آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در حال حاضر زبان انگلیسی زبان غالب دنیاست اما تجربههای تاریخی نشان میدهد که هیچ چیز ابدی نیست، شاید اگر رومیها امروز میبودند بهتر از هرکسی میتوانستند این نکته را به ما گوشزد کنند. با توجه به اینکه برخی براورد ها نشان میدهد تا پایان این قرن ممکن است ۱۵۰۰ زبان، نزدیک به یک چهارم کل زبانهای دنیا از بین بروند، شاید طرح این سؤال که آیا ممکن است زبان انگلیسی هم روزی نابود شود برای برخی عجیب به نظر برسد.
تردیدی نیست که زبان انگلیسی در فهرست زبانهای در معرض خطر قرار ندارد بلکه بهعنوان تنها زبان جهانی، بیشتر به هیولایی نابودگر تشبیه میشود، یک غول بی شاخ و دم که حتی شاید ناخواسته زبانهای کوچکتر را زیر پا له میکند. اما واقعیت این است که تاکنون هیچ زبانی جاودانه نبوده است. مردمان امپراتوریهای روم و مصر احتمالا باورشان بر این بوده که زبانشان همچون سلطهشان تا ابد پایدار خواهد ماند اما در هر دو مورد اشتباه میکردند! زبانهای لاتین و مصری در گذر زمان آنچنان دست خوش تغییر شدند که دیگر حتی برای شخصیتهایی چون آگوستوس یا رامسس بزرگ نیز قابل فهم نبودند. مارتین هاسپلمث، زبانشناس مؤسسه مردمشناسی تکاملی ماکس پلانک در لایپزیگ آلمان میگوید زبان انگلیسی هم درست مانند زبان مصری میتواند منقرض شود اما سوال اصلی این است که این اتفاق کی و چگونه ممکن است رخ دهد؟
بیشتر زبانشناسان بر این باورند که پیشبینی آینده هر زبانی بیش از آنکه علم باشد، نوعی حدس و گمان است. زبانی که با آن ارتباط برقرار میکنیم تحت تأثیر مجموعهای از عوامل پیچیده و متقابل قرار دارد، طوری که تا زمانی که هوش مصنوعی نتواند از دل انبوه دادهها الگوهای مشخصی بیرون بکشد راهی جز حدس و گمان نداریم. علاوه بر این به دلیل اینکه سوابق زیادی در دسترس نداریم، نمیتوانیم خیلی به عقب برگردیم و نمونههای تاریخی زیادی پیدا و بررسی کنیم. گونه انسان خردمند شاید هزاران سال است که حرف میزند اما فقط حدود ۵ هزار سال پیش زمانی که سومریان خط را اختراع کردند به فکر ثبت گفتمان خود افتاد. سوادآموزی و آموزش همگانی که هردو پدیدههایی نسبتاً نوظهورند با ایجاد استانداردهای مشترک سرعت تغییرات زبانی را کاهش میدهند. با این حال اکثر متخصصان در چند اصل کلی اتفاقنظر دارند.
مهاجرت همچون فناوری یکی از عوامل اصلی ایجاد تغییر در زبانهاست، گرچه این دو عامل گاهی همراستا و گاهی در تضاد با یکدیگر قرار میگیرند. نوسازی فناوری در حال سرعت گرفتن است و پیشبینی میشود با تشدید بحران اقلیمی، مهاجرت بینالمللی افزایش پیدا کند اما اینها تنها عوامل مؤثر ایجاد تغییر در زبانها نیستند. سوادآموزی و آموزش همگانی که هر دو پدیدههایی نسبتاً جدید و به قدمت چندصد سال هستند با ایجاد قواعد و استانداردهای زبانی روند تکامل زبان را کند میکنند و مانع از تغییرات سریع میشوند. علاوه بر این کارشناسان معتقدند که ساختار کلی فضای زبانی بهشدت در برابر رویدادهای قوی سیاه (رویدادهایی که با غیرقابلپیشبینی بودنشان شناخته میشوند) آسیبپذیر است. برای مثال زبان مصری با وجود ورود یونانیها، رومیها و مسیحیت دوام آورد اما نتوانست در برابر ورود زبان عربی و دین اسلام در قرن هفتم میلادی دوام بیاورد. هیچکس دقیقاً نمیداند چرا این اتفاق افتاد. به بیان دیگر، در شرایطی قرار گرفتهایم که پیش از این سابقه نداشته است.
