آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
صداوسیما، به عنوان رسانه ملی، بار دیگر میزبان اظهارنظرهایی شد که جنجالبرانگیزی آن از محتوای برنامه پیشی گرفت. این بار، هدف این انتقادات تند، دو چهره سرشناس دولتهای پیشین بودند. دقایقی پیش، در برنامهای زنده از شبکه ۴ سیما، رجبی دوانی - کارشناس این برنامه - به شکلی کمسابقه و با استفاده از تشبیهات تاریخی تند، به حسن روحانی و محمدجواد ظریف حمله کرد.
وی با ادعای وجود «بغض» در کلام حسن روحانی علیه سپاه پاسداران، او را به «اشعث بن قیس» (از شخصیتهای منفی تاریخ صدر اسلام) تشبیه کرد. همچنین، ظریف را به «ابوموسی اشعری» (از فرماندهان مورد اختلاف در جنگ صفین) مانند کرد که اما برخلاف او، حاضر به اعتراف به اشتباه نیست. نکته حائز اهمیت، همراهی و تأیید مجری برنامه با تمامی این اظهارات بود که نشان از جهتگیری مشخص این برنامه داشت.
این اظهارات تنها یک نقد سیاسی ساده نیست، بلکه نمادی از چندین وجه کلانتر در فضای رسانهای و سیاسی ایران است که نیازمند واکاوی است.
۱. بعد رسانهای و بیطرفی رسانه ملی
-
تخطی از بیطرفی
رسانه ملی طبق قانون اساسی موظف به انعکاس دیدگاههای مختلف و پرهیز از جانبداری است. پخش یکطرفه این اظهارات تند و همراهی مجری با آن، این اصل را زیر سؤال میبرد و رسانه را به ابزار یک جریان خاص سیاسی تبدیل میکند.
-
نقض اصول اخلاق حرفهای
استفاده از تشبیهات تاریخی تحقیرآمیز و نسبتهای شدید، far از استانداردهای روزنامهنگاری و بحث مدنی است. این روش بیشتر به سبک پروپاگاندا شبیه است تا تحلیل کارشناسی.
-
سیگنال به جامعه
این برنامه نشان میدهد که خط قرمزهای انتقاد از چهرههای اصلاحطلب یا میانه رو گذشته، به شدت کاهش یافته و فضا برای حملات شخصیتی و تاریخی به آنان در رسانه ملی باز شده است.
۲. بعد سیاسی و جهتگیری جناحی
-
حذف نمادین رقبا
این حملات را میتوان در چارچوب یک جنگ روایی بزرگتر برای حذف نمادین و تکذیب کردن کل جریان فکری مرتبط با دولتهای یازدهم و دوازدهم تفسیر کرد. هدف، نه نقد سیاسی، بلکه محو کردن چارچوب ها و هرگونه اعتبار باقیمانده از آن دوره است.
-
تشدید قطبیسازی
چنین ادبیاتی به جای گفتوگوی ملی، به عمیقتر شدن شکافها و قطبیسازی هرچه بیشتر جامعه دامن میزند. این امر فضای میانهروی و نقد سازنده را از بین میبرد.
-
استفاده از تاریخ به عنوان سلاح
تشبیه شخصیتهای سیاسی معاصر به چهرههای منفی تاریخ اسلام، یک تکنیک قوی و در عین حال خطرناک است. این کار با تحریک عواطف مذهبی، مخاطب را نسبت به طرف مقابل بدبین میکند و امکان هرگونه دفاع یا توضیح را از او سلب مینماید.
۳. بعد تاریخی و تحریف
-
سوءاستفاده از تاریخ
این مثال های تاریخی معمولاً بسیار سادهانگارانه و خارج از موضوع هستند. تاریخ پیچیده است و شخصیتهای تاریخی را نمیتوان به این سادگی به عنوان نمادهای کاملاً خوب یا بد قلمداد کرد. این استفاده ابزاری از تاریخ، بیشتر برای تخریب حریف است تا روشنگری.
-
بستن فضای نقد
وقتی از چنین ادبیاتی برای توصیف رئیسجمهور و وزیر خارجه سابق استفاده میشود، این پیام را ارسال می کند که هرگونه نقد یا تحلیل متفاوت از نظام فکری سپاه یا نظام، خیانت و همردی با دشمنان تاریخی اسلام تلقی خواهد شد. این امر به شدت فضای نقد سازنده را محدود میکند.
جمعبندی نهایی
این اظهارات تنها یک درگیری لفظی نیست، بلکه نمایشی از یک استراتژی ارتباطی باز است. این استراتژی بر حذف رقبا، تحریف تاریخ برای مقاصد سیاسی، و استفاده از رسانه ملی به عنوان بلندگوی یک جریان خاص استوار است. تأثیر بلندمدت اینگونه برنامهها، نه روشنگری، که عمیقتر شدن انشقاق اجتماعی، از بین رفتن اعتماد به رسانه ملی و تعمیق بحران اعتماد در فضای سیاسی کشور است. این رویکرد، چالشهای internal جامعه ایران را بیش از پیش پیچیده میکند.