آسیانیوز ایران؛ سرویس اقتصادی:

پوریا زرشناس - دکترای اقتصاد انرژی های تجدیدپذیر
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا بهرهوری نیروی کار در ایران پایین است؟ یا چرا "کار گروهی" بیشتر به یک کابوس شبیه است تا یک فرصت برای پیشرفت؟ پاسخ این سوالات را باید در عمق "فرهنگ کار" جستجو کرد. فرهنگ کار، ستون فقرات توسعه اقتصادی هر کشور است. جایی که کار به عنوان یک "ارزش" نهادینه شود، افراد نه از سر اجبار، که از روی عشق و تعهد به پیشرفت جامعهای که در آن زندگی میکنند، تلاش میکنند. اما متاسفانه شواهد نشان میدهد این فرهنگ در ایران با چالشهای عمیقی روبرو است. یکی از مظاهر این بحران، هجوم برنامهها و مسابقاتی است که قول ثروتهای بادآورده را میدهند. شبکههای تلویزیونی و موسسات مالی، با برگزاری قرعهکشیهای چندصد میلیونی، این پیام مخرب را به جامعه تزریق میکنند که میتوان بدون زحمت و تنها با شانس، به ثروت رسید. پیامی که در تضاد کامل با آموزههای دینی و عقلانیت اقتصادی است. در این تحلیل عمیق، به ریشهیابی ضعف فرهنگ کار در ایران میپردازیم، نقش مخرب رسانهها را بررسی میکنیم و به این سوال پاسخ میدهیم که چرا "کار گروهی" برای ما ایرانیان تا این اندازه دشوار است.
فرهنگ کار در ایران در مقایسه با جوامع صنعتی
بررسی های کارشناسان مسائل اجتماعی ایران نشان می دهد که فرهنگ کار در ایران در مقایسه با جوامع صنعتی در سطح پایین تری قرار دارد، این در حالی است که در جهان صنعتی با حساسیت بیشتر به نقش استراتژیک نیروی انسانی و نگرش های آن به کار و تولید، مفهوم فرهنگ کار از اهمیت فزاینده ای برخوردار شده است. زمانی که فرهنگ کار نهادینه شود کار به عنوان یک ارزش تلقی می شود و همه افراد جامعه در سطوح مختلف کار کردن را مسیر توسعه موزون جامعه می دانند و از طریق درست کار کردن به توسعه اقتصادی کمک می کنند. ایجاد اشتغال و تأمین معیشت کارگران همواره یکی از دغدغههای تمام دولتها در دورههای اخیر بوده است. حوزه کار در کشور نیاز به تغییر و تحولاتی در جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد. بهداشت اعم از جسمی و روحی یکی از مسائل مهم اقشار کارگر در ایران بوده زیرا اعتیاد به شدت این گروه شغلی در کشور را تهدید میکند. اگر ادراک در این باره که نیرو سالم و با انگیزه چقدر میتواند مؤثر باشد به وجود آید کارفرماها حتماً به سمت افزایش برنامههای فرهنگی و اجتماعی و ورزشی در کنار توجه به معیشت کارگران خود حرکت خواهند کرد.