اگر چین جای آمریکا را بهعنوان ابرقدرت جهانی بگیرد و هند هم زبان انگلیسی را از زبان رسمی کنار بگذارد ممکن است جایگاه انگلیسی بهعنوان زبان بینالمللی تضعیف شود. عوامل جمعیتی هم میتوانند باعث رشد زبانهای میانجی آفریقایی مثل لینگالا و سواحیلی یا زبانهای استعماری مثل فرانسوی و پرتغالی در این قاره شوند. در قاره آمریکا هم ممکن است زبان اسپانیایی رشد کند آن هم بدون اینکه حتی جنگی رخ دهد. هسپلمث میگوید صد سال دیگر ممکن است جهان کاملاً متفاوتی ببینیم. با این حال به احتمال زیاد انگلیسی هنوز هم در اروپا، آمریکای شمالی، استرالیا و نیوزلند صحبت خواهد شد. البته باید میان دو پدیده کاهش دامنه نفوذ زبان انگلیسی و تحول درونی خود این زبان تفکیک قائل شد. امروزه زبان انگلیسی در قالب گونههای گفتاری متنوعی وجود دارد ، درست مانند لاتین پیش از آنکه به زبانهای رومی تبدیل شود. این گونههای زبانی مختلف با تکیه بر نوشتار واحد و شبکه جهانی اینترنت به یکدیگر پیوند خورده و پابرجا ماندهاند، نیروهای پیونددهندهای که در دوران پایانی امپراتوری روم وجود نداشتند، بنابراین بعید است انگلیسی به سرنوشت لاتین دچار شود ولی احتمال دارد توازن قدرت میان گونههای مختلف آن تغییر کند؛ یعنی دیگر انگلیسیزبانان آمریکا و بریتانیا تعیینکننده استانداردهای آن نباشند، مگر اینکه آمریکاییها همچنان سلطه خود بر فناوریهای ارتباطی را حفظ کنند. برای نمونه زبان پیجین غرب آفریقا که یک زبان کریول و بهشدت تحت تأثیر انگلیسی است حدود دویست سال پیش فقط چند هزار گویشور داشت اما اکنون زبان غالب غرب آفریقا است و بنا به پیشبینی کوفی یاکپو، زبانشناس دانشگاه هنگکنگ، تعداد گویشوران آن تا سال ۲۱۰۰ به ۴۰۰ میلیون نفر خواهد رسید. البته این زبان بیشتر بهصورت گفتاری رواج دارد و گویشورانش هنگام نوشتن به انگلیسی رجوع میکنند. یاکپو میگوید به روشنی مشخص است که طی پنجاه سال آینده تعداد کتابهایی که توسط نویسندگان نیجریهای یا هندی به انگلیسی نوشته میشود بیشتر از کتابهای نویسندگان بریتانیایی خواهد بود. در نتیجه، اصطلاحات عامیانه هندی و نیجریهای وارد زبان انگلیسی استاندارد خواهند شد چرا که این قدرتهای نوظهور، زبان را به سمت خود میکشند.
بیشترین تغییر در زبان معمولاً در بخش واژگان رخ میدهد. دستور زبان و آواها یا فونولوژی که بخش اصلی لهجه را تشکیل میدهند معمولاً نسبت به واژگان تغییرات کمتری دارند اما تغییر در این بخشها لازم است تا زبان برای گویشوران اصلیاش غیرقابلفهم شود و در واقع به زبان جدیدی تبدیل شود. بنابراین حتی اگر اهالی نیویورک و لندن در پنجاه سال آینده واژه مشروب را با معادل پیجین آن یعنی"ogogoru" (اوگوگورو ) صدا بزنند، احتمالا طی پنجاه سال آینده همچنان به گونهای از انگلیسی صحبت خواهند کرد که مردم لندن و نیویورک امروزی می توانند آن را بفهمند.
پیشبینی تأثیر مشترک مهاجرت و فناوری بر ماهیت زبان انگلیسی دشوارتر است. اگرچه این زبان هرگز بی تغییر نمانده است اما افزایش روز افزون مهاجرت انگلیسیزبانان غیربومی به مراکز انگلیسیزبان مانند بریتانیا و آمریکای شمالی میتواند باعث شتابگیری تغییرات زبانی شود و ما را وارد عصر انگلیسی پسامدرن کند. از سوی دیگر، ممکن است واکنشهایی در قالب بستن مرزها و اجرای سیاستهای سختگیرانه زبانی جلوی این روند را بگیرد. همچنین اگر ترجمه ماشینی به صورت گسترده به کار گرفته شود هم بومیان و هم مهاجران ممکن است از فشار یادگیری زبان یکدیگر رهایی یابند.
دستکم، این فناوری میتواند نقش سپر را ایفا کند و از ورود واژگان قرضی به زبانها یا گونههای مختلف زبانی جلوگیری کند و بدین ترتیب بار دیگر تأثیر مهاجرت را خنثی کند. نکته اصلی این است که حتی اگر نتوانیم پیشبینی کنیم انگلیسی چگونه تغییر خواهد کرد، اطمینان داریم که تغییر خواهد کرد و حتی اولین و در حال حاضر تنها زبان جهانی نیز از انقراض مصون نیست. هم لاتین و هم مصری بیش از ۲۰۰۰ سال صحبت میشدند و انگلیسی تاکنون حدود ۱۵۰۰ سال ماندگار مانده است، هرچند در حال حاضر سرحال یا به زعم بعضی ها بیش از حد سرحال به نظر میرسد اما بعید نیست روزهای اوج آن به شماره افتاده باشد.