آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
به گزارش روزنامه اسرائیلی جروزالمپست، عملیات ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران که با عنوان «طلوع شیران» شناخته میشود، بر پایه یک طرح اطلاعاتی-عملیاتی پیشرفته با نام «ایستاده در تهران» استوار بود. این طرح که توسط امیر بارام، جانشین وقت فرمانده ستاد کل ارتش و مدیرکل کنونی وزارت دفاع اسرائیل طراحی شد، شامل نفوذ جنگندههای اسرائیلی به آسمان تهران و حمله مستقیم به اهداف حیاتی در قلب پایتخت ایران بود. هدف اصلی این عملیات، غافلگیری سامانههای پدافند هوایی متراکم ایران و ایجاد شوک روانی و سازمانی در ساختار فرماندهی جمهوری اسلامی بود.
دکترین «شوک سامانه»
بر اساس این گزارش، دکترین «شوک سامانه» که در میانه جنگهای جهانی توسعه یافت، مبنای این عملیات قرار گرفت. این دکترین بر وارد کردن ضربهای ناگهانی و دقیق به دشمن تأکید دارد تا منجر به مختل شدن فرماندهی، کنترل، ارتباطات و روحیه آن شود. در عمل، حملات اولیه اسرائیل به ایران و عملیاتهای بعدی مانند «نارنیا» (ترور دانشمندان هستهای) و «عروسی خونین» (ترور مقامات ارشد نظامی) بر اساس همین دکترین طراحی و اجرا شد.
یک سال پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه، سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل تغییر رفتار ایران به سمت اقدامات تهاجمیتر را گزارش دادند. در پاسخ، ارتش اسرائیل سناریوهای مختلفی را برای مقابله با برنامه هستهای ایران بررسی کرد. امیر بارام در جلسهای با حضور نمایندگان ستاد کل، اطلاعات نظامی، موساد، نیروی هوایی و دفاع سایبری تأکید کرد که نخستین ضربه به ایران باید غافلگیرکننده و بیثباتکننده باشد. او معتقد بود که پرواز بر فراز تهران و حمله از فاصله نزدیک، اگرچه پرهزینه و پرخطر است، اما تنها راه دستیابی به نتایج تاریخی است. این طرح که در ابتدا با تردید برخی مقامات اسرائیلی مواجه شد، سرانجام با اختصاص بودجهای ۷۶۲ میلیون دلاری و تلاش شبانهروزی نیروهای هوایی و زمینی اسرائیل به مرحله اجرا درآمد. عملیات «ایستاده در تهران» نه تنها به دکترین رسمی ارتش اسرائیل تبدیل شد، بلکه نشان داد که ایران در برابر حملات مستقیم به تاسیسات هستهای و نظامی خود آسیبپذیرتر از همیشه است.
تغییر استراتژیک اسرائیل در رویارویی با ایران
عملیات «طلوع شیران» و به ویژه طرح «ایستاده در تهران»، نشاندهنده تغییر استراتژیک اسرائیل در رویارویی با تهدیدات هستهای ایران است. برخلاف روشهای سنتی مانند شلیک موشک از فاصله چند صد کیلومتری، این طرح بر نفوذ مستقیم جنگندهها به قلمروی هوایی ایران و حمله از فاصله بسیار نزدیک تأکید داشت. این رویکرد، سرعت و گستره نابودی اهداف را افزایش داد و امکان پاسخگویی سریع و مؤثر پدافند هوایی ایران را کاهش داد.
دکترین «شوک سامانه» که مبنای این عملیات قرار گرفت، بر این اصل استوار است که ضربهای ناگهانی و دقیق میتواند منجر به فروپاشی روانی و سازمانی دشمن شود. در عمل، حملات اولیه اسرائیل به ایران و عملیاتهای بعدی مانند ترور دانشمندان هستهای و مقامات ارشد نظامی، نشان داد که این دکترین با موفقیت به کار گرفته شده است. گزارشها حاکی از آن است که این حملات منجر به مختل شدن فرماندهی، کنترل و ارتباطات ایران شد و روحیه نیروهای ایرانی را تحت تأثیر قرار داد. از نظر فنی، اجرای این طرح نیازمند دههها تجربه و توانمندی بالای خدمه هوایی و زمینی اسرائیل بود. آمادهسازی برای این عملیات با هزینههای بالا و کنار گذاشتن پروژههای دیگر همراه بود. به گفته منابع آگاه، تنش در اتاق کنترل عملیات بسیار بالا بود، اما هیچیک از جنگندههای اسرائیلی در جریان عملیات از دست نرفت.
این عملیات همچنین نشان داد که ایران، علیرغم قدرت بالای پدافندی، در برابر حملات غافلگیرانه و دقیق اسرائیل آسیبپذیر است. وزیر دفاع اسرائیل، اسرائیل کاتس، پس از اجرای عملیات تأکید کرد که ایران امروز بیش از هر زمان دیگری در برابر حملات به تاسیسات هستهای آسیبپذیر است. این موضوع میتواند تأثیرات بلندمدتی بر استراتژی دفاعی ایران و تعادل قدرت در منطقه داشته باشد.