آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
محمد سرافراز، رئیس اسبق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با بیان اظهاراتی جنجالی، از وجود یک «نفوذی اعظم» در بالاترین سطوح امنیتی کشور خبر داد. این اعلام که در یک گفتوگوی عمومی مطرح شده، مانند بمبی در فضای سیاسی ایران صدا کرد. وی که خود از مدیران ارشد سابق نظام محسوب میشود، ادعا کرد که بدون وجود چنین نفوذی در لایههای حساس، «امکان نداشت این اتفاقات بیفتد». این اشاره کلی به «اتفاقات»، زمینهساز حدسوگمانهای گستردهای درباره مقصود وی شده است.
سرافراز در ادامه، مسیر احتمالی نفوذ را به شکلی غیرمنتظره توصیف کرد. به گفته او، نفوذ نه از طریق دشمنان آشکار، که از درون «همان نهادهای امنیتی» و توسط کسانی اتفاق میافتد که با «شعارهای تند» خود را انقلابی و به حکمرانی نزدیک نشان میدهند. این اظهارات که هدف آن به طور مستقیم مشخص نیست، به بحث داغ و قدیمی «نفوذ» در بدنه حاکمیت دامن زده و پرسشهای بیپاسخ زیادی را درباره امنیت ملی و وفاداری در نهادهای حساس برانگیخته است.
از منظر ساختار قدرت و گفتمان امنیتی، اظهارات سرافراز بسیار قابل تأمل است. مفهوم «نفوذ» به یک دال شناور در گفتمان سیاسی ایران تبدیل شده که گروههای مختلف برای حذف رقبا یا توضیح ناکامیها به آن متوسل میشوند. اما زمانی که این ادعا از سوی یک مقام سابق بلندپایه که خود جزئی از حلقه حکمرانی بوده مطرح میشود، وزن و اعتبار متفاوتی پیدا میکند.نکته کلیدی در تحلیل این اظهارات، هدف و زمینه آن است. سرافراز دقیقاً به چه «اتفاقات»ی اشاره دارد؟ آیا منظور او حوادث امنیتی خاص، نشت اطلاعات، یا شکستهای راهبردی است؟ این ابهام به خودی خود به دامنزدن به گمانهزنیها کمک میکند.
اتهام اصلی وی به «نهادهای امنیتی» و افرادی است که با «پرچمداری شعارهای تند» خود را پوشش میدهند. این نشاندهنده یک شکاف درونحکومتی احتمالی است؛ شکافی بین جریانهایی که همگی ادعای انقلابیگری دارند اما یکدیگر را به خیانت متهم میکنند. این پدیده در علوم سیاسی به «رقابت درون الیت» معروف است. از جنبه امنیت ملی، چنین اظهاراتی—صرف نظر از درستی یا نادرستی—میتواند به بیاعتمادی سیستماتیک در درون بدنه حکومت دامن بزند. وقتی یک مقام سابق ارشد ادعا میکند دشمن در درون و در پوشش دوست نفوذ کرده، طبیعی است که فضای سوءظن و احتیاط شدید حاکم شود که این خود میتواند کارایی سیستم را مختل کند.
در نهایت، این سخنان پارادوکس امنیتی را به نمایش میگذارد: نهادهای امنیتی که وظیفه حفاظت از نظام را دارند، از درون هدف اتهام قرار میگیرند. این مسئله، پاسخ به این پرسش بنیادین را پیچیدهتر میکند که «حفاظت از کیست و در مقابل چه کسی؟»