آسیانیوز ایران؛ سرویس فرهنگی هنری:
فضای فرهنگی ایران، بار دیگر با موجی از تنشها و گفتوگوهای داغ روبرو شده است. بازداشت گروهی از بازیگران و چهرههای سینمایی در یک مهمانی خصوصی، که با اتهاماتی مانند سرو مشروبات الکلی همراه بود، نه تنها یک خبر حقوقی، بلکه به کانون یک مناقشه بزرگ اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. این اقدام نیروی انتظامی و دستگاه قضایی، واکنشهای متعددی را از سوی جامعه هنری برانگیخته است. برخی از هنرمندان، این بازداشتها و نحوه برخورد و انتشار جزئیات آن را نقض حریم خصوصی و اقدامی تحقیرآمیز علیه صنف خود میدانند. علیرضا داودنژاد، کارگردان نامآشنای سینمای ایران، با انتشار متنی تند و صریح، ناراحتی عمیق خود و بخشی از جامعه هنری را ابراز کرده است. او در پستی اینستاگرامی، مستقیماً خطاب به دستاندرکاران این پرونده پرسیده است: «نظرشان درباره کارد آجین شدن مهرجویی و همسرش چیست؟»
این اشاره به حمله فیزیکی اخیر به داریوش مهرجویی، کارگردان اسطورهای، و همسرش، نشان میدهد که داودنژاد این دو واقعه را در یک راستا میبیند: یک رشته اقدامات علیه بدنه سینمای ایران. او این اقدامات را «توهین و تحقیر و پروندهسازی برای اهل سینما» توصیف کرده است. داودنژاد در ادامه، با زبانی تند از کسانی که به زعم او «سینمای ایران را تضعیف میکنند» انتقاد کرد و گفت: «یا دشمن این مملکت هستند و یا بر شاخه نشستهاند و بُن میبُرند.» این تعبیر، حاکی از سطح بالای نگرانی و عصبانیت در میان برخی چهرههای فرهنگی است. این کارگردان سپس با بیان همدردی با پارسا پیروزفر، یکی از بازیگران بازداشت شده، تأکید کرد که «آزار تو آزار همه سینماست» و هر توهینی به هنرمندان، بین همه آنان تقسیم میشود. او با طرح این پرسش که «آیا سینمای ایران یک پارسا پیروزفر بیشتر دارد؟» بر ارزش چهرههای هنری تأکید گذاشت. پیش از داودنژاد، رضا کیانیان، بازیگر باسابقه، نیز در پستی جداگانه به این موضوع پرداخته بود. کیانیان با نگاهی کلانتر، بازداشت بازیگران را اقدامی برای «پرت کردن حواس» مردم از بحرانهای اساسی کشور مانند بحران آب، برق، گاز، معیشت و آلودگی هوا دانسته بود. به باور کیانیان، این «هویتگریها» تنها برای چند روز میتواند افکار عمومی را منحرف کند، اما بحرانهای اصلی پابرجا خواهند ماند. او خواستار آزادی با احترام بازیگران و عذرخواهی از آنان شده است. این اظهارنظرها نشان از عمق شکاف و نگرانی در جامعه هنری دارد.
تقابل گفتمانی؛ «اخلاق عمومی» در برابر «حریم خصوصی و کرامت هنرمند»
در قلب این مناقشه، یک تقابل گفتمانی عمیق نهفته است. از یک سو، گفتمان رسمی و نهادهای حاکمیتی بر حفظ «اخلاق عمومی» و «مقررات شرعی و قانونی» (مانند ممنوعیت مصرف و سرو الکل) تأکید دارند و مداخله در چنین مواردی را جزو وظایف خود میدانند. از سوی دیگر، گفتمان بخش بزرگی از جامعه هنری و روشنفکری، بر «حق حریم خصوصی»، «کرامت انسانی و حرفهای هنرمندان» و «عدم مداخله دولت در زندگی شخصی» پافشاری میکند. آنان انتشار گسترده جزئیات چنین پروندههایی را نقض کرامت و نوعی «پروندهسازی» و «تحقیر سیستماتیک» میدانند. این دوگانگی، حلنشده باقی مانده و هر از گاهی با یک حادثه شعلهور میشود.
