غیبپرور که بود؛ از فرماندهی در جنگ تا ریاست بر بسیج
غلامحسین غیبپرور یکی از مهرههای کلیدی در ساختار نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی بود که مسیر ترقی خود را از دوران جنگ ایران و عراق آغاز کرد. او پس از تصدی مسئولیتهای مختلف، از جمله فرماندهی سپاه فجر استان فارس، در آذرماه ۱۳۹۵ با حکم مستقیم رهبر جمهوری اسلامی به ریاست سازمان بسیج مستضعفین منصوب شد؛ جایگاهی که او را به یکی از اصلیترین بازیگران صحنه امنیت داخلی جمهوری اسلامی تبدیل کرد.
نقش کلیدی در اعتراضات
دوران ریاست غیبپرور بر بسیج با دو موج بزرگ از اعتراضات سراسری در ایران همزمان بود: اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ و اعتراضات خونین آبانماه ۱۳۹۸. در هر دو رویداد، نیروهای بسیج تحت امر او به عنوان نیروی اصلی در خط مقدم سرکوب خیابانی، نقش پررنگی در بازداشت، ضرب و شتم و تیراندازی به سوی معترضان ایفا کردند. این عملکرد باعث شد تا فعالان حقوق بشر و مخالفان حکومت، به او لقب «سردار سرکوب» را بدهند.
پس از پایان ماموریتش در بسیج، او به سمت «جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه مرکزی امنیتی امام علی» منصوب شد؛ قرارگاهی که وظیفه اصلی آن حفاظت از پایتخت در برابر هرگونه تهدید امنیتی و کنترل ناآرامیهای داخلی است و این انتصاب، جایگاه او در هسته اصلی ساختار سرکوب را تثبیت کرد.
مرگی با دو روایت: عوارض شیمیایی یا حذف بیولوژیک؟
روایت رسمی حکومت که توسط رسانههای غیر خصوصی منتشر شده، علت مرگ این فرمانده ارشد را بیماری و عوارض ناشی از مصدومیت شیمیایی در جنگ اعلام میکند. این روایتی آشناست که پیش از این نیز برای مرگ برخی دیگر از مقامات نظامی به کار رفته است.
اما این تمام ماجرا نیست. در سوی دیگر، برخی از افکار عمومی و مخالفان جمهوری اسلامی با اشاره به موارد متعدد مرگهای مشکوک دستاندرکاران هستهای و دیگر فرماندهان سپاه که ردپای اسرائیل در آنها دیده شده، این احتمال را مطرح میکنند که مرگ غیبپرور نیز ممکن است یک «حذف بیولوژیک» و کاملاً هدفمند بوده باشد. جایگاه او به عنوان یکی از نمادهای سرکوب و مواضع تندش علیه اسرائیل، میتوانست او را به یک هدف ارزشمند برای سرویسهای اطلاعاتی خارجی تبدیل کرده باشد.
این گمانهها زمانی تقویت میشود که به یاد آوریم غیبپرور از جمله فرماندهانی بود که با اعتماد به نفس بالا، تهدیدهای نظامی آمریکا و اسرائیل را «بلوف» میخواند و بر قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی تاکید میکرد. مرگی چنین ناگهانی برای فردی با این سطح از اهمیت امنیتی، طبیعتاً روایت رسمی را با چالشی جدی مواجه میکند و بر ابهامات آن میافزاید.
نتیجهگیری
مرگ غلامحسین غیبپرور، صرفنظر از علت واقعی آن، پایانی بر زندگی یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در معماری امنیت داخلی و سرکوب در جمهوری اسلامی است. در حالی که حکومت تلاش دارد مرگ او را یک رویداد طبیعی جلوه دهد، کارنامه و جایگاه او، پرونده مرگش را به موضوعی برای تحلیل و گمانهزنی در مورد جنگهای پنهان اطلاعاتی و امنیتی در ایران تبدیل کرده است؛ جنگی که به نظر میرسد قربانیان خود را نه فقط در میدان نبرد، که در سکوت و ابهام نیز میگیرد.
ویدیویی از غیب پرور، پیش از حملات نظامی به جمهوری اسلامی: