آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
رئیس ستاد ارتش اسرائیل با اعلام «عملیات همزمان در تهران، بیروت، صنعا و سوریه» تأکید کرد: «مرکز ثقل جنگ همچنان غزه است». این اظهارات در حالی مطرح میشود که تنشهای منطقه به شدت افزایش یافته است. وقوع جنگ ۱۲ روزه، بعضی مغالطات قدیمی درباره حضور برونمرزی ایران را زنده کرد به نحوی که با قلب معنای برخی نظریات پیشین روبرو شدیم. امروز میشنویم که اگر سوریه را حفظ میکردیم، در ایران نمیجنگیدیم. در صورتی که این تعبیر مربوط به زمان خود و به طور مشخص مربوط به بحران تروریسم تکفیری است. مسئله سوریه بر خلاف آنچه تندروها تلاش میکنند به نظر برسد، تا این اندازه ساده نیست. ابتدا باید این مسئله را مد نظر قرار بدهیم که تعبیر اگر در عراق و سوریه نمیجنگیدیم باید در همدان و کرمانشاه میجنگیدیم، مربوط به اوج دوران یکهتازیهای جریان تکفیری است که توانستند خلافت مورد ادعای خود را در بخش عظیمی از این دو سرزمین برپا کنند. به غیر از اقداماتی که در حوزههای دیگر جغرافیایی از لیبی در شمال آفریقا تا جنوب شرق آسیا انجام میدادند.
چهار دوره زمانی حضور در سوریه
حضور ایران به طور مشخص در سوریه را باید به چهار بخش تقسیم کرد:
بخش اول زمانی بود که سوریه نیز در دومینوی اعتراضات بهار عربی قرار گرفت که از سال ۲۰۱۰ آغاز شد. برخورد حکومت اسد با معترضان سوری در کنار آماده بودن کشورهای دیگر برای ورود به این بحران، آغاز یک جنگ داخلی بود. ابتدای جنگ، بیشتر نام جریانهای بریده از حکومت اسد شنیده میشد. ایران در این دوران در قالب هستههای کوچک مستشاری و عملیاتی نیروی قدس، به دعوت رسمی دولت سوریه وارد عمل شد و حضورش پنهان بود. منافع ایران در حفظ دولت سوریه به عنوان پل پیروزی دسترسی به گروههای مقاومت بود. محرم ترک، اولین شهید ایرانی در جنگ سوریه بود که دیماه سال ۱۳۹۰ به شهادت رسید. تا چند سال بعد، هیچ جزئیاتی از نحوه درگذشت او وجود نداشت. شاید این بخش از گزارش سایت مشرق درباره محرم ترک مربوط به سال ۱۳۹۸، گویای وضعیت باشد: «محرم ترک شهیدی است که شهادتش از چند جهت مظلومانه است. اول اینکه جایی دور از دیار و کاشانه خودش بود و دیگر اینکه زمانی به شهادت رسید که به دلایل مختلفی نمی شد حرف از شهادتش زد و یا مراسم با شکوهی در خور مقامش برگزار کرد.»
بخش دوم مربوط به دورهای میشود که سوریه درگیر یک جنگ داخلی تمام عیار شد. سوری ها با طیفی از گروههای کوچک و بزرگ مخالف دولت اسد از سکولار تا سلفیها، القاعده (النصره) و سپس داعش روبرو بودند. بحران از سال ۲۰۱۴ دیگر محدود سوریه نماند و با سقوط موصل، شکست دومینووار شهرهای عراق نیز آغاز شد. موج تروریسم تکفیری تا پشت مرزهای ایران آمد. ایران در این دوره علاوه افزایش حضور مستشاری خود در قالب مربیان و فرماندهان، ساختاری از نیروهای ایرانی، افغانستانی، پاکستانی و عراقی برای عملیات زمینی به وجود آورد که به مدافعان حرم معروف شدند. این نیروی زمینی، ضعف و فساد ارتش سوریه را جبران میکرد و نقش موثری در آزادسازی مناطق مختلف این کشور بر عهده داشت. با ورود تهدید به عراق و پیشروی داعش، این تهدید برای ایران بیشتر از قبل شد. از سال ۲۰۱۵ روسیه با نیروی هوایی وارد این جنگ شد؛ هر چند منافع آن از حفظ حکومت سوریه، با ایران تفاوتهایی چشمگیر داشت. از جمله این که روابط عمیقی میان روسیه و اسرائیل وجود دارد.
