در دنیای امروز، رسانهها نقشی فراتر از اطلاعرسانی صرف ایفا میکنند؛ آنها در شکلدهی به افکار عمومی، ساختن اعتبار نهادها و حتی در تخریب چهرههای حرفهای و اقتصادی نقش دارند. کوچکترین لغزش در رفتار رسانه ها میتواند به بیاعتمادی فراگیر و خسارتهای گسترده منجر شود. یکی از مصادیق قابل تأمل این واقعیت، اتفاقی بود که در نشست خبری اردیبهشتماه سخنگوی قوه قضاییه رخ داد. جایی که خبرنگار صداوسیما با طرح پرسشی بدون سند، یکی از معتبرترین موسسات مهاجرتی کشور را در مظان اتهام قرار داد؛ اقدامی که نه با اصول حرفهای رسانهگری همخوانی داشت و نه با عدالت رسانهای.
پرسشی که بیش از پاسخ، قضاوت ساخت
نشستهای خبری سخنگوی دستگاه قضا، همواره محل طرح مسائل کلان در زمینه سیاستهای قضایی و بررسی پروندههای ملی بودهاند. اما در نشست اردیبهشت ۱۴۰۴، تمرکز از موضوعات اصلی منحرف شد. خبرنگار رسانه ملی (سهرابی)، ناگهان با اشاره به مؤسسه «راه پارسی کانادا» و بدون استناد به هیچگونه حکم قطعی قضایی، سؤالی مطرح کرد که عملاً شکل یک اتهام غیرمستند را به خود گرفت.
ادبیات بهکاررفته در این سؤال، بار منفی شدیدی به همراه داشت؛ بهگونهای که مخاطب پیش از شنیدن پاسخ سخنگو، بهنوعی به گناهکار بودن آن مؤسسه هدایت میشد. این در حالی بود که طبق پاسخ شفاف و رسمی سخنگوی قوه قضاییه، هیچیک از پروندههای مربوط به این مؤسسه به محکومیت نینجامیده و همگی منجر به صدور حکم تبرئه شدهاند.
تبرئه رسمی، پایان یک ادعا
در پاسخ به این پرسش، سخنگوی دستگاه قضا به روشنی اعلام کرد که شکایتی که در مشهد مطرح شده بود، به دلیل نبود مدارک کافی و عدم احراز قصد متقلبانه، با قرار منع تعقیب مواجه شده و این قرار نیز توسط دادگاه تأیید شده است. همچنین، اشاره شد که شکایت مشابهی در تهران نیز در حال رسیدگی است، که آن هم طی دو هفته بعد مختومه اعلام شد و با صدور حکم تبرئه به پایان رسید. با این حال، انتشار این سؤال در یک تریبون رسمی، حتی با وجود پاسخ قانعکننده، تأثیر منفی خود را در اذهان عمومی باقی می گذارد. تأثیری که نه ناشی از واقعیتهای حقوقی، بلکه نتیجه مستقیم لحن پرسشی بود که با بیدقتی یا احتمالا با هدفی خاص مطرح شد.
مؤسسهای با سابقه روشن و عملکرد مستند
راه پارسی کانادا، یکی از مؤسسات باسابقه در عرصه خدمات مشاوره مهاجرتی است. با سابقهای بیش از یک دهه، این مجموعه توانسته با تیمی متشکل از مشاوران رسمی مهاجرت، کارشناسان حقوقی و متخصصان بینالمللی، خدمات جامعی به متقاضیان ایرانی ارائه کند؛ از اخذ انواع ویزا تا برنامهریزی برای استقرار نهایی در کشور مقصد.
بررسیها و گزارشهای متعدد رسانهای و رضایتنامههای مشتریان، مؤید این واقعیتاند که این مؤسسه از ساختاری منسجم، خدماتی شفاف و اخلاق حرفهای برخوردار است. در شرایطی که بازار مهاجرت ایران شاهد حضور مؤسسات غیرقانونی و ناکارآمد زیادی بوده، حفظ این سطح از رضایت و اعتبار، جایگاه راه پارسی کانادا را در میان مجموعههای معتبر تثبیت کرده است.
نقش در اشتغالزایی؛ واقعیتی که نادیده گرفته شد
آنچه در این جنجال رسانهای کمتر به آن پرداخته شد، نقش مؤسسه در اشتغالزایی بود. راه پارسی کانادا، بهعنوان زیرمجموعهای از گروه بین المللی «پارس پندار نهاد»، هماکنون بیش از ۷۰۰ نفر را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به کار گرفته است. تیمهایی در حوزه مشاوره، امور حقوقی، آیتی، تولید محتوا، پشتیبانی مشتری و نمایندگیهای فعال در ایران و کانادا، بخشی از این ساختار گسترده هستند.
در شرایطی که کشور با چالشهای اقتصادی و نرخ بالای بیکاری مواجه است، چنین عملکردی باید مورد تقدیر قرار گیرد، نه تخریب. اما متأسفانه، خبرنگار یادشده بدون توجه به این بُعد مهم، تنها با تکیه بر گمانهها، اعتبار یک مجموعه مولد را هدف قرار داد.
عدالت رسانهای در ترازوی مسئولیتپذیری
سؤال مهم اینجاست: آیا رسانهای ملی، مجاز است بدون بررسی کامل، با یک سؤال ساده، اعتماد عمومی نسبت به یک نهاد را زیر سؤال ببرد؟ آیا چنین اقدامی، آنهم در یک نشست رسمی قضایی، همخوان با اصول حرفهای خبرنگاری و اخلاق رسانهای است؟
رسانهها باید در کنار افشاگری و شفافسازی، مرز باریکی با تخریب بیپایه و پیشداوری غیرمستند حفظ کنند. طرح سؤال، حق مسلم خبرنگار است؛ اما این حق نباید به ابزاری برای زیر سؤال بردن نهادهای بدون محکومیت تبدیل شود.
اقدامات حقوقی و مکاتبات رسمی برای احقاق حقوق
در پی این ماجرا، مجموعه راه پارسی کانادا ضمن تهیه و ارسال شکایت رسمی به دادسرای فرهنگ و رسانه، مکاتباتی مستند نیز با سازمان صداوسیما انجام داد. این نامهها، با استناد به احکام قطعی برائت صادرشده از سوی مراجع رسمی، خواستار اصلاح رویه، انتشار توضیح و جلوگیری از تکرار چنین رفتارهایی شدهاند.
در متن این شکایات و مکاتبات، تأکید شده که چنین اقداماتی، میتواند با مخدوشسازی افکار عمومی، منجر به اخلال در روند اقتصادی مؤسسات قانونی شود و زمینهساز بیثباتی در حوزه اعتماد عمومی گردد.
اکنون انتظار میرود که رسانه ملی، با پذیرش مسئولیت خطای پیشآمده، نسبت به اصلاح رویههای خود اقدام کرده و به بازسازی اعتماد عمومی بپردازد. این اقدام میتواند شامل انتشار توضیح، دعوت از نماینده مؤسسه برای ارائه توضیحات و حتی گفتوگوهای روشنگرانه در برنامههای مرتبط باشد. تنها در این صورت است که میتوان به بازگشت اعتبار رسانهای و احیای وجهه آسیبدیده یک مجموعه تولیدی و خدماتی امید بست.


مرز میان نقد و تخریب
ماجرای نامبردن از مؤسسه «راه پارسی کانادا» در یک نشست رسمی، یادآور یک هشدار مهم برای فضای رسانهای کشور است: نقد، با پیشداوری تفاوت دارد. رسانهای که نقش قاضی به خود بگیرد، نه تنها عدالت را نقض میکند، بلکه سرمایه اجتماعی را نیز خدشهدار میسازد.
امروز، وظیفه رسانههای رسمی، بازسازی اعتماد و ارائه روایتهای مسئولانه است. تنها در این صورت است که میتوان گفت رسانه، بهجای ابزاری برای تخریب، تبدیل به تریبونی برای حقیقت و عدالت شده است.