آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
کرم رضا پیریایی، چهرهای که نامش با مدیریتهای اثرگذار در استانداری قم و همدان، صداوسیما و مجمع تشخیص مصلحت نظام گره خورده بود، برای همیشه چشم از جهان فروبست. او که در سالهای اخیر مسئولیت میز نخبگان لرستان در مجمع تشخیص را بر عهده داشت، در طول حیات حرفهای خود نقشی کلیدی در عرصههای اجرایی، فرهنگی و رسانهای ایفا کرد.
پیریایی در دولت دهم، استاندار استانهای قم و همدان بود و نشان ملی سازندگی را از احمدینژاد دریافت کرد. با این حال، با ثبتنام احمدینژاد در انتخابات ۹۶، با انتشار نامهای تند، این اقدام را «اشتباه جبرانناپذیر» و نمایشی از «پارادوکسها» خواند و رابطه گذشته خود را با او دگرگون ساخت. یکی از فصلهای کاری پیریایی، مدیریت او بر مرکز موسیقی و سرود صداوسیما بود؛ دورهای که اهالی موسیقی از آن به عنوان «دوران طلایی» یاد میکنند. او با جلب همکاری استادان بزرگی مانند شهرام ناظری و هوشنگ کامکار، و برگزاری جشنوارههای معتبر، تحولی ماندگار در موسیقی رسانه ملی ایجاد کرد.
آب شیرین قم
از دیگر دستاوردهای ملموس او، مدیریت و به ثمر رساندن پروژه شیرینسازی آب شرب قم بود؛ آرزوی دیرینه مردم و مراجع این شهر که با پیگیریهای او در سال 92 محقق شد. حالا پس از سالها فعالیت خستگیناپذیر، داستان زندگی این مدیر پرحاشیه و اثرگذار به پایان رسیده است. درگذشت کرم رضا پیریایی را میتوان نمادی از چرخش سرنوشت یک مدیر تکنوکرات ولی پیوسته به بدنه حاکمیت دانست که در مرز بین وفاداری سیاسی و عملگرایی مدیریتی حرکت میکرد. تحلیل مسیر زندگی او سه لایه قابل تأمل دارد:
۱. مدیر عملگرا در سیستم سیاسی
پیریایی نمونه یک مدیر اجرایی بود که در نقشهای مختلف – از استانداری و معاونت حقوقی ریاست جمهوری تا مدیریت موسیقی صداوسیما – توانست پروژههای ملموسی را به سرانجام برساند. موفقیت در پروژه شیرینسازی آب قم و احیای موسیقی فاخر در صداوسیما نشان میدهد که او میتوانست در سیستم بوروکراتیک، نتیجه تولید کند.
۲. چرخش سیاسی و تئوری «پارادوکس»
نامه سرگشاده او به احمدی نژاد در سال ۹۶، یکی از معدود اسناد عمومی است که در آن یک مدیر سابق دولتی، با صراحت به «تناقضهای» یک جریان سیاسی اشاره میکند. این نامه نه فقط یک انتقاد شخصی، که روایتی از شکاف در بلوک اصولگرایان پس از دولت دهم بود. پیریایی در این نامه آشکارا نشان داد که وفاداریهای سیاسی در نهایت تابع «مصلحتهای بزرگتر» سیستم است.
۳. میراث فرهنگی دوگانه
از یک سو، مدیریت او در صداوسیما منجر به تولید آثاری فاخر با همکاری بزرگان موسیقی ایران شد و از سوی دیگر، او در جایگاه یک مدیر کاملاً سیاسی در مجمع تشخیص فعالیت میکرد. این دوگانگی، تصویر کاملی از بسیاری از مدیران نسل اوست که در عین تعهد سیاسی، برای کار فرهنگی و زیرساختی نیز ظرفیت داشتند. مرگ پیریایی، در واقع پایان یک الگوی مدیریتی خاص در سیستم جمهوری اسلامی است.