فرهنگ و اخلاق کار در ایران
بنا بر نظر اکثر کارشناسان، فرهنگ و اخلاق کار در ایران نسبتاً ضعیف بوده و بنابراین لازم است فقدان این فرهنگ در جامعه به عنوان یک معضل اقتصادی، اجتماعی تلقی شود و برای شناسایی بهتر وضع موجود از نظر فرهنگ کار، بررسی ها و ریشه یابی هایی صورت گیرد. بر این اساس نیز هنگامی که فرهنگ کار در یک سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی می شود این بدین معنا است که کارکنان به انجام کار مفید و مولد تمایل ندارند و در نتیجه فعالیت های آنها از راندمان و اثر بخشی کمتری برخوردارند. در چنین شرایطی منابع به کار گرفته شده حداکثر بازده ممکن را نخواهد داشت. مساله ایجاد فرهنگ کار مثبت و حذف فرهنگ منفی در روند کار سازمانی، یکی از موضوعاتی است که سازمان های امروزی با آن روبرو هستند و به نظر می رسد این مقوله چه در میان کشورهای پیشرفته صنعتی و چه کشورهای در حال توسعه ، چهره ای نسبتا یکسان دارد. اگر بخواهیم به مهمترین عامل موثر بر فرهنگ صحیح کار اشاره کنیم مدیریت حاکم بر یک مجموعه و سبک مدیریت آن است که می تواند با ابزارهای تشویقی و تنبیهی و حتی نشان دادن الگوهای صحیح کاری نقش مهمی را در چگونگی کار کردن پرسنل و زیرمجموعه خود داشته باشد. چنانچه نظامات مدیریتی از این شرایط و علایق حمایت کند فرهنگ کار تقویت و در غیراین صورت تضعیف خواهد شد. بدیهی است در صورت تضعیف نگرش به فرهنگ کار افراد میزان گریز از کار، سیاهکاری، ضایعات استعفا، اخراج و مانند آن افزایش خواهد یافت. از سویی دیگر اشتغال پایدار مفهومی نیست که بتوان با فعالیت ها و پیگیری های مستمد اقتصادی ایجاد نمود بلکه زیر ساختی است که باید با ایجاد فرهنگ درست کار در سنین کودکی و نوجوانی در آحاد جامعه ایجاد شود.
بسترسازی لازم برای ایجاد و پرورش فرهنگ کار
بنابراین علاوه بر مدیریت و سبک مدیریتی آن خانواده نیز در نحوه برداشت یک فرد از فرهنگ کار تاثیر گذار است. پس با برقراری ارتباط متقابل بین خانواده و فرد میتوان به صورت ضمنی و غیرمستقیم بسترسازی لازم برای ایجاد و پرورش فرهنگ کار را فراهم ساخت. والدینی که یک فرهنگ کار قوی را ابزار میدارند، فرزندان خود را به سوی بهرهمند شدن از فرهنگ کار قوی میکشانند. همین که فردی وارد محل کار میشود در ارتباط با تصورات و عکسالعمل دیگران، نگرشهای کار شکل یافته او در دوران طفولیت تایید شده و یا مورد نقض قرار میگیرد. در این میان مفهوم اشتغال پایدار رابطه تنگاتنگی با جایگاه کار در جوامع دارد. نظام آموزشی کشور نیز می تواند در این زمینه گام های اساسی بردارد.
فرهنگ کار بدون کار مفهومی ندارد. کار کردن و فرهنگ کار بایستی نهادینه شود تا از این طریق بتوان بنیادهای فرهنگ کار را بنا نهاد و در جهت تقویت آن گام برداشت. فرهنگ کار به معنای پذیرش اصول، الگوها، رفتارها و قواعد صنعت تولید است که با اعمال ساز و کارهایی بایستی آن را ایجاد، مراقبت و کاربردی کرد. بدون تردید ساختار اقتصادی جامعه بر فرهنگ کار موثر است. امید است بتوانیم با جدیت بیشتری شعار سال را پیگیری کنیم و تلاش روزافزون را سرلوحه زندگی فردی مان قرار دهیم. در نهایت اینکه عصاره فرهنگ کار چگونگی تولیدات ملی و میزان آن میباشد که خود بر رفاه اجتماعی و اقتصادی اثر میگذارد بنابراین منافع فرهنگ صحیح کار در انتها به خود کارگران، کارمندان و سایر اقشار جامعه می رسد و برای ارزشی کردن تولید و سودآوری، گریزی نیست جز اینکه در سازمان و جامعه فرهنگ کار رواج پیدا کند.
ترویج فرهنگ تنبلی و عافیتطلبی به سبک مسابقات بیخاصیت
یکی پای ثابت بسیاری از برنامه های تلویزیونی، برگزاری مسابقات و قرعه کشی های مختلفی است که در آنها قول اهدای جوایز نفیس و در ارقام میلیونی، به معدودی از شرکت کنندگان داده می شود. در واقع بعضی از این مسابقات و قرعه کشی ها به صرف حضور در یک برنامه، برای مخاطبین جوایز گران قیمت در نظر می گیرند، بعضی برای پیش بینی نتیجه یک مسابقه ورزشی، برخی برای پاسخگویی به چند سوال اطلاعات عمومی، شماری برای موفق شدن در یک بازی رایانه ای و نهایتا برخی در قالب آگهی تبلیغاتی اعلام می کنند برای خرید یک کالا، به صورت قرعه کشی جوایزی را از بیت المال اهدا می کنند. لازم به اشاره است که این جوایز بدین جهت داده می شود که شمار بینندگان این برنامه ها افزایش پیدا کند و یا اینکه پیرامون یک مسئله نظر سنجی بزرگی با مسابقات پیامکی صورت گیرد و نیز خرید از یک فروشگاه و برند تجاری، بیشتر شود. اما در کنار این اهداف، در بعضی از این مسابقات که به صورت پیامکی هم برگزار می شود ارقام کلانی بابت هزینه ی پیامک نصیب شرکت های مخابراتی می شود در حالی که رقم پرداختی به جوایز این مسابقات در مقایسه با درآمد حاصله بسیار کم است و مطمئنا بین شرکتهای مخابراتی با برگزار کنندگان این مسابقات ارتباط تجاری وجود دارد و از سوی دیگر جوایز گران قیمت فروشگاه های تجاری به شمار کمی از خریداران، در نهایت قیمت تمام شده محصول را بالاتر برده و از جیب همه خریداران کسر می شود. و نیز از منظر دیگر چنین قرعه کشی هایی، در جهت رشد فرهنگ مصرف گرایی عمل می کنند در این وضعیت، افراد به سمت خرید کالاهایی میروند که به آن نیاز ندارند یا به بیان دیگر نیاز اساسی ندارند. حال آنکه این سرمایه میتوانست در خدمت تامین مایحتاج مهمتر و حتی پسانداز برای آینده خانواده تبدیل شود. علاوه بر این، ضروری است گفته شود که عدم اعمال نظارت بر بعضی بخش های خصوصی، سبب می گردد مشخص نشود که جوایز وعده داده شده در نهایت چه سرنوشتی پیدا می کنند.
فارغ از حواشی این موضوع، سوالی که در اینجا شایسته پرسش است این می باشد که دریافت جایزه ذی قیمت در قبال پیش بینی یک مسابقه و امثال آن از جهت شرعی چه وضعیتی دارد چرا که از یک نقطه نظر در دین مبین اسلام، عامل اصلی کسب ثروت و روزی، کار معرفی شده است. اما در این مسابقات به هیچ نحو بین تلاش صورت گرفته و ما به ازای دریافتی تناسبی دیده نمی شود و حتی در قرعه کشی ها به صرف شانس و اتفاق کسی ناعادلانه به دارایی ای می رسد. چنانچه گفته شود این جایزه در قبال کار پرداخت نشده و طی یک قالب متفاوت که تلاش فرد در آن شرط نمی باشد صورت می گیرد، در جواب باید گفت آیا رواج حداکثری چنین مسابقاتی در نهایت به نوع تفکر و روحیه کسب روزی در مردم صدمه نمی کند؟ در حالت جزئی و مصداقی، بعضی از مراجع تقلید برای دریافتی های چنین مسابقاتی با رعایت کردن شرایطی، اشکال وارد نکرده اند و بعضی نیز چنین عایدی این گونه مسابقات را حرام دانسته اند. در توضیح این مطلب باید گفت برگزاری این مسابقات در حالت گسترده در کنار فرهنگهای مخرب دیگر سبب می شود که روحیه ی دارا شدن بدون کار و سختی برای مردم یک فرهنگ عمومی شود در واقع مخاطبی که روزانه در مسابقات مختلف برای بدست آوردن جوایز بعضا چند میلیونی شرکت می کند در حالی که هیچ گونه زحمت خاصی برای پیروزی در آنها نباید متحمل شود و در همین حال به رویا پردازی های گوناگون می پردازد که در صورت پیروزی چگونه مال باد آورده را هزینه کند کم کم روحیه دارا شدن بدون تحمل کار و سختی برایش عادی می شود از سوی دیگر زیادخواه شده و قواعد معمول زندگی را فراموش می کند و این روحیه و تفکر نقطه ی مقابل تفکر و سبک زندگی اسلامی است چرا که در اسلام بیکاری و تنبلی و توقع رزق بدون تلاش تقبیح و از آن نهی شده است.
همچنین از آن جایی که در این مسابقات عدهی کمی موفق به کسب جایزه می شوند شاید این پاسخ مطرح شود که سایر شرکت کنندگان پس از ناکامی در مسابقه متوجه خواهند شد که راه اصلی کسب درآمد در زندگی تحمل مرارت های معمول کاری و بسنده کردن به حقوق رایج است اما نکته ای ظریفی که اینجا وجود دارد این است که کثرت برگزاری این مسابقات سبب می شود که افراد هیچ گاه امید خود را از دست نداده و در مسابقات دیگر شانس خود را امتحان کنند و از سوی دیگر ساعت ها رویا پردازی های بچگانه، به این راحتی از ضمیر ناخود آگاه شرکت کنندگان بیرون نشده و انباشت این تصور که باید به راحتی ثروت هنگفت بدست آورد سبب می شود که بعضی از افراد که تقید اخلاقی کمتری دارند، این آرزوی خود را با روش های نامشروع محقق کنند؛ همچنین شکست در چنین مسابقاتی سرخوردگی و ناراحتی خاص خود را به مخاطب تزریق می کند. و لذا بعضی دیگر از افراد که هیچگاه به پول مفت دست پیدا نمی کنند دائما در آشفتگی فکری های ناشی از چنین خیالاتی به سر می برند. در رابطه با دغدغه ی این نوشتار، نزدیک به 20 سال قبل، آیت الله خامنه ای در دیدار با مسئولان و مدیران صدا و سیما در رابطه با ترویج فرهنگ مصرفگرایی از طریق تبلیغات تلویزیونی و برنامههای بیمحتوا فرمودند: «... یکی از مسابقهها، مسابقهی تلفنی است. شخصی تماس میگیرد و بهخاطر هیچی، به او جایزه می دهند! یک روز من دیدم در یک برنامهی تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای اینکه به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریبا حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند اینکار ترویج علم است. ترویج علم را از یک راهِ بهتر بکنید؛ این راه ضرر دارد. عدهیی که اینگونه مسابقات را نگاه میکنند، بی منطقی به ذهنشان میآید و از این بی منطقی سوءاستفاده میکنند. این کار منطقی ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربی است یا یونانی است یا لاتینی است؛ بعد بگویند حالا که شما دانستید، این پانصدهزار تومان یا فلان مبلغ مال شما! این کار معنی ندارد....» و در ادامه فرمودند: «...تبلیغات رسانهاى و گاهى تبلیغهاى خیلى پُررنگ که مردم را به طرف مصرفگرایى سوق مىدهد، با برنامهاى که فرضاً شما ساختهاید تا مصرفگرایى را تقبیح کنید، عملاً در تناقض است؛ با هم هماهنگ نیست» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان سازمان صدا و سیما؛ ۹ آذرماه ۱۳۸۳).
گفتنی است که یکی از آسیب های فرهنگی نسل امروز برخلاف نسلهای گذشته فرهنگ تنبلی، عافیت طلبی است و بهره وری کم کار در مراکز کاری شاهد این مدعاست و بی شک وجود چنین برنامه هایی در تلویزیون و سایر مجموعه ها رشد این فرهنگ مخرب را سرعت می بخشد. از سوی دیگر در جامعه بسیار دیده می شود که افرادی با وضعیتی تقریبا غیر قابل تغییر از جهت ارتقای شغل و با درآمدهای کم و متوسط، رویای ثروت های بادآورده نجومی را در سر می پروانند که بسیاری از آنان هیچ گاه به این درآمده دست پیدا نخواهند کرد. و در همین زمینه آیا می شود نقش چنین برنامه هایی را در شکل گیری چنین افکاری انکار کرد؟ اما از لحاظ شرعی طبق احادیث کسی که در حلال خدا افراط کند به حرام می افتد. و در همین رابطه آیا رواج دادن گسترده ی این نوع مسابقات مصداق این حدیث نیست؟ همین طور در زبان دین اصرار بر گناهان صغیره، گناه کبیره تلقی می شود و از این رو از معیارهای مذکور برای حکم شرعی این موضوع می توان بهره جست.
با این اوصاف، نباید برای کسب منفعت عده ای محدود، سبک زندگی عموم مردم متاثر شود و از این رو حکم استفاده از چنین مسابقاتی در مراسمات و برنامه های مذهبی و موجه نیز وضعیت متفاوتی ندارد و برگزاری این گونه قرعه کشی ها و مسابقات در یک افق بلند مدت و در مقیاس زیاد آسیب های ذکر شده را به دنبال خواهد داشت. و در حقیقت این نوع مسابقات و اهدای جوایز در راستای ایدئولوژی، فلسفه و سبک زندگی تمدن غرب و برای زندگی های صرفا مادی ای است که اصالت لذت هدف اصلی آنهاست و از طرفی برگزاری این مسابقات تامین کننده منافع عده ی معدودی سرمایه دار و سیاستمدار غربی است و با توجه به آنچه ذکر شد این مقوله هیچ گونه هم خوانی با تفکر و سبک زندگی اسلامی ندارد. بنابراین انتظار می رود مسئولین مربوطه اقدامات لازم در جهت اصلاح این برنامه ها را در دستور کار قرار دهند و فعالین دغدغه مند نیز مطالبه این امر را در نظر داشته باشند. ضروری است گفته شود این نوشتار در پی این پیشنهاد نیست که به طور کلی هر مسابقه ای که به مخاطبین خود جایزه می دهد تعطیل شود بلکه خواهان آن می باشد مسابقاتی که مفهوم خاص و مفیدی را به مخاطب انتقال نمی دهند و چنین جوایزی می دهند تعطیل و اصلاح شوند و از طرف دیگر بین جوایز مسابقات علمی و تلاشی که فرد برای کسب جایزه انجام داده ارتباط معناداری وجود داشته باشد. مثلا در مفید بودن برگزاری مسابقه برای مطالعه یک کتاب سودمند هیچ کس شکی ندارد.
به دنبال ثروت بادآورده نباشید
همه پیشرفتهاى مادّى دنیا در همه دورهها و همچنین پیشرفتهای معنوى، روحى و درونى هر انسانی، جز با کار فراهم شدنى نیست. به هیچ ملتی و به هیچ جمعیتی، از خزانهی غیبت الهی هیچ چیز نمیدهند، مگر با تلاش و کوشش.
نفس کار و تلاش در فرهنگی ایرانی و اسلامی، محترم است
اسلام با تاکید بر تضمین روزی بندگان از سوی خداوند، به سعی و تلاش توصیه کرده؛ به طوری که در قرآن آمده است: «لَیسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ»، یعنی انسان جز محصول کوشش و تلاش خودش نیست. کار و تلاش در روایات به عبادت برتر تعبیر شده و امام رضا(ع) نیز اجر کار در جهت روزی حلال را بیش از جهاد در راه خدا دانسته و امام کاظم(ع) نیز میفرماید: «خدا بنده پرخوابِ بیکار را دشمن میدارد.» همه پیشرفتهاى مادّى دنیا در همه دورهها و همچنین پیشرفتهای معنوى، روحى و درونى هر انسانی، جز با کار فراهم شدنى نیست. به هیچ ملتی و به هیچ جمعیتی، از خزانهی غیبت الهی هیچ چیز نمیدهند، مگر با تلاش و کوشش. در آیه 11 سوره رعد آمده است: «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!» بنابراین ملتهای تنبل و بیحال، از افتخارات ملی نصیبی نخواهند برد. مجموعههای بیهمّت و بیکاره، به خدمات و به شایستگیهای بزرگ دست نخواهند یافت، ولی در مقابل ملتهایی که کار کنند، فکر کنند، ابتکار به خرج دهند و سختیها را تحمّل کنند، به امکانات مادّی و رفاه و پیشرفت خواهند رسید.