دوره سوم به طور خلاصه مربوط به زمانی میشود که آتش جنگ داخلی در سوریه به پایینتر حد ممکن رسید و فضای سوریه تا حد زیادی تغییر کرد. حضور نیروهای ایرانی یا تحت فرماندهی ایران هم در این دوران کمتر شد اما ادامه پیدا کرد. بعضی مناطق که به طور دقیق از آنها اطلاعی نداریم، همچنان تحت حفاظت این نیروها بود و مستشاران یعنی نیروهای نظامی رسمی نیز در این کشور حضور داشتند. ایران برای خود در سوریه یک تشکیلات داشت که علت ایجاد آن هم، به همان مفهوم پل پیروزی برمیگردد.
دوره چهارم را میتوانیم پس از ۷ اکتبر بدانیم. در این دوران بود که ضربههای سنگین اسرائیل به ایران در سطح فرماندهان ارشد آغاز شد و حکومت اسد نیز سقوط کرد. مشکل سوریه را باید در دوره سوم و چهارم دنبال کنیم.
اسد هیچوقت تغییر نکرد
نظام اسد خیلی زود سقوط کرد. او نتوانست کمر شکسته این کشور، زیر بار جنگ داخلی را دوباره راست کند. سیستم سوریه هم بعد از این دوران تغییری نکرد. به رغم این که در ظاهر اصلاحاتی در آن کشور رخ داد، اما در باطن همان سیستم بعثی پیشین در سوریه حکومت میکرد که این بار، مشکلات عمیق اقتصادی نیز به نارضایتی از سالها سرکوب اجتماعی و سیاسی اضافه شده بود. اسد به رغم این که با حمایت ایران و روسیه توانست حکومت خود را حفظ کند، همان دیکتاتوری که پیش از جنگ بود، باقی ماند. اسد حتی تلاش کرد حمایت کشورهای عربی و غربی را بار دیگر به دست بیاورد. کرسی سوریه در اتحادیه عرب به آن کشور بازگشت و وعدههایی هم برای حل مشکلات عمیق اقتصادی گرفت. اما روند تحولات به شکلی نبود که این روند احتمالا زمانبر، بتواند حکومت او را نجات دهد.
مشکلات عملیاتی ایران در سوریه
ایران قصد نداشت به راحتی سوریه را رها کند اما با دو مشکل عمده مواجه بود. ابتدا این که ایران قرار نبود جای ارتش اسد بجنگد که مثل گلوله برف، مقابل هجوم هیئت تحریرالشام آب میشد! آن ها هیچ مقاومت موثری مقابل نیروهای جولانی انجام ندادند. نکته بعدی این که ایران هم در وضعیت عملیاتی مانند اوج دوران جنگ در سوریه نبود. بازخوانی روایتهای موجود از فاصله ۱۱ روزه آغاز حرکت نیروهای جولانی، تا فرار اسد از سوریه تا حد زیادی مشخص میکند که به معدود نیروهای تحت فرمان ایران، حتی سلاح و فشنگ مناسب برای مقاومت مقابل تحریرالشام نرسید! به گفته مقامات رسمی، دولت اسد هم هیچ درخواستی از ایران برای ورود به این موضوع نداشت.
بنابراین، برخی واقعیتهای عملیاتی، با تحلیلهایی که غالبا از سوی تندروهای داخلی مطرح میشود، تفاوتهای زیادی دارد. ضمن این که، تعبیر جنگ در کشورهای دیگر برای دور نگه داشتن جنگ از خانه خود که به ویرانی خانه و مرگ غیرنظامیان کشورهای دیگر منجر میشود، تعبیر مناسبی به نظر نمیرسد. باید به این سیاستها نگاهی دوباره داشت. همین نگاه با اندکی تفاوت ماهوی، در لبنان نیز وجود دارد.
جنگ واقعی، پس از ۷ اکتبر آغاز شد
جنگ پس از ۷ اکتبر آغاز شد. و سپس حمله به بیروت و ترور معاون عملیات سپاه پاسداران در کنار سیدحسن نصرالله در مهر ۱۴۰۳. ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ به ساختمان کنسولگری در دمشق حمله شد. اما ترورهای اسرائیل علیه فرماندهان ارشد نظامی ایران، با فاصله کمی پس از حمله ۷ اکتبر و آغاز جنگ در نوار غزه آغاز شد. در ترورهای اسرائیل، چند تن از بلندپایهترین فرماندهان ایران در سوریه و سپس لبنان کشته شدند که صرفا عناوین شغلی بعضی از آنان را میدانیم. افرادی مانند سیدرضی موسوی فرمانده پشتیبانی جبهه مقاومت، حجتالله امیدوار فرمانده اطلاعات نیروی قدس در سوریه و در بالاترین نقطه، محمدرضا زاهدی فرمانده سپاه سوریه و لبنان و محمدهادی حاجرحیمی، معاون هماهنگکننده (نفر سوم سلسله مراتب فرماندهی) نیروی قدس. عباس نیلفروشان معاون عملیات سپاه هم در جلسهای با سیدحسن نصرالله، دبیرکل پیشین حزبالله حضور داشت و همراه او مورد حمله قرار گرفت.
همانطور که از مرور روندها مشخص است، جنگ پس از ۷ اکتبر دامن ایران را هم گرفت. جنگ ۱۲ روزه، ادامه آن رویدادها بود. گفته میشود اگر ایران سوریه را حفظ میکرد، جنگ به ایران نمیرسید. وقتی پس از سقوط اسد، قدرت جدید در دمشق هم تمایلی به همکاری با ایران نداشت، تهران چطور میخواست آنجا بماند که جنگ را از خود دور نگه دارد؟! گاهی آتش جنگ، تمام موانعی که مقابلش ایجاد شده را میسوزاند و پیش میآید.
۱. ابعاد جغرافیایی ادعاهای اسرائیل
- تهران: جنگ 12 روزه و عملیات های خرابکارانه
- بیروت: هدفگیری حزبالله لبنان
- صنعا: ادامه درگیری با انصارالله یمن
- سوریه: حملات به مواضع دولت جولانی در قائله دروزی ها
۲. نکات قابل تأمل
- چگونه اسرائیل همزمان در این گستره جغرافیایی عملیات دارد؟
- اهداف روانی: احتمالاً برای ایجاد رعب در منطقه مطرح شده است
- واکنشهای احتمالی: احتمال تشدید درگیری ها
۳. واقعیتهای میدانی
- در غزه: ادامه نبردهای سنگین پس از ۹ ماه
- در لبنان: تبادل آتش محدود با حزبالله
- در یمن: حملات پراکنده به نفتکشها
- علیه ایران: جنگ 12 روزه و عملیات های خرابکارانه
۴. سناریوهای محتمل
۱. تشدید درگیریها در تمام جبههها
۲. شروع مذاکرات با میانجیگری قطر
۳. ادامه وضعیت موجود با درگیریهای کنترل شده
آیا ایران و آمریکا دوباره وارد دیپلماسی میشوند؟
پس از پایان جنگ ایران و اسرائیل، بار دیگر نگاهها به سمت رویکرد دیپلماسی بازگشته تا شاید مسأله هستهای ایران را بتوان با گفتوگو حل کرد. تا پیش از شروع جنگ و حمله اسرائیل به ایران، ایران و آمریکا پنج دور مذاکرات غیرمستقیم را در راستای دستیابی به یک توافق برای حل دیپلماتیک پرونده هستهای ایران به انجام رساندند. در میانه این مذاکرات بود که اسرائیل با حمله خود به ایران و هدف گرفتن دانشمندان هستهای و نظامیان ایرانی، عملا راه را برای ادامه این مذاکرات مسدود کرد. اما اکنون با آتش بس میان ایران و اسرائیل، بار دیگر زمزمهها برای ازسرگیری مذاکرات میان ایران و آمریکا بالا گرفته است. در این میان اما بار دیگر بحثی قدیمی دوباره پا گرفته و آن هم این است که در صورتی که قرار باشد مذاکراتی میان ایران و آمریکا شکل بگیرد، آیا این مذاکرات مستقیم خواهد بود یا غیرمستقیم؟
پیشبینی آکسیوس
حدود سه هفته پیش در تاریخ سوم ژوئیه ۲۰۲۵ (۱۲ تیر ۱۴۰۴) در حالی که تنها ده روز از آتش بس میان ایران و اسرائیل گذشته بود، پایگاه خبری آمریکایی آکسیوس در خبری با عنوان «آمریکا تصمیم دارد تا هفته آینده با ایران در اسلو مذاکرات هستهای برگزار کند» نوشت: دو منبع اگاه اعلام کردهاند «استیو ویتکاف»، نماینده کاخ سفید در حال برنامهریزی است تا هفته آینده در اسلو (پایتخت نروژ) بار دیگر مذاکرات هستهای را از سر بگیرد. آکسیوس همان زمان به نقل از این منابع اعلام کرده بود تاریخ نهایی هنوز تنظیم نشده و هنوز هیچ کشوری رسما این دیدار را تأیید نکرده، اما در صورتی که اتفاق بیفتد، نخستین مذاکره مستقیمی خواهد بود که از زمان دستور ترامپ برای حمله نظامی هوایی به سایتهای هستهای ایران اتفاق میافتد. آکسیوس در همان گزارش خود در ادامه به نقل از برخی منابع مدعی شده بود در زمان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، عراقچی و ویتکاف در تماس مستقیم با همدیگر قرار داشتند. با این حال اگرچه آکسیوس چنین پیش بینی را نزدیک به سه هفته پیش کرده بود، اما این مسأله عملا اتفاق نیفتاد.
ویتکاف: مذاکرات باید مستقیم باشد!
پایگاه خبری آکسیوس اما ۱۲ روز بعد در خبر دیگری با عنوان «آمریکا و همپیمانانش توافق کردند در صورتی که توافقی تا پایان اوت حاصل نشود، ایران با تحریم های شدیدی مواجه شود» از خواست مقامهای آمریکایی برای ورود به مذاکرات مستقیم با ایران پرده برداشت. در بخش پایانی گزارش آکسیوس آمده بود: «یک مقام ارشد آمریکایی گفته است دولت ترامپ از فعال سازی مکانیسم ماشه حمایت میکند و آن را به منزله اهرمی در مذاکرات با ایران میبیند. این مقام آمریکایی گفته ترامپ از اینکه ایرانیها هنوز به میز مذاکره باز نگشتهاند، بسیار ناامید است.» آکسیوس در ادامه به نقل از این منبع آمریکایی مدعی شد: «ویتکاف برای ایرانیها این مسأله را روشن کرده که هرگونه مذاکره در آینده به جای آنکه با واسطه طرف سومی انجام شود، بایستی مستقیم باشد تا جلوی هرگونه سوءتفاهمها گرفته شده و این روند تسریع شود.»
کرولاین لیویت: از مذاکره استقبال میکنیم
همزمان با تلاشها برای از سرگیری مذاکرات میان ایران و آمریکا، روز دوشنبه «کرولاین لیویت»، سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد دولت ترامپ همچنان از مذاکره با تهران استقبال میکند. کرولاین لیویت، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید خطاب به خبرنگاران گفت: «من متوجه هستم که دولت [آمریکا] در صورت لزوم، به [تلاش ها] برای استقبال از مذاکرات ادامه میدهد.»
تمی بروس: توپ در زمین ایران است
در همین حال، تمی بروس (Tammy Bruce)، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در سخنانی در واکنش به مذاکره ایران و آمریکا با بیان اینکه آمریکا آماده مذاکره مستقیم با ایران است، مدعی شد اکنون توپ در زمین ایران است. تمی بروس مدعی شد: همانطوری که رئیس جمهور [ترامپ] گفته، مردم ایران از مذاکرات با حسن نیست سود خواهند برد. توپ در زمین آنهاست.» بروس همچنین گفت واشینگتن آماده مذاکرات مستقیم با ایرانیهاست.
عراقچی: آمادگی مذاکرات مستقیم را نداریم
از سوی دیگر، با بالاگرفتن زمزمه از سر گرفتن مذاکرات دوباره میان ایران و آمریکا، عراقچی در مصاحبه با شبکه خبری فاکس نیوز آمریکا با بیان اینکه ایران از مذاکرات استقبال میکند، گفت این مذاکرات [میان ایران و آمریکا] فعلا مستقیم نخواهد بود. اگر آمریکا برای یک راه حل بُرد-بُرد بیاید، من آمادهام با آنها تعامل کنم. ما آماده هستیم تا هر اقدام اعتمادسازی را که لازم است، برای اثبات این مسأله که برنامه هستهای ایران صلحآمیز است و برای همیشه صلحآمیز باقی میماند و ایران هیچگاه به سوی تسلیحات هستهای نخواهد رفت، انجام دهیم و در عوض، ما انتظار داریم آنها تحریمهایشان را بردارند.»
۱. پیشینه مذاکرات
- ۵ دور مذاکرات غیرمستقیم پیش از جنگ
- قطع مذاکرات پس از حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران
- تماسهای گزارششده عراقچی-ویتکاف در حین جنگ
۲. مواضع فعلی طرفین
آمریکا
- اصرار بر مذاکرات مستقیم (سخنان ویتکاف و بروس)
- تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه تا پایان آگوست
- ادعای «توپ در زمین ایران»
ایران
- آمادگی برای مذاکره غیرمستقیم (اظهارات عراقچی)
- تأکید بر راهحل برد-برد
- شرط لغو تحریمها برای هرگونه توافق
3. سناریوهای محتمل
بهترین حالت
- ازسرگیری مذاکرات غیرمستقیم در کشوری ثالث (عمان/قطر)
- تمدید مهلت مکانیسم ماشه در ازای تعهدات ایران
بدترین حالت
- فعالسازی مکانیسم ماشه توسط اروپا
- افزایش غنیسازی ایران به ۶۰٪
- خروج ایران از NPT
عوامل تأثیرگذار
- مواضع اروپا درباره مکانیسم ماشه
- وضعیت داخلی ایران پس از جنگ
نکات کلیدی
- آمریکا به دنبال مذاکرات سریع و مستقیم است
- ایران بر غیرمستقیم بودن مذاکرات تأکید دارد
- مکانیسم ماشه همچنان به عنوان اهرم فشار مطرح است