آسیانیوز ایران؛ سریس فرهنگی هنری:
جنجال جدیدی حول محور سانسور چهرههای سینمایی در ایران بالا گرفته است. این بار نوبت پژمان جمشیدی، یکی از محبوبترین و پرکارترین بازیگران سینمای ایران است که به نظر میرسد به دلایل نامعلومی در لیست سیاه نهادهای نظارتی قرار گرفته است. محمدرضا منصوری، تهیهکننده سریال پرمخاطب «محکوم»، در اظهاراتی بیسابقه پرده از تصمیم عجیب نهادی به نام «شورای چهرهها» برداشت. مطابق با اظهارات وی او، این شورا در آخرین لحظات مانع از استفاده از تصویر جمشیدی در تبلیغات محیطی سریال شده است.
این تصمیم نه تنها گروه سازنده را با چالشهای عملی مواجه کرده، بلکه سؤالهای بزرگی درباره معیارهای نظارتی و شفافیت فرآیندهای سانسور در صنعت سینما و تلویزیون ایران ایجاد کرده است. منصوری تصریح کرده که هیچ اختلافی با جمشیدی وجود ندارد و این تصمیم کاملاً از بیرون به گروه تحمیل شده است.همزمان با این ماجرا، گزارشهایی نیز از حذف سکانسهایی با حضور پژمان جمشیدی و ساره بیات از نسخه نهایی سریال «محکوم» منتشر شده که نشان میدهد این محدودیتها تنها به تبلیغات محدود نبوده و محتوای اثر را نیز تحت تأثیر قرار داده است. این واقعه را میتوان از چند منظر کاملاً فنی و استراتژیک تحلیل کرد:
۱. ظهور «شورای چهرهها» به عنوان نهاد نظارتی غیررسمی
برای اولین بار است که نام «شورای چهرهها» به طور عمومی به عنوان یک نهاد تصمیمگیرنده مطرح میشود. این نشاندهنده وجود نهادهای موازی و غیررسمی در نظام نظارتی ایران است که خارج از چارچوب های شناخته شدهای مانند وزارت ارشاد عمل میکنند. عدم شفافیت در ترکیب اعضا و معیارهای تصمیمگیری این شورا، نگرانیهایی درباره حاکمیت قانون ایجاد میکند.
۲. آسیب به اقتصاد فرهنگی و سرمایهگذاری
این تصمیم مستقیماً به اقتصاد فرهنگی آسیب میزند. پژمان جمشیدی به عنوان یک «ستاره بانکسابل» شناخته میشود—بازیگری که حضور او میتواند تضمینی برای جذب مخاطب و بازگشت سرمایه باشد. ممنوعیت استفاده از تصویر او، ارزش اقتصادی پروژهها را کاهش داده و ریسک سرمایهگذاری در حوزه فرهنگی را افزایش میدهد.
۳. ایجاد فضای خودسانسوری
چنین تصمیماتی یک اثر منفی و یکدست کننده ایجاد میکند. تهیهکنندهها و کارگردانان در پروژههای آینده با احتیاط بیشتر در انتخاب بازیگران عمل خواهند کرد و ممکن است از به کارگیری چهرههای «پرحاشیه» یا «پریسک» خودداری کنند. این موضوع منجر به همگن سازی فرهنگی و کاهش تنوع می شود.
۴. عدم شفافیت و آسیب به اعتماد
چیزی که منصوری اشاره کرده، «علت این تصمیم هنوز برایمان روشن نیست.» این عدم شفافیت به اعتماد بین جامعه فرهنگی و نهادهای نظارتی آسیب میزند. وقتی هنرمندان ندانند ویژگیهای قابل قبولی دارند، دائماً در حالت عدم اطمینان به سر خواهند برد.
۵. تأثیر بر روان جامعه و رابطه دولت-ملت
سانسور چهرههای محبوب—بدون توضیح واضح—میتوان به رنجش عمومی دامن بزند. وقتی دولت چهرههایی را که مردم دوست دارند هدف میکند، این تصور را ایجاد میکند که اولویتهای اول دولت با خواست مردم در تضاد است.
نتیجه تحلیل
این موضوع تنها در مورد حذف یک بازیگر نیست، بلکه نشاندهنده یک «سیستم نظارتی غیرشفاف و خودسرانه» است که میتواند بر اساس معیارهای نامعلوم و خارج از قانونهای قانونی عمل کند. این موضوع نه تنها بیان آزادی هنری را تهدید میکند، بلکه مسلماً اقتصادی را که برای رشد صنایع فرهنگی نیاز است، از بین میبرد. ادامه این روند میتواند منجر به فرار استعدادها، کاهش کیفیت محتوا و بیگانگی شود.