فضای کسالت این روزهای کشور
در دنیای سرمایهداری امروز، هر فردی در تلاش است با کمترین زحمت، بیشتر ثروت و سرمایه را به دست بیاورد. گرچه ممکن است این روحیه تعداد محدودی از انسانها را به سرمایهای کلان برساند، اما مجموعه انسانهایی که در یک جامعه زندگی میکنند را نمیتواند به سعادت رسانده و برای همه آرامش و آسایش را فراهم کند. باید روحیه نشستن و ثروت بادآورده را انتظارکشیدن از بین برود، تا در سایه کار مداوم پیشرفت های مادی و معنوی به دست بیاید. قرعهکشیهایی که این روزها در رسانه ملی، بانکها و موسسات مالی و... با جایزههای بزرگ چشم هر بینندهای را خیره میکند، خلاف روحیه کار و تلاشی است که در اسلام به آن تاکید شده؛ این قرعهکشیها این مفهوم را به جامعه انتقال میدهند که میشود بدون کوشش زیاد، با ارسال تنها یک پیامک یا باز کردن حساب در یک بانک و یا خرید از یک فروشگاه به ثروتی بی حدومرز دست پیدا کرد. اما باید بدانیم این روحیه در نهایت به ضرر جامعه تمام خواهد شد و کشور در سایه این تنبلی به وجود آمده، از پیشرفت کردن باز خواهند ماند.
چرا فرهنگ کار گروهی در ایران ضعیف است؟
«تو ایران کار گروهی معنا نداره»؛ این جملهای است که شاید افراد زیادی از کسانی که در یک کار گروهی شکست خوردهاند، شنیده باشند. جملهای که در نهایت به روایت یک خاطره ناخوشایند از تجربه یک کارگروهی ناکام منتهی میشود و گوینده بدون اینکه خود را در هیچیک از مشکلاتی که تعریف میکند مقصر بداند تاکید میکند: «هرکی به فکر خودشه، همون بهتر که آدم تنها کار کنه!» شاید مهمترین عامل در شکستِ یک کارگروهی، عدم اجماع نظر باشد؛ درواقع افراد با بهترین تخصصها کنار یکدیگر جمع میشوند تا بتوانند با هم به هدف مشترکی برسند، اما در همان آغاز با اختلاف نظرهایی مواجه میشوند که حتی هدفِ اصلی را زیر سوال میبرد. این موضوع آنچنان ملموس است که شاید هریک از ما حتی هنگام انجام یک کار گروهی در دبستان با آن مواجه شده و از آن پس به این نتیجه رسیدیم که باید به شکل فردی برای هدف خود تلاش کنیم. موضوعی که تا بزرگسالی نیز با ما همراه بوده است. بر این اساس مهمترین نکته در موفقیت در کار گروهی آموزش و فرهنگسازی است؛ موضوعی که یک دکتری روانشناسی صنعتی و سازمانی معتقد است در ایران مغفول مانده و هنوز راه زیادی تا رسیدن به فرهنگِ کار گروهی در پیش داریم. راهی که البته به جز حاکمیت و دولتها، خانواده نیز در آن نقش پررنگی دارد. در این زمینه فرد به تنهایی مقصر نیست. باید به گروه و نوع فرهنگی و مدیریتی که در سازمان حکمفرماست نیز نگاه کنیم. نمیتوان تمام مسئله را متوجه اعضا دانست. نوع کار گروهی که در ایران جریان دارد ریشهای تاریخی دارد؛ هرچند اکنون نسبت به گذشته شرایط بهتری در این زمینه داریم، اما باید بازسازی بهتری روی آن انجام گیرد. بخشی از این بازسازی نیز وابسته به تربیت خانوادگی و آموزش در مدارس است. اولین جایی که افراد باید با فرهنگ کار گروهی آشنا شوند در مدارس است؛ دانشآموز باید یاد بگیرد که چگونه به ایده دیگران احترام بگذارد و مشورت کردن و تصمیمگیری با سایرین را بیاموزد. این موارد اکتسابی است و لازم است برای آنها زمان بگذاریم. در واقع در فرهنگسازی برای کار گروهی دیگر تنها دولتها و حاکمیت نقش ندارند، بلکه والدین باید از همان سطح مهدکودک و مدرسه به فرزند خودشان کار گروهی و احترام گذاشتن به نظر دیگران را بیاموزند. یک گروه کاری از افرادی تشکیل شده است که به دنبال دستیابی به یک هدف مشترک در تعامل با یکدیگر هستند؛ این امر سبب توزیع وظایف و همگرایی افراد با یکدیگر میشود؛ بنابراین نمیتوان انتظار داشت که هرکس فقط وظایف خود را انجام دهد تا گروه به موفقیت برسد.
