آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
اقتصاد ایران در شرایط بیسابقهای قرار دارد که در تاریخ کشورمان نظیر نداشته است. کارشناسان هشدار میدهند که برخی مسائل اقتصادی مانند صندوقهای بازنشستگی از مرحله بحران عبور کرده و به مرحله فروپاشی کامل رسیدهاند. بر اساس تحلیلهای تخصصی، بزرگترین عارضه در سیستم تصمیمگیری ایران، قواعد حاکم بر این سیستم است که عامل اصلی تمامی بحرانهای کنونی محسوب میشود. ارزش افزوده بخش صنعت که از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۹۰ رشد متوسط ۶ درصدی داشت، از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۳ به متوسط ۲ درصد کاهش یافته است.
تغییرات ساختاری در ترکیب رشته فعالیتهای صنعتی نیز نگرانکننده است. صنایع انرژیبر بزرگتر شدهاند در حالی که صنایع پیشرفته مانند الکترونیک و تجهیزات حملونقل کوچکتر شدهاند. این تغییرات، اقتصاد ایران را در برابر تحریمها و تغییرات جهانی آسیبپذیرتر کرده است. کاهش درآمدهای نفتی به یکهفتم و رشد بالای مصرف انرژی، کشور را با کمبود شدید برق و گاز مواجه کرده است. همه شواهد نشان میدهد صنعت ایران در مسیر کوچکشدن بیشتر قرار دارد.
شکی نداریم که کشور ما در شرایط بسیار سختی قرار گرفته که هیچگاه در تاریخ با مشکلاتی به این عمق و تنوع بهصورت همزمان مواجه نبوده است. این روند تدریجی قابل پیشبینی بود. کارشناسان با تهیه گزارشهای مختلف، پیشبینیهای خود را در این رابطه انجام دادهاند و این پیشبینیها قابلیت پیشگیری از این مشکلات را به وجود آورده بود. برخی مسائل امروز اقتصاد ایران، مانند صندوقهای بازنشستگی، از بحران اقتصادی عبور کردهاند. به عبارتی، صندوق بازنشستگی در کشور ما دیگر تمام شده و بهطور کامل در بودجه دولت ادغام شده است. از سوی دیگر در میانه بحران اقتصادی انرژی هستیم و در مرحله هشدار اقتصادی بودجه و نظام بانکی قرار داریم. اینکه چگونه این حجم از مسائل برای ما به وجود آمده، عجیباست.
بزرگترین عارضه در سیستم تصمیمگیری ایران
بزرگترین عارضه در سیستم تصمیمگیری ایران، که میتوان آن را عامل اصلی تمامی بحرانها و شرایط فعلی دانست، قواعد حاکم بر سیستم تصمیمگیری است. ارزش افزوده بخش صنعت از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۹۰ با رشد ۳۳ برابری، بهطور متوسط ۶ درصد رشد داشته است. اما از سال ۱۳۹۰ افت قابل توجهی رخ داده و از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۳، متوسط رشد صنعت ۲ درصد بوده و نتوانسته خود را بازیابی کند. البته در این ۲ درصد، دو سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ حرکتی رو به بالا در صنعت داشتیم، اما دوباره به روال قبلی بازگشت. اگر این دو سال برجام را کنار بگذاریم، رشد صنعت ۰.۶ درصد میشود.
ارزش افزوده بخش صنعت
اگر بخواهیم ۱۰ متغیر مهم اقتصاد را نام ببریم، قطعا یکی از آنها ارزش افزوده بخش صنعت خواهد بود؛ چون اگر از سال ۱۳۹۰ با همان رشد ۶ درصد پنجاه سال قبل ادامه میدادیم، امروز در سال ۱۴۰۳ یک کشور صنعتی بودیم. حتما دلیل این اتفاق نتیجه سیاستگذاری صنعتی نبوده، بلکه عوامل بیرونی اثرگذار بودهاند.
