آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
خبری که از سوی خبرگزاری فرانسه و وزارت دادگستری آمریکا منتشر شد، بار دیگر نگرانیها درباره استفاده از فضای مجازی برای تبلیغ خشونت و تهدید امنیت عمومی را افزایش داد. در ایالت تگزاس آمریکا، یک مرد ۳۰ ساله به نام محمد داوود الکوزی توسط پلیس فدرال این کشور بازداشت شده است. اتهام او، انتشار ویدیوهایی حاوی تهدید به انجام حملهای انتحاری و ساخت بمب است. این ویدیوها در پلتفرمهای پرطرفدار تیکتاک و ایکس (توئیتر سابق) منتشر شده بودند. در این ویدیوها، الکوزی علاوه بر تهدید شهروندان آمریکایی، از گروه طالبان نیز تمجید کرده بود.
نکته جالب و در عین حال هشداردهنده این است که دستگیری او نه پس از یک عمل خشونتآمیز، بلکه به دنبال گزارشهای متعدد کاربران این پلتفرمها به نهادهای امنیتی انجام شد. این موضوع نشان میدهد که چگونه هوشیاری مردم و سیستم گزارشدهی میتواند منجر به خنثیسازی تهدیدات قبل از وقوع فاجعه شود. رویکردی که در سالهای اخیر در بسیاری از کشورها مورد تأکید قرار گرفته است. پلیس فدرال آمریکا (FBI) پس از دریافت گزارشها، تحقیقات خود را آغاز کرد و در نهایت موفق شد این فرد را قبل از هرگونه اقدام عملی دستگیر کند. اگر اتهامات علیه الکوزی در دادگاه اثبات شود، او ممکن است تا پنج سال حبس را در پیش داشته باشد. این حکم احتمالی، نشان از جدیت نظام قضایی آمریکا در برخورد با تهدیدات تروریستی دارد. این حادثه، بار دیگر پرسشهای قدیمی درباره مرز آزادی بیان و تهدید امنیت ملی، نقش پلتفرمهای مجازی در کنترل محتوا و نیز مکانیسمهای پیشگیری از جرائم را به میان آورده است.
تحلیل حقوقی اتهامات و پیچیدگیهای قانونی
اتهام اصلی وارد بر محمد داوود الکوزی، "تهدید به انجام حمله تروریستی" و "انتشار تهدیدات بینالمللی" است. در سیستم قضایی آمریکا، صرف تهدید کلامی یا نوشتاری، حتی بدون اقدام عملی، میتواند جرمانگاری شود. کلید اصلی در محکومیت، اثبات قصد جدی و ایجاد ترس معقول در جامعه است. دادستانها باید ثابت کنند که تهدیدات او صرفاً شوخی یا اغراق نبوده، بلکه نیت واقعی برای اقدام داشته است. در این پرونده، ستایش از طالبان (گروهی که توسط آمریکا تروریستی شناخته میشود) میتواند به عنوان مدرکی برای اثبات انگیزه و جهتگیری فکری متهم استفاده شود. دفاعیات احتمالی میتواند حول محور آزادی بیان یا عدم جدیت تهدیدات مطرح شود.
نقش پلتفرمهای اجتماعی و مسئولیت آنها در نظارت
این واقعه، بار دیگر نقش حیاتی و دوگانه پلتفرمهایی مانند تیکتاک و ایکس را برجسته میکند. از یک سو، این فضاها میتوانند به سرعت محتوای خطرناک را منتشر کنند و از سوی دیگر، سیستم گزارشدهی کاربران میتواند به شناسایی تهدیدات کمک کند. سؤال اینجاست که الگوریتمهای نظارت خودکار این شرکتها چرا نتوانسته بودند این محتوای آشکارا تهدیدآمیز را قبل از گزارش کاربران شناسایی و حذف کنند. این موضوع، انتقادات به سیاستهای محتوایی این پلتفرمها را افزایش میدهد. همکاری این شرکتها با نهادهای امنیتی مانند افبیآی پس از دریافت گزارش، نیز بخشی از فرآیند قانونی است. اما این همیشه با چالش حفظ حریم خصوصی کاربران در تعارض قرار میگیرد.
مکانیسم گزارشدهی مردمی و پیشگیری از جرم
موفقیت این پرونده در مرحله پیشگیری، مدیون "گزارشهای مردمی" عنوان شده است. این نشان میدهد که آگاهی عمومی و احساس مسئولیت اجتماعی شهروندان میتواند مؤثرترین ابزار برای مقابله با تهدیدات نامرئی باشد. برنامههای آموزش عمومی برای شناخت علائم هشداردهنده و تشویق به گزارشدهی، در بسیاری از کشورها بخشی از استراتژی امنیت ملی شده است. این رویکرد، جامعه را به چشم و گوش اضافی برای نهادهای امنیتی تبدیل میکند. با این حال، این سیستم بینقص نیست. خطر گزارشهای نادرست یا با انگیزه انتقامجویی شخصی وجود دارد. بنابراین، نهادهای امنیتی باید بین پیگیری گزارشهای credible و اتلاف منابع بر روی گزارشهای بیاساس تعادل برقرار کنند.
زمینههای اجتماعی و روانشناختی اقدامات اینچنینی
درک انگیزه فردی مانند الکوزی نیازمند بررسی زمینههای فکری، اجتماعی و روانی است. آیا این اقدام ریشه در ایدئولوژی افراطی دارد؟ یا نشانهای از بحران هویت، انزوا و درخواست توجه است؟ ستایش از گروههایی مانند طالبان، میتواند نشانه جذب شدن توسط روایتهای سادهسازی شده، قهرماننمایی از خشونت و احساس تعلق به یک جمع بزرگتر باشد. این پدیدهها در فضای مجازی به راحتی تقویت میشوند. این مورد، لزوم سرمایهگذاری بر روی برنامههای مداخله زودهنگام، مشاوره و درگیر کردن جامعه در شناسایی افرادی که در آستانه افراط گرایی قرار دارند را پررنگ میکند. پیشگیری روانی-اجتماعی میتواند مؤثرتر از مقابله قضایی پس از وقوع باشد.
تأثیر بر جامعه مسلمانان و چالش اسلامهراسی
متأسفانه، چنین حوادثی میتواند آب به آسیاب کسانی بریزد که به دنبال ایجاد کلیشههای منفی علیه مسلمانان یا مهاجران هستند. رسانههای مغرض ممکن است از این حادثه، برای تعمیم دادن به کل یک جامعه یا دین استفاده کنند. این موضوع، بار مسئولیت را بر دوش رهبران و نهادهای جامعه مسلمانان در آمریکا و سایر کشورها نیز سنگینتر میکند. آنها باید ضمن محکوم کردن آشکار چنین اعمالی، در زمینه آموزش، آگاهیبخشی و ادغام اجتماعی بیشتر تلاش کنند. در عین حال، سیستم قضایی و رسانهها باید مراقب باشند که اقدام یک فرد را به کل یک گروه نسبت ندهند و بر برخورد عادلانه و مستقل از پیشداوریهای قومی یا مذهبی تأکید کنند.