آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
در هفتههای اخیر، آسمان ایران بار دیگر به کانون توجه شرکتهای بزرگ هواپیمایی بینالمللی تبدیل شده است. در حالی که فضای رسانهای برخی غربیها و رسانههای عبری، آکنده از اخبار جنگافروزانه و شایعات تنشزا است، تحرکی متفاوت در صنعت حمل و نقل هوایی جهان رخ داده است. این تحرک، روایتی دیگر از شرایط واقعی منطقه ارائه میدهد. بسیاری از شهروندان و دنبالکنندگان اخبار بینالمللی، این پرسش را مطرح میکنند که آیا واقعاً جهان در آستانه یک درگیری بزرگ دیگر در خاورمیانه قرار دارد؟ شواهد و قرائن جدید، پاسخی متفاوت به این نگرانی عمومی میدهند. این شواهد نه از سخنرانیهای سیاسی، که از اقدامات عملی بازیگران اقتصادی بینالمللی استخراج میشود. گزارشهای تأییدشده حاکی از آن است که شماری از ایرلاینهای معتبر غربی، درخواستهای رسمی برای ازسرگیری پروازهای خود از حریم هوایی ایران را به دولت آمریکا ارسال کردهاند. این اقدام به خودی خود، گویای بسیاری از حقایق پشت پرده است.
اینگونه استعلامها پیش از پرواز بر فراز هر منطقهای، یک روال استاندارد برای اطمینان از ایمنی کامل مسیرهای هوایی است. اما زمانی که این پرسشها درباره ایران مطرح میشود، بار معنایی و سیاسی عمیقی پیدا میکند. پاسخ واشنگتن به این نگرانی شرکتهای هواپیمایی، کلیدی است برای درک ارزیابی واقعی آمریکا از اوضاع. بر اساس اطلاعات دریافتی، دولت ایالات متحده به این ایرلاینها پاسخ مثبت و محرمانهای داده است. محتوای این پاسخ آشکارا بیان میکند که از نگاه تحلیلگران امنیتی واشنگتن، "هیچ نشانهای از جنگ وجود ندارد". این اظهارنظر، مستقیمترین و عملیترین رد شایعات جنگ است. این موضع گیری محرمانه اما قاطع آمریکا، پرده از یک واقعیت بزرگتر برمیدارد: سناریوسازی رسانههای خاص درباره جنگ، بیش از آنکه انعکاس واقعیت باشد، یک "عملیات روانی" حساب شده است. هدف از این فضاسازی، حفظ "سایه جنگ" بر منطقه برای پیشبرد اهدافی مشخص سیاسی و روانی عنوان شده است. کارشناسان متعدد بینالمللی نیز تأیید میکنند که در شرایط کنونی، احتمال معناداری برای وقوع یک درگیری گسترده وجود ندارد. آنها بزرگنمایی اخبار جعلی را بخشی از یک بازی رسانهای میدانند که نباید معیار قضاوت مردم و فعالان اقتصادی قرار گیرد. بنابراین، اقدام عملی ایرلاینها برای بازگشت به آسمان ایران و پاسخ اطمینانبخش واشنگتن، روایتی مستند و مبتنی بر واقعیت را در مقابل هیاهوی رسانهای قرار میدهد. روایتی که نشان میدهد منافع اقتصادی کلان جهانی، جنگ را گزینهای غیرممکن ارزیابی میکنند.
زبان عمل در اقتصاد جهانی در مقابل هیاهوی رسانهها
صنعت حمل و نقل هوایی، به ویژه خطوط بینالمللی، یکی از حساسترین بخشهای اقتصاد جهانی نسبت به ناامنی و بیثباتی سیاسی است. تصمیم این شرکتها همواره مبتنی بر ارزیابیهای دقیق امنیتی و ریسکپذیری بالا است. بنابراین، وقتی شماری از این ایرلاینها اقدام عملی برای بازگشت به آسمان ایران میکنند، این حرکت خود یک "بیانیه" قدرتمند و غیرکلامی است. این اقدام نشان میدهد که بخش عینی و مالیمحور جهان، فضاسازی رسانهای را باور نکرده است. آنها ترجیح میدهند به جای واکنش به اخبار، بر اساس دادههای امنیتی واقعی عمل کنند که ظاهراً آرامش را تأیید میکند.
