آسیانیوز ایران؛ سرویس ورزشی:
شامگاه جمعه، چهاردهم آذرماه، زمانی که میلیونها ایرانی پای تلویزیون نشسته بودند تا پخش زنده قرعهکشی تاریخی جام جهانی ۲۰۲۶ را تماشا کنند، صحنهای غیرمنتظره و ناخوشایند، توجه همگان را از خود رویداد ورزشی منحرف کرد. خداداد عزیزی، بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران و یکی از چهرههای شناخته شده این ورزش، در حالی که به عنوان مهمان در استودیوی شبکه سه سیما حاضر بود، با به کار بردن الفاظ توهینآمیز و جنسیتزده، جنجالی بزرگ به پا کرد. این برنامه که یکی از پربینندهترین پخشهای زنده ورزشی سال محسوب میشد، قرار بود لحظات تعیین کننده قرعهکشی بزرگترین تورنمنت فوتبال جهان را به خانههای مردم ببرد. اما به نظر میرسد نظارت پیش از پخش و مدیریت مجری بر گفتار مهمانان، آنطور که باید مؤثر نبوده است. کلمات به کار رفته توسط عزیزی، نه تنها بیسابقه بود، بلکه قبح استفاده از چنین عباراتی در رسانه ملی، آن هم در ساعت پربیننده و در برنامهای با حساسیت بینالمللی، را شکست.
واکنشها به این اتفاق سریع و تند بود. خبرگزاری «ایسنا» در یادداشتی تحلیلی و تند، این پرسش اساسی را مطرح کرد: «مشخص نیست که چرا باید تا این حد قبح به کار بردن الفاظ رکیک مقابل چشم میلیونها بیننده تلویزیونی با توجه به محدودیت ایجادشده ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر) برای پلتفرمهای دارای مجوز صوت و تصویر فراگیر، شکسته شود؟» این پرسش، به تناقض آشکار در اعمال سختگیرانه مقررات برای پلتفرمهای دیجیتال در مقابل سهلانگاری در پخش زنده تلویزیونی اشاره دارد. رسانه تخصصی «خبر ورزشی» نیز در یادداشتی تندتر، به موضوع «انحصار» پخش رویدادهای ورزشی پرداخت و نوشت: «مردم سالی یک بار در دربی مجبورند تلویزیون ببینند، چون رانتی است که به بقیه نمیدهند! اما انصاف کجاست؟ با زور و انحصار، مردم را بنشانی پای تلویزیون تا این اهانتها را تماشا کنند؟» این اظهارات، خشم از کیفیت محتوای ارائه شده در رسانهای را نشان میدهد که به دلیل داشتن حق انحصاری پخش برخی رویدادها، مخاطب را بیچاره کرده است. خداداد عزیزی که سالهاست به عنوان کارشناس و تحلیلگر در برنامههای مختلف ورزشی حاضر میشود، سابقه اظهارنظرهای جنجالی و لحن تند داشته است. اما این بار، مرزهای یک اظهارنظر ورزشی را پشت سر گذاشت و وارد قلمرویی شد که نه تنها با شئونات رسانه ملی، بلکه با اصول ابتدایی اخلاق رسانهای و احترام به مخاطب در تعارض کامل است. این اتفاق، پرسشهای جدی درباره فرآیند گزینش، آموزش و نظارت بر مهمانان برنامههای زنده ورزشی در صداوسیما ایجاد میکند.
از سوی دیگر، این رویداد در شرایطی رخ داده که سازمان صداوسیما همواره بر رعایت ادب و پاکیزگی گفتار در رسانه ملی تأکید دارد و برای دیگر رسانهها و پلتفرمهای دیجیتال محدودیتهای سختی در این زمینه قائل شده است. بنابراین، سهلانگاری در نظارت بر پخش زنده چنین عباراتی، نه تنها یک خطای حرفهای، که میتواند به عنوان یک دوگانه استانداردی مورد نقد قرار گیرد. برای مخاطب عام که خانواده خود را پای تماشای یک رویداد ورزشی جهانی جمع کرده است، شنیدن چنین الفاظی نه تنها توهینآمیز، بلکه بسیار شوکآور است. این اتفاق، اعتماد عمومی به کیفیت مدیریت و پایش محتوای رسانه ملی را خدشهدار میکند و این پرسش را ایجاد میکند که اگر در برنامهای با این سطح از اهمیت و بیننده، نظارتی وجود ندارد، در سایر برنامهها وضع چگونه است؟ اکنون انتظار میرود سازمان صداوسیما و شبکه سه به این اتفاق به صورت جدی واکنش نشان دهند. عذرخواهی رسمی از مخاطبان، توضیح درباره چگونگی رخداد چنین مسئلهای و اعلام تمهیدات پیشگیرانه برای آینده، حداقل اقدامات مورد انتظار است. در غیر این صورت، این رویداد میتواند به عنوان نمونهای از بیتفاوتی نسبت به کرامت مخاطب در رسانه ملی در حافظه جمعی باقی بماند.
