آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
سکوت صبحگاهی یکی از کوچههای یوسفآباد تهران امروز با فریادهای کمکخواهی یک دختر نوجوان که از بالکن یک ساختمان به گوش میرسید، شکست. این فریادها پیشآگاه فاجعهای بود که درون یکی از آپارتمانها در حال وقوع بود. همسایهها که با صدای جیغ و شکسته شدن شیشهها به خیابان ریخته بودند، با صحنهای هولناک مواجه شدند: مردی زخمی و خونآلود که تلاش میکرد از محل فرار کند، اما جراحات شدید اجازه حرکت به او نمیداد. مداخله سریع اهالی، مانع از فرار وی شد. مأموران پلیس آگاهی که به سرعت در محل حاضر شدند، صحنه را تحت کنترل گرفتند. آنها در داخل آپارتمان با پیکر بیجان زنی میانسال روبهرو شدند که بر اثر اصابت چندین ضربه چاقو جان خود را از دست داده بود. بررسیهای اولیه نشان داد که عامل این جنایت هولناک، برادر همان زن است که در صحنه حاضر و دستگیر شد. یک دختر نوجوان نیز که مجروح شده بود، کلید حل این معمای خونین را در دست داشت.
از منظر کیفری
این پرونده به وضوح مصداق قتل عمد است. تعداد ضربات (هفت ضربه) نشاندهنده قصد و عمد جدی از سوی عامل جنایت برای سلب کامل حیات از مقتول است. این امر، کیفیتبندی جرم را به سمت سنگینترین مجازات ممکن سوق میدهد.
از نگاه جرمشناسی
این حادثه یک قتل خانوادگی محسوب میشود که ریشه در اختلافات عمیق و حلنشده داخلی دارد. اعلام دختر نوجوان مبنی بر تهدید قبلی متهم یک روز قبل، نشاندهنده سابقه خشونت و هشدارهای پیش از وقوع فاجعه است که متأسفانه نادیده گرفته شده است. این موضوع بر اهمیت مداخله به موقع نهادهای مداخله در بحرانهای خانوادگی تأکید دارد. نکته حائز اهمیت، نقش کلیدی شاهد عینی (دختر نوجوان) و همسایهها است. دختر نوجوان نه تنها یک قربانی، بلکه شاهد اصلی پرونده است که میتواند روایت دقیقی از گاهشمار حادثه ارائه دهد. همچنین، مداخله به موقع همسایهها که منجر به دستگیری متهم در صحنه شد، نمونهای از پاسخگویی اجتماعی است که از فرار مجرم و مخدوش شدن ادله جلوگیری کرد.
از منظر روانشناسی جنایی
حالات متهم (نفسهای بریده، اقدام به فرار) نیاز به بررسی روانپزشکی دارد تا مشخص شود آیا وی در لحظه ارتکاب جرم از سلامت روان کامل برخوردار بوده یا خیر. این بررسی میتواند تأثیر مستقیمی بر روند دادرسی داشته باشد. این تراژدی خانگی بار دیگر پیچیدگیهای روابط خانوادگی و خطر تبدیل اختلافات به فجایع غیرقابل جبران را به جامعه یادآوری میکند.