آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
سینمای ایران بار دیگر به سوژهای واقعی و جذاب پرداخته است. این بار نوبت به روایت زندگی یکی از شناختهشدهترین چهرههای رسانه ملی رسیده است. سحر امامی، گوینده و مجری شبکه خبر، قرار است زندگیاش در قاب سینما به تصویر کشیده شود. این فیلم که احتمالاً «تولدی دیگر» نام خواهد گرفت، مخاطبان را با فراز و نشیبهای زندگی این گوینده آشنا میکند. عاطفه حبیبی، بازیگر توانمند تلویزیون، قرار است در این فیلم سینمایی، نقش سحر امامی را ایفا کند. این انتخاب میتواند نقطه عطفی در کارنامه هنری این بازیگر باشد.
کارگردانی این اثر سینمایی را یاسر انتظامی بر عهده دارد. شاید یکی از مهمترین بخشهای بیوگرافی یاسر انتظامی فعالیت در فیلم پانزده 59 بوده است. یاسر انتظامی کار حرفهای خود را از سینما آغاز کرده و سال 1391 فیلم پانزده 59 به عنوان مدیر فیلم برداری فعالیت داشته است که توانست با مهارتش، جای خود را میان اهالی فضای سینما مطرح کند. یاسر انتظامی توانست با فعالیت در فیلم پانزده 59 تجربه حرفهای موفقی برای خود رقم بزند و همکاری در کنار بازیگران بزرگ و باتجربهای نظیر توانست سطح کاری او را متحول کند. با اینکه یاسر انتظامی را بیشتر بعنوان مدیر فیلم برداری میشناسیم، اما در حرفههای دیگر نیز فعال بوده است. یاسر انتظامی علاوهبر مدیر فیلم برداری بهعنوان کارگردان نیز در سینما و تلویزیون فعالیت داشته است. مهمترین اثر یاسر انتظامی در حرفهی کارگردان، برنامه نیمه پنهان ماه است. یاسر این بار یک اثر زندگینامهای را کارگردانی میکند. در کنار عاطفه حبیبی، چهرههای شناختهشدهای چون شهرزاد کمالزاده، کاوه خداشناس، مرتضی کاظمی و میلاد میرزایی نیز در این فیلم ایفای نقش خواهند کرد. این فیلم که نام کارگاهی آن «بازگشت سحر» است، به زودی فیلمبرداری آن آغاز خواهد شد. احتمال تغییر نام نهایی فیلم به «تولدی دیگر» نیز وجود دارد. روایت زندگی شخصیتهای رسانهای در سینمای ایران سابقه چندانی ندارد. از این رو، ساخت این فیلم میتواند سرآغاز حرکتی جدید در ژانر زندگینامهای باشد. انتظار میرود این اثر سینمایی، نگاهی عمیق و انسانی به زندگی سحر امامی داشته باشد و از جذابیتهای دراماتیک زندگی او برای خلق اثر هنری بهره ببرد.
انتخاب بازیگر و چالشهای ایفای نقش یک شخصیت واقعی
انتخاب عاطفه حبیبی برای نقش سحر امامی، انتخابی جالب توجه است. حبیبی که سابقه درخشانی در تلویزیون دارد، اکنون با نقشی سینمایی و چالشبرانگیز روبرو شده است. ایفای نقش یک شخصیت واقعی و زنده، همواره با دشواریهای خاصی همراه است. بازیگر نه تنها به شباهت فیزیکی توجه کند، بلکه باید بتواند روحیات، لحن گفتار و حالات چهره شخصیت اصلی را نیز بازسازی کند. سحر امامی به عنوان یک چهره شناخته شده رسانهای، در ذهن مخاطبان تصویر مشخصی دارد. عاطفه حبیبی باید بتواند این تصویر ذهنی را به خوبی در قاب سینما بازآفرینی کند.
کارگردانی و سبک هنری اثر
یاسر انتظامی به عنوان کارگردان این اثر، مسئولیت سنگینی بر عهده دارد. او باید بتواند زندگی یک شخصیت رسانهای را بدون افتادن در دام شعارزدگی یا سطحینگری به تصویر بکشد. سبک کارگردانی انتظامی در آثار قبلی نشان داده که او به جزئیات و عمق بخشیدن به شخصیتها توجه ویژهای دارد. این ویژگی میتواند در ساخت فیلمی زندگینامهای بسیار مفید باشد. انتظامی باید بتواند میان واقعیت و درام تعادل برقرار کند. وفاداری به واقعیتهای زندگی سحر امامی از یک سو و خلق اثر دراماتیک جذاب از سوی دیگر، نیازمند مهارت و ظرافت کارگردانی است.
ژانر زندگینامهای در سینمای ایران
سینمای ایران تجربیات محدودی در ساخت فیلمهای زندگینامهای دارد. این فیلم میتواند زمینهساز توسعه این ژانر در سینمای ایران باشد. زندگی سحر امامی به عنوان یک زن موفق در عرصه رسانه، میتواند سوژه مناسبی برای بررسی جایگاه زن در جامعه ایران باشد. این اثر میتواند فراتر از یک زندگینامه ساده، به مسائل اجتماعی نیز بپردازد. موفقیت این فیلم میتواند راه را برای ساخت آثار مشابه درباره دیگر چهرههای شاخص فرهنگی، هنری و اجتماعی ایران هموار کند.
ترکیب بازیگری و گروه هنری
حضور بازیگران شناختهای چون شهرزاد کمالزاده و کاوه خداشناس در کنار عاطفه حبیبی، میتواند به غنای هنری فیلم بیفزاید. این ترکیب بازیگری نوید اثر فنی و هنری قابل توجهی را میدهد. هر یک از این بازیگران میتوانند در نقشهای مکمل، فضای مناسبی برای درخشش نقش اصلی فراهم آورند. همکاری آنان با کارگردانی چون انتظامی میتواند نتیجه درخشانی داشته باشد. نحوه توزیع نقشها میان این بازیگران و چگونگی تعامل آنان با نقش اصلی، از جمله عواملی است که میتواند در موفقیت اثر تأثیرگذار باشد.
استقبال مخاطبان و انتظارات عمومی
سحر امامی به عنوان یک چهره رسانهای، هواداران زیادی دارد. این موضوع هم فرصت است و هم تهدید؛ چرا که انتظارات مخاطبان از دقت در بازآفرینی زندگی او بسیار بالا خواهد بود. مخاطبان معمولاً با شخصیتهای رسانهای مورد علاقه خود ارتباط عاطفی برقرار میکنند. از این رو، نحوه تصویرسازی زندگی سحر امامی میتواند با واکنشهای مختلفی روبرو شود. این فیلم میتواند برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب باشد؛ از هواداران سحر امامی گرفته تا علاقمندان به سینمای زندگینامهای و آثار درام اجتماعی.
افراط در تقدیر از سحر امامی؛ از نماد مقاومت تا قهرمانی لوث شده
آن ویدئوی یک دقیقهای هنوز در ذهنهاست. سحر امامی در حالی که موشکهای اسرائیل ساختمان صداوسیما را هدف قرار داده بودند، با آرامش خاصی به اجرای برنامه ادامه داد. این تصویر بدون هیچ حرف اضافهای، داستان را روایت میکرد. در کمتر از چند ثانیه، این صحنه به حس مشترک همه ایرانیان بدل شد و ابعادی جهانی پیدا کرد. مردم در سراسر جهان، شجاعت این مجری زن را ستودند. اما به مرور زمان، مشکلها آغاز شد. تصویری که به تنهایی گویای همه چیز بود، در هفتههای بعد درگیر افراطهایی شد که ممکن است چهره واقعی این تصویر را مخدوش کند. تقدیرهای پیاپی از سحر امامی چنان سرعت گرفت که کمکم نگرانیها از لوث شدن این چهره نمادین قوت گرفت. هر روز برنامهای جدید و تقدیری تازه به نام او ثبت میشد. این تقدیرها تا جایی پیش رفت که برخی به درستی از فراموش شدن نام کشته شدگان آن روز یعنی معصومه عظیمی و نیما رجبپور گلایه کردند. اهدای دان یک تکواندو به این مجری کاربلد را میتوان نقطه اوج این تقدیرهای نمایشی دانست. از آن لحظه به بعد، هشدارها برای پرهیز از افراط آغاز شد. حقیقت این است که آن ویدئوی یک دقیقهای به تنهایی کار هزار تقدیر بیفایده را انجام میدهد. گاهی بهترین تقدیر، اجازه دادن به حقیقت برای روایت خودش است.