تحلیل محتوای توهینآمیز و نقض حریم اخلاق رسانهای
استفاده از الفاظ رکیک، توهینآمیز و به ویژه جنسیتزده در یک پخش زنده تلویزیونی، چندین لایه از خطا را در بر میگیرد. در اولین سطح، این اقدام نقض صریح «منشور اخلاق حرفهای رسانه ملی» و تمامی آییننامههای داخلی صداوسیما درباره پاکیزگی گفتار و احترام به مخاطب است. رسانه ملی به عنوان الگو، موظف است عالیترین استانداردهای زبانی و اخلاقی را رعایت کند. در سطح دوم، چنین عباراتی به ویژه وقتی جنسیتزده باشند، توهین به نیمی از جمعیت کشور (زنان) محسوب میشوند. آن ها نه تنها حرمت مخاطب زن را میشکنند، بلکه کلیشههای جنسیتی آسیبزایی را تقویت میکنند. در شرایطی که نهادهای مختلف برای مقابله با خشونت کلامی علیه زنان تلاش میکنند، پخش چنین الفاظی از قدرتمندترین رسانه کشور، نوعی عادیسازی و مشروعیت بخشی به این خشونت است. در سطح سوم، این اتفاق در برنامهای ورزشی و بینالمللی رخ داده است. ورزش میتواند حامل پیامهای صلح، احترام و انسجام باشد. استفاده از چنین زبانی، ارزشهای مثبت ورزشی را خدشهدار کرده و تصویر ناشایستی از فرهنگ گفتاری جامعه ایران در آستانه یک رویداد جهانی نمایش میدهد. این میتواند از جهت دیپلماسی عمومی نیز آسیبزا باشد.
مسئولیت شبکه سه و سیستم نظارت پیش از پخش
شبکه سه سیما به عنوان مجری اصلی پخش رویدادهای ورزشی، مسئولیت سنگینی در قبال محتوایی که به صورت زنده پخش میکند، بر عهده دارد. سیستمهای «پخش زنده با تأخیر» (Delay) دقیقاً برای جلوگیری از چنین اتفاقات پیشبینی نشدهای طراحی شدهاند. در این سیستم، پخش با چند ثانیه یا دقیقه تأخیر روی آنتن میرود تا در صورت بروز مشکل، تیم کنترل بتواند قبل از پخش، آن را سانسور یا قطع کند. سؤال اینجاست که آیا در این برنامه خاص از سیستم تأخیر استفاده شده بود؟ اگر شده بود، چرا تیم کنترل قادر به شناسایی و حذف این بخش نبوده است؟ اگر نشده بود، چرا برای برنامهای با این سطح از اهمیت و حساسیت، از این ابزار ایمنی استفاده نشده است؟ این سؤالات نشان از یک شکست فنی یا مدیریتی در فرآیند پخش دارد.
مسئولیت دیگر، مربوط به انتخاب و توجیه مهمانان پیش از برنامه است. مجریان و تهیهکنندگان باید با مهمانان در مورد خط قرمزهای زبانی و محتوایی صحبت کنند. با توجه به سابقه خداداد عزیزی در اظهارنظرهای تند، آیا چنین تذکری به او داده شده بود؟ به نظر میرسد یا این تذکر داده نشده، یا اگر داده شده، مهمان آن را جدی نگرفته و مجری و تیم تولید نیز توانایی کنترل او را در لحظه نداشتهاند.
تناقض در اعمال مقررات؛ ساترا برای پلتفرمها در مقابل سهلگیری در صداوسیما
خبرگزاری ایسنا به درستی به یک تناقض بزرگ اشاره کرده است: سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) برای پلتفرمهای دیجیتال داخلی که مجوز دارند، مقررات سختگیرانهای در مورد محتوای غیراخلاقی و استفاده از الفاظ رکیک اعمال میکند. این پلتفرمها تحت نظارت دقیق هستند و در صورت تخلف، با جریمههای سنگین یا حتی تعلیق مجوز مواجه میشوند. اما وقتی همان محتوای غیراخلاقی از قدرتمندترین و در دسترسترین رسانه کشور (تلویزیون) به صورت زنده و در اوج بیننده پخش میشود، به نظر میرسد مکانیزمهای نظارتی و بازدارنده کارایی خود را از دست میدهند. این دوگانهانگاری، هم انصاف را زیر سؤال میبرد و هم اثربخشی کل سیاستهای نظارتی را مخدوش میکند. این پرسش ایجاد میشود که آیا هدف واقعاً صیانت از اخلاق عمومی است، یا کنترل انحصاری بر فضای رسانهای؟ این اتفاق میتواند دستمایهای برای منتقدان سیاستهای رسانهای شود تا بر ناعادلانه بودن این دوگانه استاندارد تأکید کنند. آنها میتوانند بگویند اگر الفاظ رکیک آنقدر مذموم است، باید در همه رسانهها، از جمله صداوسیما، با شدت برابر با آن برخورد شود. عدم برخورد قاطع با این مورد خاص، میتوانت تردیدها درباره انگیزههای واقعی پشت برخی مقررات را افزایش دهد.
