آسیانیوز ایران؛ سرویس حقوقی:
روایتهای تاریخی از محاکم مطبوعاتی در دهه ۶۰ و ۷۰، همچنان جزئیات تازهای دارد که میتواند زوایای پنهان از فضای قضایی آن دوران را روشن کند. یکی از این روایتها مربوط به پرونده یک کاریکاتوریست است که به اتهام طراحی کاریکاتور اهانتآمیز، در معرض حکم اعدام قرار داشت. عباسعلی علیزاده، رئیس پیشین دادگستری استانهای خراسان و تهران، در گفتوگویی با برنامه «فصل ۱۱» خاطرهای از این پرونده را بازگو کرده است. به گفته او، سید ابراهیم رئیسی و چند نفر دیگر از قضات در آن زمان تصمیم داشتند کاریکاتوریستی را به دلیل طراحی یک کاریکاتور اهانتبار اعدام کنند. علیزاده در این گفتوگو تأکید کرده که این کاریکاتور تنها در خانه متهم کشف شده بود و جایی منتشر نشده بود. این جزئیات از نظر حقوقی میتوانست بر روند پرونده تأثیرگذار باشد. سرانجام موضوع به اطلاع رهبری رسید و ایشان با استناد به این که کاریکاتور منتشر نشده، حکم به عدم مجازات متهم دادند. این مداخله مانع از اجرای حکم اعدام شد.
این روایت در ادامه ماجرای مجله فاراد در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ قرار میگیرد. مجلهای که انتشار طرحی از یک فوتبالیست با تعبیر چهره آیتالله خمینی، خشم گروهی از روحانیون و نیروهای انقلابی را برانگیخت. در پی این ماجرا، معترضان به دفتر مجله حمله کردند و خسارات سنگینی برجا گذاشتند. در قم نیز تجمعاتی برگزار شد که خواستار اعدام عوامل مجله بودند. قوه قضائیه به ریاست محمد یزدی به موضوع ورود کرد و کارتونیست و مدیران روزنامه بازداشت شدند. دادگاه فاراد به یکی از پرتنشترین محاکم مطبوعاتی آن دهه تبدیل شد. سرانجام مدیرمسئول مجله به شش ماه زندان محکوم شد و امتیاز مجله لغو گردید، اما کاریکاتوریست با حکم سنگینتری روبرو شد.
تحلیل حقوقی پرونده بر اساس قوانین آن دوران
بر اساس قوانین کیفری ایران، انتشار مطالب اهانتآمیز میتوانست مجازات شدیدی داشته باشد. اما در این پرونده، کاریکاتور منتشر نشده بود که این موضوع از نظر حقوقی تفاوت اساسی ایجاد میکرد. عدم انتشار اثر، از نظر قانونی میتوانست به معنای عدم وقوع جرم باشد. رهبری با درک این نکته حقوقی، به عدم مجازات حکم دادند. در پرونده مجله فاراد، با وجود انتشار کاریکاتور، بحث بر سر میزان مجازات بود. برخی خواستار اعدام بودند اما در نهایت حکم به حبس منجر شد.
فضای فرهنگی و مطبوعاتی دهه ۶۰ و ۷۰
دهه ۶۰ و ۷۰، دوره پرتنشی برای مطبوعات ایران بود. مجلات و روزنامهها اغلب با چالشهای متعددی از جمله فشارهای مختلف روبرو بودند. ماجرای مجله فاراد نمونهای از این تنشها بود. انتشار یک کاریکاتور میتوانست به برخوردهای شدید منجر شود. استعفای سیدمحمد خاتمی از وزارت ارشاد در پی این ماجرا، نشان از عمق اختلافنظرها در برخورد با مسائل فرهنگی داشت.
نقش نهادهای قضایی و نظارتی
قوه قضائیه در آن دوران نقش مهمی در پروندههای مطبوعاتی ایفا میکرد. ریاست محمد یزدی بر قوه قضائیه، همراه با سختگیری در برخورد با مطبوعات بود. درخواست اعدام برای کاریکاتوریستها نشان از فضای بسته قضایی آن دوران دارد. حتی طرحهایی که منتشر نشده بودند نیز میتوانستند به برخوردهای شدید منجر شوند. دیوان عالی کشور نیز در افزایش احکام نقش داشت. در پرونده فاراد، حکم یک سال حبس به ده سال افزایش یافت.
تأثیر این رویدادها بر فضای فرهنگی ایران
این رویدادها تأثیر عمیقی بر فضای فرهنگی ایران گذاشت. بسیاری از هنرمندان و روزنامهنگاران با احتیاط بیشتری کار میکردند. تعطیلی مجله فاراد و استعفای خاتمی از وزارت ارشاد، نشاندهنده دشواری کار فرهنگی در آن دوران بود. هشدار خاتمی درباره «نفی آزادیهای مشروع» و «دلزدگی اهل فرهنگ» متأسفانه در سالهای بعد مصداق یافت.
درسهای تاریخی برای دوران معاصر
این رویدادهای تاریخی میتواند درسهایی برای دوران معاصر داشته باشد. اهمیت حفظ فضای باز فرهنگی برای رشد جامعه از جمله این درسهاست. نقش تعدیل کردن نهادهای بالادستی در جلوگیری از افراطگریزی قضایی نیز نکته مهم دیگری است. مداخله رهبری در جلوگیری از صدور حکم اعدام نمونهای از این نقش است. ضرورت تعادل بین حریمهای مقدسات و آزادیهای هنری نیز از دیگر درسهای این رویدادهاست.