تغییر بزرگ در ترکیب رشته فعالیتهای صنعتی
دومین مسئله، تغییر بزرگ در ترکیب رشته فعالیتهای صنعتی بوده است. رشته فعالیتهایی مانند مواد شیمیایی، فلزات پایه، فرآوردههای نفتی و صنایع نفتی بزرگتر شدهاند و مواردی مانند الکترونیک، تجهیزات حملونقل، تجهیزات برقی، منسوجات، کانیهای غیرفلزی و خودرو کوچکتر شدهاند. بهطور معمول، صنایعی مثل پتروشیمی و فولاد محصولاتی تولید میکنند که بخش دوم از آنها استفاده کند. بنابراین، بخش عمده صنایع بزرگشده صادراتی بودند. افت بزرگ ارزش افزوده صنعت و توقف تقریبی رشد صنعت به چه دلیل اتفاق افتاده و تا چه اندازه قابل پیشبینی بوده است؟ با وجود تحریمهای ثانویه دهه ۹۰ و بحران کرونا، هیچ دورهای در تاریخ صنعت ایران مانند سالهای ۹۰ تا ۹۲ نبوده است. در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰، با وفور درآمدهای نفتی، واردات نسبت به تولید بیش از دو برابر رشد کرده و به معنای آسیبپذیری بیشتر نسبت به کاهش واردات بوده است. در این دوره، در حالی که در سیاست خارجی رویکرد تهاجمی داشتیم، درآمدهای نفتی ۵ برابر و واردات ۳.۲ برابر شد.
یک هفتم شدن درآمد های نفتی
از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲، با نصف شدن درآمدهای نفتی و تحریمها، و تا سال ۱۳۹۹، این درآمدها به یکهفتم کاهش یافت. اگر در دوره وفور درآمدهای نفتی، این درآمدها در یک حساب ذخیره ارزی نگه داشته شده بود و با دنیا تعامل بهتری داشتیم، رشد صنعت بهتر میبود. در زمان جنگ، موجودی خالص سرمایه گروه نفت و گاز ۱۹ درصد و در دوره اخیر ۲۴ درصد، بدون تخریب فیزیکی و به دلیل زیاندهی مدل کسبوکار در بخش انرژی کاهش یافت. امروز کشور در اثر تحریمها با کمبود شدید ارز حاصل از صادرات نفت مواجه است و به دلیل رشد بالای مصرف انرژی، با کمبود شدید برق و گاز دستوپنجه نرم میکند. همه شواهد حاکی از آن است که صنعت ایران، هم از لحاظ ارزش افزوده و هم اشتغال، در امتداد مسیری که در آن حرکت میکند، تحت هر سناریویی از تحولات بیرونی کوچکتر خواهد شد و شاید بیکاری بهصورت یک مشکل بسیار بزرگ نمایان شود. چالش اصلی، صنایع کوچکشده ارز و صنایع بزرگشده انرژی خواهد بود. دو عامل بیرونی دیگر نیز میتواند بر صنعت ما اثر بگذارد: تحولات عظیم جهانی در زمینه انقلاب صنعتی چهارم و گذار سبز، و همچنین تحول بزرگ در حال وقوع میان چین و آمریکا.
از منظر اقتصاد کلان
کاهش رشد ارزش افزوده بخش صنعت از ۶ درصد به ۲ درصد نشاندهنده افول توان تولیدی کشور است. این کاهش به ویژه در صنایع پیشرفته مانند الکترونیک و تجهیزات حملونقل مشهودتر است.
از دیدگاه مدیریت منابع
کاهش درآمدهای نفتی به یکهفتم و رشد بالای مصرف انرژی، ناکارایی سیستم انرژی کشور را نشان میدهد. این وضعیت به کمبود شدید برق و گاز منجر شده و تولید صنعتی را تحت تأثیر قرار داده است.
از نگاه سیاستگذاری صنعتی
تغییر ترکیب رشته فعالیتها به نفع صنایع انرژیبر و به ضرر صنایع پیشرفته، استراتژی توسعه صنعتی کشور را زیر سؤال برده است. این تغییرات، ایران را در برابر تحولات جهانی مانند انقلاب صنعتی چهارم و گذار سبز آسیبپذیرتر کرده است. نکته حائز اهمیت فروپاشی صندوقهای بازنشستگی است که دیگر به طور کامل در بودجه دولت ادغام شدهاند. این موضوع نشاندهنده عمق بحران مالی و فشار بر منابع دولتی است.