ویژگیهای اصلی یک کار گروهی موفق
یک گروه کاری باید ۳ ویژگی اصلی داشته باشد؛ هدف مشترک، تمایز وظیفه عملیاتی هر یک از اعضا شامل راهی که فرد برای رسیدن به هدف مشترک طی میکند و در نهایت همگرایی و تلاش اعضای گروه برای رسیدن به نتیجه مشخص از مهمترین ویژگیها در این زمینه است. انرژی کل گروه به کیفیت تعامل بین فردی وابسته است، یعنی هر عضو گروه باید به طور فعال و موثر در انجام وظایف مشترک برای رسیدن به هدف نهایی مشارکت کافی داشته باشد. کیفیت یک کار نهایی وابسته به کیفیت کار هر یک از اعضای گروه است. این در حالی است که باید درک درستی از ایدههای دیگران نیز شکل بگیرد و افراد به یک بیان شفاف و واحد دست پیدا کنند. در شکلگیری فرهنگ کار گروهی نقش مدیریت مجموعه نیز حائز اهمیت است، یعنی یک مدیر باید اعضای گروه را با کارهایی که انجام میدهد و تصمیمهایی که میگیرد، تحت تاثیر و نفوذ قرار دهد. از سوی دیگر مدیر تلاش میکند تا اعضایی که دیدگاههای متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند بتوانند به صلح برسند. رهبر متخصص و حرفهای اطلاعات کافی دارد و آن را برای مشارکت فعال اعضا در اختیار آن ها میگذارد.
فرهنگ کار گروهی به یک شبه شکل نمیگیرد
محیط کار تاثیر قابل توجهی بر بهرهوری تکتک افراد دارد زیرا میتواند به فرد انگیزه داده و باعث ایجاد خلاقیت در تیم شود. محیط کاری نقش اصلی را در افزایش بهرهوری ایجاد میکند چراکه بر انگیزه، خلاقیت و رضایت افراد اثرگذار است و این موضوع سبب میشود خلق و خو و سلامت افراد تحت تاثیر قرار گیرد. وقتی گروهی دارای یک فرهنگ قوی و سالم برای کارکردن در کنار یکدیگر هستند یعنی اعضای گروه از یکدیگر حمایت میکنند و دانش خود را به اشتراک میگذارند، مشارکت فعال دارند و صادقانه برای رسیدن به هدف گردهم میآیند و رقابت منفی ندارند. درواقع باید محیطی فراهم شود که هر عضو از گروه بتواند دیدگاههای خود را بیان کند. او با اشاره به اینکه فرهنگ کار گروهی از یکسری باورها تشکیل شده است، اظهار کرد: یعنی هرچه باورها، اعتقادات و نگرش افراد با گروه همسو تر باشد فعالیت و اثرگذاری بیشتر خواهد شد. توسعه فرهنگ کار گروهی امر راحتی نیست و به مرور زمان اتفاق میافتد و سازمان باید فرایندی را دنبال کند که به کار اعضا معنا و مفهوم بدهد.
تاثیر کار گروهی سازنده در سلامت روان افراد
کار کردن به افراد هویت، مفهوم، جایگاه و انگیزه میدهد و درآمد آن ها را نیز تامین میکند. همچنین کارگروهی بر سلامت روان نیز اثرگذار است. اگر کار به فرد هویتی بدهد که کمک کند تا خودش را در سطح جامعه عنوان کند، احساس موثر بودن میکند. همکاری سازنده باعث ارتقای سلامت روان میشود؛ البته باید تعامل بین فردی هم به خوبی پیش برود و افراد با پذیرش تفاوتها، نگرش خود را نیز تغییر داده و همراستا با هدف گروه باشند. مشارکت در اهداف مشترک و دیدن تاثیر مثبت تلاشهای یک گروه سبب میشود هر فرد احساس موفقیت و شکوفایی را تجربه کند و اعتماد به نفس و عزت نفس فرد تقویت شود. این موضوع از یک سو سبب رشد شخصی و از سوی دیگر سبب افزایش اعتماد به نفس فرد میشود. اگر اعضا به صورت مستقل کار کنند ممکن است برخی افراد در گروه احساس منزوی بودن کنند و وارد یک رقابت ناسالم یا منفی شوند که بخواهند برای به رخ کشیدن دیدگاه خود دست به رقابت منفی بزنند. یعنی چون خودشان از عهده کارها برنمیآیند، اجازه ندهند دیگران هم به درستی فعالیت کنند.