استعاره «بر شاخه نشستن و بن بریدن»؛ نگرانی از خودزنی سیستم
استعاره قدرتمندی که داودنژاد به کار برده — «یا دشمن این مملکت هستند و یا بر شاخه نشستهاند و بُن میبُرند» — نشاندهنده یک تحلیل راهبردی از سوی برخی نخبگان فرهنگی است. از نگاه آنان، سینما تنها یک صنف نیست، بلکه یک سرمایه ملی، یک عامل «نفوذ نرم» بینالمللی و بخشی از «اقتدار فرهنگی» کشور محسوب میشود. تضعیف عمدی یا غیرعمدی این نهاد، در این تحلیل، به مثابه بریدن شاخهای است که خود بر آن نشستهایم. به عبارت دیگر، آنان معتقدند کسانی که سینما را هدف میگیرند، در حال تضعیف یکی از ابزارهای قدرت و اعتبار ایران در عرصه جهانی هستند، حتی اگر قصدشان خدمت باشد. این نگرانی، فراتر از یک بازداشت ساده است.
پیوند دو حادثه؛ از خشونت فیزیکی تا خشونت حقوقی-رسانهای
سؤال داودنژاد درباره حمله به مهرجویی و بازداشت بازیگران، نشان میدهد که او (و احتمالاً دیگران) این دو واقعه را مرتبط میبینند. حمله فیزیکی به یک کارگردان سالخورده و همسرش، نماد «خشونت عریان» علیه یک نماد فرهنگی است. از سوی دیگر، بازداشت و افشای عمومی زندگی خصوصی بازیگران جوان، از نگاه منتقدان، نماد «خشونت نهادینه شده» و «نمایشی» است که با پوشش قانونی انجام میشود. پیوند زدن این دو، تلاشی برای نشان دادن یک الگوی «خشونت علیه جامعه هنر» است، فارغ از این که عاملان آن افراد حاشیهای باشند یا نهادهای رسمی. این نگرش، حاکی از احساس ناامنی شدید در میان برخی چهرههای فرهنگی است.
تحلیل انحراف توجه؛ بازیگران به مثابه قربانیان بحرانهای کلان
تحلیل رضا کیانیان، رویکردی جامعهشناختی-سیاسی دارد. او با اشاره به بحرانهای عینی و ملموس معیشتی و زیستمحیطی، بازداشت بازیگران را یک «بحران فرعی» ساختگی میداند که برای انحراف افکار عمومی از ناتوانی سیستم در حل بحرانهای اصلی طراحی شده است. این نظریه «انحراف توجه» در علوم سیاسی مطرح است. کیانیان معتقد است این حواشی، تنها چند روز دوام میآورند و سپس بحرانهای واقعی دوباره سر باز میکنند. از این منظر، بازیگران نه مجرمان خطرناک، که «قربانیان» یک سیاست انحرافی برای بقای سیستم هستند. این نگاه، مسئله را از سطح فردی و اخلاقی، به سطح کلان مدیریت سیاسی کشور ارتقا میدهد.
واکنش جامعه هنری؛ از همدردی فردی تا همسرنوشتی جمعی
نکته قابل تأمل در بیانیه داودنژاد، تأکید بر «همسرنوشتی» و «اتحاد» جامعه هنری است. جملاتی مانند «آزار تو آزار همه سینماست» و «هر اهانتی… علی السویه بین همه ما تقسیم شده است»، نشان از تلاش برای تبدیل یک حادثه مربوط به چند نفر، به مسئلهای برای کل صنف دارد. این سخنآرایی دو هدف دارد: اول، ایجاد حمایت گستردهتر از بازداشتشدگان و تحت فشار قرار دادن نهادها برای تعدیل برخورد. دوم، تقویت هویت جمعی و انسجام درونی جامعه هنری در برابر آنچه تهدیدی خارجی میپندارند. موفقیت یا شکست این فراخوان همبستگی، میتواند آینده مناسبات جامعه هنری با نهادهای حاکمیتی را تحت تأثیر قرار دهد.