از نمادسازی تا قهرمانپردازی افراطی
ایستادگی سحر امامی در ۲۶ خرداد یک رویداد خودجوش و اصیل بود. این صحنه بدون هیچ برنامهریزی قبلی و کاملاً طبیعی، به نمادی از مقاومت تبدیل شد. قدرت این نماد در خودانگیختگی و اصالت آن نهفته بود. مردم به دلیل واقعی و غیردستوری بودن این صحنه، با آن ارتباط عمیق برقرار کردند. اما زمانی که نهادها و سازمانها شروع به قهرمانپردازی برنامهریزی شده حول این شخصیت کردند، این اصالت در معرض تهدید قرار گرفت. تقدیرهای افراطی، این نماد طبیعی را به پدیدهای مصنوعی تبدیل میکند.
تضاد بین تقدیر واقعی و نمایشی
تقدیر واقعی از سوی مردم و مخاطبان صورت میگیرد که با بازدید میلیونی از آن ویدئو و اشتراکگذاری داوطلبانه آن نشان داده شد. این نوع تقدیر، ارزش حقیقی دارد. در مقابل، تقدیرهای نمایشی و سازمانیافته، نه تنها اثر مثبت ندارند، بلکه ممکن است اثر معکوس ایجاد کنند. این تقدیرها بیشتر جنبه رقابتی بین نهادها پیدا کرده است. اهدای دان تکواندو به سحر امامی نمونه بارزی از تقدیرهای نامتناسب و نمایشی است که بیشتر به تمسخر شبیه است تا تقدیر واقعی.
فراموشی دیگر قهرمانان واقعی
یکی از پیامدهای نگرانکننده این افراط، به حاشیه رانده شدن یاد و خاطره کشته شدگان آن روز است. معصومه عظیمی و نیما رجبپور که در آن حادثه کشته شدند نیز، سزاوار یادبود و تقدیر هستند. این نگرانی وجود دارد که تمرکز افراطی روی یک فرد، باعث شود نقش سایر افرادی که در آن روز ایستادگی کردند، نادیده گرفته شود. جامعه نیاز دارد تا همه ابعاد یک رویداد را به درستی درک کند، نه این که تنها روی یک بخش آن متمرکز شود.
تأثیر بر خود شخصیت نمادین
این افراطها ممکن است برای خود سحر امامی نیز آزاردهنده باشد. او که به عنوان یک مجری حرفهای شناخته میشود، ممکن است نخواهد تنها با یک رویداد خاص شناخته شود. فشار ناشی از این قهرمانسازی ممکن است مانع از ادامه کار طبیعی و حرفهای او شود. هر حرکت او زیر ذرهبین خواهد رفت و ممکن است انتظارات غیرواقعی از او ایجاد شود. این خطر وجود دارد که چهره واقعی او به تدریج تحت الشعاع چهره نمادینی که برایش ساخته شده، قرار گیرد. بهترین راهکار، توقف تقدیرهای نمایشی و سازمانیافته است. اجازه داده شود آن ویدئوی یک دقیقهای خود به تنهایی روایتگر داستان مقاومت باشد. قدردانی واقعی از سوی مردم که در بازدیدهای میلیونی از آن ویدئو نشان داده میشود، کافی و ارزشمندتر از هر تقدیر رسمی است. تمرکز باید بر روی حفظ اصالت آن لحظه تاریخی باشد، نه ساختن اسطورههای جدید. گاهی بزرگترین احترام، حفظ حقیقت یک رویداد است.