آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
در فضای پرابهام و پیچیده سیاسی کشور، گاهی اظهارنظرهایی شنیده میشود که مانند بمب صدا میکنند و بحثهای داغی به پا میکنند. این اظهارات، به ویژه وقتی به مسائل مالی و هزینههای دولتی مربوط میشوند، حساسیتبرانگیزتر میشوند و در کانون توجه افکار عمومی قرار میگیرند. چنین ادعاهایی اگر از زبان افراد مرتبط با حاکمیت بیان شوند، وزن و تاثیر متفاوتی پیدا میکنند و نیاز به بررسی دقیقتری دارند. یکی از این ادعاهای جنجالی اخیراً توسط محمدصادق کوشکی، فعال سیاسی و مدرس دانشگاهی اصولگرا، مطرح شده است. او در گفتوگویی با شبکه خبری «ایران۲۴» به نقل از سفارت جمهوری اسلامی در وین، ادعاهای مالی عجیبی را درباره تیم مذاکرهکننده برجام در دوران فعالیت محمدجواد ظریف عنوان کرده است. کوشکی مدعی شده است: «سفارت ۲۷۰ کیلو آجیل و پاستیل خریده است که تیم مذاکرهکننده در هنگام مذاکره بخورد.» حجم غیرمعمول این ادعا، بلافاصله این پرسش را ایجاد میکند که آیا چنین خریدی اساساً با عقل سلیم جور درمیآید؟
او در ادامه، ادعای دیگری را به این موضوع افزوده و گفته است: «ظریف ۱۰۰ سکه طلا برای حق ماموریت گرفته است.» این ادعا نیز اگر درست باشد، رقم بسیار بزرگی را نشان میدهد که نیاز به شفافسازی فوری دارد. این اظهارات، بلافاصله در فضای مجازی و برخی محافل خبری پیچید و واکنشهای مختلفی را برانگیخت. بسیاری از کاربران و تحلیلگران، در صحت این اعداد و ارقام ابراز تردید کردند و خواستار ارائه سند و مدرک شدند. در چنین شرایطی، نقش نهادهای نظارتی و مسئول بسیار پررنگ میشود. آیا مراجع رسمی مانند دیوان محاسبات کشور یا سازمان بازرسی کل کشور درباره چنین هزینههایی گزارشی داشتهاند؟ بررسی این ادعاها از جنبههای مختلف، نه تنها روشنکننده یک ادعای خاص، که میتواند نمایی از فضای گفتوگوهای سیاسی و چگونگی طرح انتقادات در کشور را نیز نشان دهد.
تحلیل ادعا از منظر عقل سلیم و تناسب
ادعای خرید ۲۷۰ کیلوگرم آجیل و پاستیل برای یک تیم مذاکرهکننده، در نگاه اول با چالش عقل سلیم روبهرو است. این حجم از تنقلات، برای مصرف چند نفر و در چه بازه زمانی است؟ حتی با فرض حضور یک تیم نسبتاً بزرگ و مذاکرات طولانی، چنین رقمی غیرمعمول به نظر میرسد. از سوی دیگر، ادعای دریافت ۱۰۰ سکه طلا به عنوان حق ماموریت نیز نیاز به بررسی مقررات مالی دارد. آیا اساساً دریافت حق ماموریت به صورت سکه طلا در قوانین مالی و اداری کشور پیشبینی شده است؟ معمولاً چنین پرداختهایی به صورت نقدی یا از طریق حواله بانکی انجام میشود. این عدم تناسب، اولین نشانه برای تشکیک در صحت ادعاهاست. در فضای رسانهای، اعداد بزرگ اغلب برای جلب توجه بیشتر استفاده میشوند، اما همین بزرگنمایی میتواند نشانه عدم دقت یا اغراق در خبر باشد.
منبع ادعا و سندیت آن
منبع این ادعا، گفتههای یک فعال سیاسی در مصاحبه با شبکهای خبری است که خود به نقل از سفارت ایران در وین آن را بیان کرده است. این سلسله مراتب نقل قول، از اعتبار خبر میکاهد. آیا سند رسمی یا فاکتور خرید در اختیار گوینده قرار داشته است؟ در روشهای حرفهای خبرنگاری، چنین ادعاهای سنگینی نیاز به ارائه حداقل یک سند معتبر، حتی به صورت محرمانه برای رسانه، دارد. تاکنون هیچ سند قابل استنادی در تایید این خریدها از سوی فرد یادشده یا شبکه خبری منتشر نشده است. از طرفی، اگر چنین سندی وجود داشت، طبیعی بود که نهادهای نظارتی یا رسانههای مخالف نیز به آن دسترسی پیدا کنند و آن را منتشر کنند. سکوت این نهادها از این منظر نیز قابل تامل است.
واکنشهای رسمی و تکذیبها
پس از انتشار این ادعا، نهادهای مسئول به صورت رسمی واکنش نشان دادند. سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به اخبار مشابه درباره هزینههای مذاکرات وین، چنین ارقامی را «کاملاً غیرواقعی» خواند. تکذیب رسمی از مجرای قانونی و توسط مرجع مرتبط، مهمترین ضربه به اعتبار این ادعاهاست. در نظام اداری کشور، هزینههای سفارتها و نمایندگیها تحت نظارت و کنترل است و خروج چنین مبالغ یا خریدهای غیرمعمولی به سادگی امکانپذیر نیست. علاوه بر این، دیوان محاسبات کشور به عنوان نهاد عالی نظارت مالی، در گزارشهای خود به مجلس، اگر چنین موردی وجود داشت، حتماً به آن اشاره میکرد. خاموشی این نهاد نظارتی در این باره نیز گویاست.
تحلیل اهداف احتمالی پشت این ادعا
طرح چنین ادعاهایی در فضای سیاسی معمولاً بیهدف نیست. این ادعاها میتواند بخشی از یک جنگ رسانهای داخلی برای تحت فشار قرار دادن چهرهها یا جریانهای سیاسی خاص باشد. هدف میتواند ایجاد ذهنیت منفی در افکار عمومی درباره هزینهکردهای دیپلماسی یا شخصیتهای درگیر در مذاکرات خاص باشد. حتی اگر ادعاها در نهایت تکذیب شوند، اثر اولیه خود را در اذهان گذاشتهاند. از نگاهی دیگر، اینگونه اظهارات میتواند تلاشی برای انحراف افکار عمومی از مسائل و چالشهای اصلی کشور به حواشی باشد. تمرکز بر یک ادعای جنجالی اما اثباتنشده، زمان و انرژی زیادی از جامعه و رسانهها میگیرد.
درسهایی برای رسانه و مخاطب
این اتفاق، درس مهمی برای رسانهها دارد که پیش از انتشار اخبار حساس، به اصل «تعادل و تناسب» و «درستییابی» پایبند باشند. انتشار یک ادعا بدون کوچکترین سند، تنها به دامن زدن به شایعات کمک میکند. برای مخاطب نیز تمرین «سواد رسانهای» ضروری است. پرسش کردن درباره منبع خبر، جستوجو برای یافتن تکذیب یا تاییدهای رسمی، و تحلیل منطقی ادعاها (مانند غیرمنطقی بودن خرید ۲۷۰ کیلو آجیل) میتواند از انتشار شایعه جلوگیری کند. در نهایت، سلامت فضای اطلاعاتی کشور نیازمند مسئولیتپذیری همگانی است؛ از گوینده و رسانه گرفته تا مخاطب و نهادهای ناظر. تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که واقعیت بر جنجال پیروز شود..