تقلیل خواهد یافت.
💧 در مسیر بستن آب، حقیقت جاری شد
دشمن،
نخست آب را بست. چرا؟ چون میدانست امام حسین و یارانش، آب را نه تنها برای سیراب کردن
تن، بلکه برای زنده نگه داشتن حقیقت میخواهند. آنان تشنه عدالت بودند و این تشنگی
را با لبانی خشک، اما دلی سیراب از ایمان پاسخ دادند. بستن آب، خود نماد روشنی است
از اینکه باطل همیشه پیش از شمشیر، با مسدود کردن جریان آگاهی و بیداری وارد میدان
میشود.
🛡 تاسوعا: شب تربیت قهرمانان
شب تاسوعا،
شب انتخاب است. امام، چراغ خیمهها را خاموش میکند و به یارانش فرصت میدهد که اگر
میخواهند، بروند. اینجا تربیت حسینی چهره مینماید: تربیتی که انسان را آزاد، انتخابگر
و مسؤول میخواهد. یاران نرفتند. چون نیامده بودند که بمانند، آمده بودند که بمانند
در تاریخ. این شب، کلاس مردانگی، وفاداری و انتخاب آگاهانه است.
🔥 عاشورا: انفجار حقیقت
روز
عاشورا، شمشیرها برافراشته شد، اما حقیقتی بزرگتر از فولاد در برابرشان ایستاده بود.
امام حسین(ع) به میدان نیامد تا پیروز نظامی شود؛ آمد تا با شکوهترین شهادت تربیتی
تاریخ را رقم بزند. درسی برای تمام نسلها: که اگر حق در اقلیت باشد، باز هم باید ایستاد.
که اگر یارانت اندک باشند، باز هم باید فریاد زد. که سکوت در برابر انحراف، آغاز انقراض
انسانیت است.
🧭 اهداف واقعی این قیام
امام
حسین برای نجات اسلام قیام نکرد. اسلام، قرآن، نماز و حج، همه بودند. اما آنچه نبود،
روح اسلام بود. او قیام کرد تا دین را از پوستهپرستی، سیاستزدگی و ظاهربینی نجات
دهد. او با خون خود، درس بصیرت، مقاومت و آزادگی را در کالبد مسلمانان دمید.
«من
برای اصلاح در امت جدم قیام کردم؛ میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره
پیامبر و علی(ع) عمل نمایم.»
و این
یعنی حرکت او، حرکتی اصلاحگر، آگاهیبخش و تربیتمحور بود.
🌱 عاشورا، مدرسهای برای همیشه
اگر
عاشورا فقط گریستن بود، امام حسین آن را آغاز نمیکرد. عاشورا مدرسهای برای تربیت
انسانهای آزاده است؛ برای تربیت جوانی چون علیاکبر که «اشبه الناس خلقاً و خُلقاً»
است، برای ساختن قهرمانی چون عباس که هم علمدار است، هم ادبدار. برای تربیت کودکانی
که حتی در تشنگی، کرامت را فراموش نمیکنند؛ چون رقیه و عبدالله.
✍️ نتیجه:
حسین، معلمی با خون
عاشورا
نه حادثهای عاطفی، که جریانی تربیتی است. نه پایان یک زندگی، که آغاز یک راه است.
امام حسین(ع) خود، معلم بود؛ معلم آزادی، معلم ایمان، معلم شجاعت. و ما، اگر تنها مستمع
این کلاس باشیم و نه شاگردش، چیزی از حقیقت آن نیاموختهایم.