انتقاد از انحصار پخش و رابطه آن با کیفیت محتوا
رسانه «خبر ورزشی» در یادداشت خود به نکته عمیقتری پرداخته: رابطه میان «انحصار» و «بیکیفیتی». حق انحصاری پخش رویدادهای بزرگی مثل دربی یا قرعهکشی جام جهانی به صداوسیما این قدرت را میدهد که مخاطب را مجبور به تماشای تنها گزینه موجود کند. وقتی مخاطب حق انتخاب ندارد (مثلاً نمیتواند همان برنامه را با پوشش و گویندگان یک پلتفرم دیگر تماشا کند)، انگیزه رسانه برای ارتقای کیفیت و رعایت حداکثری اصول حرفهای کاهش مییابد. این یک تئوری شناخته شده در اقتصاد رسانه است: انحصارگرایی میتواند به کاهش کیفیت، بیتفاوتی به خواست مخاطب و کاهش مسئولیتپذیری منجر شود. اگر شبکه سه رقیب جدی در پخش زنده این رویدادها داشت، مجبور بود برای حفظ مخاطب، استانداردهای خود را بالا ببرد، مهمانان را با دقت بیشتری انتخاب کند و سیستمهای کنترل کیفی قویتری داشته باشد.
اعتراض «خبر ورزشی» در واقع اعتراض به همین رابطه است. این رسانه میپرسد: چرا مردم باید به اجبار، محتوایی را تماشا کنند که در آن به آنها توهین میشود؟ اگر حق انتخاب وجود داشت، مخاطبان به سرعت از چنین برنامهای روی میگرداندند و به رسانه رقیب میرفتند. اما در شرایط انحصار، این اهرم نظارتی قدرتمند (رأی پا) از دست مخاطب خارج شده است.
پیامدهای احتمالی و راهکارهای آینده
پیامد این اتفاق میتواند چند سطح داشته باشد. در سطح فردی، ممکن است برای خداداد عزیزی محدودیتهایی در دعوت از سوی صداوسیما ایجاد شود. در سطح سازمانی، شبکه سه و معاونت ورزش صداوسیما احتمالاً باید پاسخگو باشند و شاید تغییراتی در تیم تولید یا پروتکلهای نظارتی ایجاد شود. در سطح کلان، این رویداد میتواند بحثهای قدیمی درباره انحصار، نظارت و کیفیت محتوای رسانه ملی را دوباره داغ کند. راهکار فوری، انتشار یک عذرخواهی رسمی و شفاف از سوی شبکه سه است. این عذرخواهی باید خطاب به مخاطبان، به ویژه زنان، باشد و چگونگی رخداد حادثه و تمهیدات جدید برای جلوگیری از تکرار آن را توضیح دهد. پاک کردن بخش مربوطه از آرشیو برنامه و عدم بازپخش آن نیز ضروری است. راهکار بلندمدت، بازنگری در پروتکلهای مهمانیابی و کنترل پخش زنده است. استفاده اجباری از سیستم Delay برای همه برنامههای زنده پرحاشیه، برگزاری جلسات توجیهی اجباری برای مهمانان درباره خط قرمزها، و داشتن مجریهای قویتر که بتوانند در لحظه گفتار مهمان را مدیریت کنند، از جمله این اقدامات است. در نهایت، این اتفاق فرصتی است برای تأمل جدیتر درباره نقش، مسئولیت و آینده رسانه ملی در عصر رقابت رسانهای. اگر صداوسیما میخواهد همچنان نقش محوری خود را حفظ کند، باید نشان دهد که نه تنها از نظر فنی، که از نظر اخلاق حرفهای و احترام به مخاطب نیز استانداردی بالاتر از همه رقبای بالقوه و بالفعل دارد. شکستن قبح الفاظ رکیک در پربینندهترین برنامههایش، در جهت خلاف این هدف حرکت میکند.