آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
در تازهترین تحول پرونده پژمان جمشیدی، وکیل این بازیگر سینما سفر موکلش به کانادا را تأیید کرد. کامبیز برجاس در گفتوگو با خبرگزاری فارس اعلام کرد این سفر برای دیدار با خانواده بوده است. برجاس با رد شایعات مهاجرت دائمی جمشیدی، تأکید کرد که موکلش هر زمان که لازم باشد به ایران بازخواهد گشت. این اظهارات در حالی مطرح میشود که تصاویری از حضور جمشیدی در فرودگاه تورنتو در فضای مجازی منتشر شده است. وکیل پژمان جمشیدی با اشاره به پیام اخیر موکلش گفت که او برای دیدار با پدرش به کانادا رفته است. به گفته برجاس، پدر، خواهر و سایر اعضای خانواده جمشیدی در خارج از کشور ساکن هستند و این سفر کاملاً طبیعی است. این وکیل دادگستری در مورد زمان بازگشت جمشیدی توضیح داد که در حال حاضر دستگاه قضایی نیازی به حضور موکلش ندارد. او افزود که جمشیدی در تمام جلسات دادگاه حاضر شده و مرحله تحقیقات مقدماتی نیز به پایان رسیده است.
برجاس با اشاره به قانون، یادآور شد که در این مرحله از رسیدگی قضایی، وکلا اجازه دسترسی به پرونده را پیدا میکنند؛ بنابر این دلیلی برای اعمال محدودیت خروج از کشور وجود نداشته است. وی همچنین افشا کرد که جمشیدی در دو ماه گذشته سه بار از کشور خارج شده و هیچ قرار ممنوعالخروجی یا نظارت قضایی برای او صادر نشده است. این موضوع نشان میدهد که سفر اخیر او اولین سفر خارج از کشورش نبوده است. در مقابل، برخی از افکار عمومی نسبت به زمانبندی این سفر ابراز تردید کردهاند. آنان معتقدند سفر جمشیدی در اوج جنجالهای رسانهای درباره اتهاماتش، اقدام مشکوکی به نظر میرسد. با این حال، وکیل جمشیدی تأکید کرده که هجمههای گسترده به موکل و خانوادهاش، طبیعی است که باعث شود او برای مدتی در کنار خانواده باشد.
وضعیت حقوقی پرونده
وضعیت حقوقی پرونده پژمان جمشیدی نیازمند بررسی دقیق است. پایان یافتن مرحله تحقیقات مقدماتی نشان از پیشرفت پرونده دارد. دسترسی وکلا به پرونده نشان میدهد پرونده وارد مرحله جدیدی شده است. همچنین، عدم وجود ممنوعالخروجی نشان میدهد دادگاه ضرورتی برای محدود کردن او ندیده است. این موارد حاکی از عادی بودن روند حقوقی است.
بررسی انگیزههای سفر
انگیزه سفر جمشیدی به کانادا میتواند چندوجهی باشد. دیدار با خانواده که در خارج زندگی میکنند انگیزه طبیعی است. فاصله گرفتن از جنجالهای رسانهای میتواند دلیل دیگری باشد. همچنین، استراحت روحی پس از فشارهای روانی ناشی از اتهامات نیز محتمل است. این انگیزهها در کنار هم میتواند توجیهکننده سفر باشد.
تأثیر سفر بر روند دادرسی
سفر جمشیدی میتواند بر روند دادرسی تأثیر داشته باشد. ممکن است برگزاری جلسات جدید را با تأخیر مواجه کند. میتواند بر دیدگاه افکار عمومی نسبت به پرونده اثر بگذارد. همچنین، ممکن است بر موضع شاکیان پرونده تأثیرگذار باشد. این تأثیرات نیازمند مدیریت دقیق قضایی است.
واکنشهای اجتماعی و رسانهای
واکنش به این سفر در جامعه قابل پیشبینی است.ممکن است حامیان شاکیان را نگران کند. همچنین میتواند به شایعات دامن بزند. همچنین، ممکن است اعتماد عمومی به سیستم قضایی را تحت تأثیر قرار دهد. این واکنشها نیازمند مدیریت رسانهای است.
چشمانداز آینده پرونده
چشمانداز آینده پرونده با این سفر پیچیدهتر شده است. زمان بازگشت جمشیدی به کشور تعیینکننده خواهد بود. و صد البته چگونگی ادامه روند دادرسی مهم است. همچنین، عکسالعمل دستگاه قضایی به این سفر حائز اهمیت است. نتیجه نهایی به عملکرد همه طرفین پرونده بستگی دارد.
کاهش تاثیر پیام قبلی جمشیدی
تصاویر حضور پژمان جمشیدی در فرودگاه تورنتو کانادا از تأثیر پیام قبلی او کاسته که در آن گفته بود (یا از قول او نوشته بودند) سفر به ترکیه به قصد دیدار با پدر انجام شده تا چشم در چشم او به خاک مادر سوگند یاد کند خطا نکرده و حالا ویدیوی حضور او در کانادا با شلوارک منتشر شده که افکار عمومی حامی را به شک انداخته است. مگر آن که از ابتدا هم مقصد نهایی کانادا بوده باشد نه ترکیه و در ترکیه تنها توقفی داشته یا به قصد رد گم کنی بوده باشد و در نهایت بازگردد. هرچند قاعدتا باید پس از انتشار مصاحبه با دختر شاکی و مادر او به جای سفر در مصاحبهای به موارد ادعایی پاسخ میداد و قسم و آیه در آن گفتوگو و در خاک ایران قطعا اثرگذارتر بود تا ترکیه و حالا هم کانادا و از طریق واتس اپ هم میتوانست با پدر و خانواده گفتوگو کند!