استعلام از آمریکا؛ بازی در نقشه قدرت و اعتبار
درخواست این ایرلاینها از دولت آمریکا برای مجوز پرواز، از دو منظر حائز اهمیت است. نخست، نشاندهنده نقش محوری ایالات متحده به عنوان یک قدرت تنظیمکننده قواعد در عرصه امنیت بینالمللی و حمل و نقل هوایی است. حتی شرکتهای غیرآمریکایی نیز برای اطمینان، نظر واشنگتن را جویا میشوند. دوم، این اقدام باعث میشود آمریکا موضع خود را به طور رسمی و محرمانه اعلام کند. پاسخ مثبت واشنگتن، یک تعهد ضمنی ایجاد میکند؛ به این معنا که اگر اوضاع به سمت جنگ میرفت، آمریکا نمیتوانست چنین مجوز صریحی بدهد. بنابراین، این پاسخ، یک سند محرمانه اما معتبر از ارزیابی واقعی آمریکاست.
عملیات روانی "سایه جنگ"؛ اهداف و مکانیسمها
کارشناسان به درستی بر مفهوم "سایه جنگ" تأکید کردهاند. حفظ این سایه، حتی در غیاب خود جنگ، ابزاری کارآمد برای تحت فشار قرار دادن رقبا، ایجاد انشقاق در افکار عمومی منطقه، مشروعیتبخشی به حضور نظامی و تحریمها، و منحرف کردن توجه از مسائل داخلی است. رسانههای مرتبط با محافل خاص، با بزرگنمایی و گاهی جعل اخبار، ترس و نااطمینانی را تزریق میکنند. این عملیات روانی هزینهای برای مجریان ندارد، اما میتواند بر تصمیمگیری دولتها و احساسات مردم تأثیر بگذارد. تحلیل این گزارش نشان میدهد که این تاکتیک در حال حاضر فعال است.
تضاد منافع؛ اقتصاد جهانی در برابر پروژههای جنگطلبانه
تصمیم ایرلاینها یک جنبه کلیدی دیگر را آشکار میسازد: تضاد منافع بین بازیگران اقتصادی جهانی و جریانهای سیاسی جنگطلب. شرکتهای هواپیمایی خواهان ثبات، امنیت و کوتاهترین مسیرها (مانند حریم هوایی ایران که مسیری حیاتی است) برای کاهش هزینهها و افزایش سود هستند. برافروختن آتش جنگ مستقیماً منافع این بازیگران قدرتمند اقتصادی را تهدید میکند. بنابراین، حرکت آنها به سمت عادیسازی پروازها، نشان از یک فشار پنهان اقتصادی برای خنثی کردن فضاهای بحرانی مصنوعی دارد. این یک جنگ خاموش بین "اقتصاد" و "سیاست جنگمحور" است.
پیامدهای امنیتی و بینالمللی این افشاگری
این گزارش و اقدام ایرلاینها، چند پیامد مهم دارد:
- اول، اعتبار رسانههای جنگافروز را نزد افکار عمومی آگاه، به ویژه در سطح بینالمللی، کاهش میدهد.
- دوم، فضای روانی منطقه را تا حدی آرام میکند و نشان میدهد که بازیگران اصلی، جنگ را گزینه نمیدانند.
- سوم، موضع ایران را به عنوان فضایی امن برای ترانزیت هوایی (حداقل در این مقطع) تثبیت میکند.
- چهارم، امکان عادیسازی بیشتر روابط در سطوح غیرسیاسی و اقتصادی را فراهم میآورد.
در کل، این روند، سناریوی جنگ را به حاشیه میراند و بر مدیریت منطقی بحران تأکید میکند.