آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
دود غلیظ در آسمان شرق تهران کافی بود تا در کمتر از چند دقیقه، فضای مجازی با یک ادعای عجیب مواجه شود: "سردار قاآنی ترور شده است." این خبر که همچون آتشی در خشکزار در پیامرسانها و شبکههای اجتماعی پخش شد، نگرانی و دلهره زیادی را در میان کاربران ایجاد کرد. در سوی دیگر، آژیرهای آتشنشانی به صدا درآمده بود و مأموران برای مهار آتشی که در یک انبار ضایعات در خیابان دماوند زبانه کشیده بود، تلاش میکردند. تصاویر و ویدئوهای منتشرشده از محل، صحنهای معمولی از یک حادثه صنعتی را نشان میداد، اما روایت دیگری در حال ساخت و پرداخت بود.
در همین بحبوحه، پای یک اکانت جنجالی به نام "ترور آلارم" به ماجرا باز شد؛ همانکه بارها با انتشار اخبار تأییدنشده، سعی در ایجاد التهاب در فضای اطلاعاتی کشور داشته است. این بار اما، ادعایش بزرگ و پیامدهایش سنگینتر بود. اما حقیقت چه بود؟ آیا این یک عملیات مخفی بود که در پوشش یک آتشسوزی مخفی شده؟ یا تنها یک شایعهپراکنی حسابشده بود؟ پاسخ را نه از زبان شایعهسازان، که از کلام مقامات رسمی و هشدار خود سردار قاآنی باید جستجو کرد. این واقعه را میتوان به مثابه یک "عملیات روانی-اطلاعاتی کلاسیک" در عصر دیجیتال تحلیل کرد. این حادثه از سه منظر قابل بررسی است:
۱. الگوی رفتاری جنگ ترکیبی
اسرائیل در جنگ ترکیبی، تنها به حملات سایبری یا نظامی بسنده نمیکند، بلکه از "سلاح شایعه" بهعنوان یک ابزار کمهزینه و پراثر بهره میبرد. در این الگو، یک رویداد معمولی (آتشسوزی) به عنوان "بستر" یا "چاشنی" برای یک حمله اطلاعاتی بزرگتر (ادعای ترور یک فرمانده ارشد) استفاده میشود. هدف اصلی، ایجاد بیثباتی، تخریب روحیه عمومی و آزمون واکنش سیستم حکمرانی جمهوری اسلامیست.
۲. مهندسی اجتماعی برای ردیابی
هشدار هفته گذشته سردار قاآنی، کلید طلایی برای درک این تحلیل است. او صراحتاً اشاره کرد که دشمن با انتشار اخبار ترور، قصد دارد تا "دوستان نگران شوند و با من تماس بگیرند و اینها بتوانند جای دقیق من را پیدا کنند." این یک تکنیک پیشرفته "ردیابی از طریق تحریک ارتباطات" است. در این روش، با ایجاد یک بحران جعلی، فرد یا شبکه هدف را وادار به فعالیت و برقراری ارتباط میکنند تا از طریق رهگیری این ارتباطات، موقعیت مکانی و الگوی حرکتی هدف را شناسایی نمایند. بنابراین، این شایعه تنها یک دروغ ساده نبود، بلکه احتمالاً بخشی از یک عملیات شناسایی فعال بود.
نقش رسانههای غیررسمی و جنگ شناختی
اکانتهایی مانند "ترور آلارم" در نقش "سربازان سایبری" دشمن عمل میکنند. آنها با القای این ذهنیت که "اخبار مهم را قبل از رسانههای رسمی منتشر میکنند"، در پی ایجاد یک منبع اطلاعاتی و بیاعتمادی به نهادهای رسمی هستند. موفقیت سیستم در اینجا، در "سرعت و وحدت رویه" در پاسخگویی بود. تکذیب فوری و هماهنگ از سوی آتشنشانی (به عنوان مرجع فنی ماجرا) و خبرگزاری فارس (به عنوان یک رسانه امنیتی-سیاسی)، مانع از تثبیت این روایت جعلی در اذهان عمومی شد. در نهایت، این واقعه نشان میدهد که خط مقدم جنگ امروز، تنها میدانهای نبرد نیست، بلکه فضای مجازی و ذهن شهروندان است. مقابله با این حملات، علاوه بر برخورد قضایی با شایعهپراکنان، نیازمند "هوشمندسازی جامعه" و ترویج "سواد رسانهای" است تا مردم اولین قربانیان این جنگ شناختی نباشند.