خطر اصلی این است که جامعه از اجرای عدالت از مجرای قانونی و رسمی مأیوس شود و بدتر این که تصور کند خروج متهم برای دور نگاه داشتن از تب و تاب پرونده صورت گرفته و آن گاه شهروندی به چنین نتیجۀ هولناکی میرسد و دیگران هم تأیید و پسند میکنند. لایکگذاران بیشتر همانهاییاند که تا قبل از این خبر معتقد بودند پاپوش بوده یا به قصد اخاذی یا خودش رضایت داشته و در نهایت نمیتواند ثابت کند.
پس نگرانی بابت چیست!؟
نگرانی این است که ذهنیت جامعه برای اجرای عدالت از طریق قانونی منفی یا مبهم شود و به همین خاطر به نظر میرسد بازگشت (یا بازگرداندن) متهم برای رسیدگی عادلانه ضروریتر از قبل است و به یک نمونه و نماد قابل استناد و بر سر زبانها بدل شده است. حال که به این واکنش نگران کننده اشاره شددریغ است فرازهایی از مقالۀ آقای محمد رضا واعظ شهرستانی -پژوهشگر دکتری فلسفه در دانشگاه بُن آلمان وبنیانگذار موسسه رویش دیگر - را در این باره نیاورم که تارنمای انصافنیوز منتشر کرده و هر قدر آن پیام قبلی نگرانکننده و هشداردهنده است این مطلب دور از هیجان واقعیتهایی را بیان کرده است:
-مُد شده با هر خبر جنجالی، جامعه بهسرعت به صحنهای دوقطبی تبدیل شود؛ میدان نبردی که در آن حقیقت، قربانی سرعت و هیجان میشود. مسئله دیگر فقط این نیست که «چه کسی چه کرده است»، بلکه مسئله مهمتر آن است که ما با خبر چه میکنیم؟! آیا صبورانه به دنبال فهم دقیق ماجرا میرویم و یا فقط در پی قضاوتی هستیم که ذهن ان را آرام کند؟! آیا حق داریم پیش از روشن شدن واقعیت، حکم بدهیم؟ و اگر نه، آیا باید روایت یک زن از خشونت را به تعویق بیندازیم؟ هانا آرنت میگوید: حقیقتها همواره در معرض خطرند، زیرا در قلمرو سیاست، همواره وسوسهای برای جایگزینکردن «نظر» به جای حقیقت وجود دارد. خطر از آنجا آغاز میشود که نظر شخصی یا داوری سیاسی را به جای واقعیت بنشانیم. در نتیجه، بنیان امور انسانی فرو میپاشد. قضاوت انسانی باید میان شنیدن و حکم دادن فاصله بگذارد. به عبارت دیگر، از درگیری فوری با امر واقع فاصله بگیریم؛ فاصلهای نه از جنس بیتفاوتی، بلکه از جنس اندیشیدن. در این قضیه نوعی واکنش توده ای را شاهد بودیم که نه عدالت میخواست و نه حقیقت.
بخش درخشانتر مقاله اما این قسمت است:
در ماجرای خشونت جنسی، سکوت همواره به سود قویتر تمام میشود... بسیاری از کاربران در همان ساعات اول نوشتند: «حتماً دنبال شهرت است»، «اگر راست میگوید چرا حالا حرف زده؟»، یا «لابد خودش خواسته». اینها فقط جملات پراکنده در فضای مجازی نیستند؛ نشانههای یک فرهنگاند که هنوز نمیتواند رنج زن را به خوبی بشنود. جامعه برای مردان محبوب، نوعی «سپر اخلاقی» میسازد، چون او خوشرو است، محبوب است، پس «نمیتواند چنین کاری کرده باشد». در نتیجه، زن شاکی از همان آغاز باید نه فقط از ادعای خود، بلکه از اعتبار خود و حقانیت سخنش نیز دفاع کند.
سرانجام این که: وقتی زنی میگوید به من آسیب رسیده، نخستین وظیفۀ اخلاقی ما این است که او را جدی بگیریم، پیش از آنکه او را داوری کنیم. باید به این نکته دقت کنیم که جدی گرفتن یعنی حمایت و همدلی به منظور روشن شدن ماجرا، نه حکم دادن. یعنی گوش دادن به او، نه انکار کردن. اگر شخص اجازه خروج داشته و ممنوعالخروج نبوده تفاوتی ندارد به ترکیه رفته باشد یا کانادا. حساسیت افکار عمومی اما شاید به سه دلیل دیگر باشد:
- اول این که به صرف دیدار با پدر این همه مسافت را طی میکند وبازمیگردد؟
- دوم این که با دیگران مقایسه میشود خاصه با مرخصی سید مصطفی تاجزاده به خاطر مرگ برادر بعد از سه سال و با ممنوعالخروجی روزنامهنگاران وسیاسیونی که زندان خود را هم تحمل کردهاند
- سومی سوابق افرادی که قبلتر با پروندههای اتهامی سر از کانادا درآوردند و مشهورتر از همه خاوری.