ریشههای فرهنگی و آموزشی
مقاله به درستی اشاره میکند که فرهنگ کار "از سنین کودکی و نوجوانی" و در بستر خانواده و نظام آموزشی شکل میگیرد. والدینی که برای کار ارزش قائل نیستند، نمیتوانند این ارزش را به فرزندان خود منتقل کنند. از سوی دیگر، نظام آموزشی ایران به جای تاکید بر "کار تیمی"، "خلاقیت" و "حل مسئله"، اغلب بر رقابت فردی، محفوظات و نمرهگرایی متمرکز است. این سیستم، افراد را برای همکاری موثر در محیطهای کاری آینده آماده نمیکند و به جای پرورش "عضو تیم"، به پرورش "تکرو" میپردازد.
مدیریت ناکارآمد؛ قلب تپنده مشکل
مقاله یکی از مهمترین عوامل را "سبک مدیریت" میداند. در بسیاری از سازمانهای ایرانی، مدیریت بر پایه بیاعتمادی، کنترل افراطی و عدم تفویض اختیار استوار است. چنین مدیریتی هرگونه انگیزه و خلاقیت را در کارکنان میکشد و آنها را به ماشینهایی برای اجرای دستورات تبدیل میکند. در این فضا، "فرهنگ کار" به "فرهنگ رفع تکلیف" تقلیل مییابد و مفاهیمی چون "مسئولیتپذیری" و "عارضهیابی" معنای خود را از دست میدهند.
یورش فرهنگ "ثروت بدون زحمت" از طریق رسانه
این بخش از تحلیل، بسیار حیاتی و نوآورانه است. مقاله به درستی نشان میدهد که چگونه مسابقات و قرعهکشیهای تلویزیونی با جوایز کلان، در حال ترویج یک "آنومی" (بیهنجاری) اجتماعی هستند. این برنامهها با عادیسازی مفهوم "شانس" به جای "زحمت"، تیشه به ریشه اخلاق کار میزنند. آنها این توهم را ایجاد میکنند که میتوان از مسیر سخت و طولانی "تولید" و "کار مولد" گذشت و یکشبه به ثروت رسید. این نگاه، همانطور که رهبر انقلاب نیز در سال ۱۳۸۳ به درستی اشاره کردهاند، "بیمنطق" و مخرب است و "مصرفگرایی" را دامن میزند.
معمای کار گروهی در ایران
مقاله علل ضعف کار گروهی را به درستی "عدم اجماع نظر" و "فقدان آموزش" میداند. در فرهنگ ایرانی که بر فردگرایی و خودنمایی تاکید دارد، "فدا کردن منافع فردی برای اهداف جمعی" امری دشوار است. افراد در یک تیم، اغلب به دنبال اثبات برتری خود هستند تا تحقق هدف مشترک. این امر نیازمند یک "تحول فرهنگی" است که در آن "اعتماد"، "احترام به دیدگاه دیگران" و "مسئولیتپذیری جمعی" نهادینه شود. نقش "مدیر تیم" به عنوان تسهیلگر و ایجادکننده صلح بین اعضا، در این بخش کاملاً کلیدی است.
جمعبندی نهایی تحلیل
ضعف فرهنگ کار در ایران یک "بحران سیستمی" است. این بحران ریشه در خانواده و مدرسه دارد، توسط رسانهها تشدید میشود، در سازمانها توسط مدیریت ناکارآمد تداوم مییابد و در نهایت به "کاهش بهرهوری ملی"، "افزایش ریزش منابع" و "توسعهنیافتگی" منجر میگردد. حل این مشکل نیازمند یک عزم ملی و برنامهای بلندمدت است که از بازتعریف ارزش کار در رسانه و نظام آموزشی آغاز شده و تا اصلاح شیوههای مدیریت در سازمانها ادامه یابد. ترویج این فرهنگ که "ثروت واقعی حاصل تولید و کار هوشمندانه است، نه شانس و رانت"، گام اول این راه دشوار است.