آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
خشونت خانگی بار دیگر در یکی از شهرستانهای استان آذربایجان غربی فاجعهآفرین شده است. لیلا آذری، زن ۳۹ ساله اهل روستای «غیب علی» بوکان، به طرزی فجیع به قتل رسیده است. این زن که مادر یک فرزند بود، دو سال پیش از همسر خود جدا شده و به همراه خواهرش در شهرستان بوکان زندگی میکرد. اما جدایی نتوانست او را از خشم همسر سابقش در امان نگه دارد. بر اساس گزارشهای اولیه، قاتل که همسر سابق لیلا آذری است، پس از ارتکاب جرم، خود را به پلیس آگاهی بوکان معرفی کرده است. پیکر بیجان این زن در روستای کانی اللهسیده از توابع بوکان پیدا شده است.
شیوه قتل نشان از خشونت شدید و کینه عمیق قاتل دارد. لیلا آذری با ضربههای سنگ به سرش به قتل رسیده است. این نوع خشونت حاکی از اوج خشم و عدم کنترل هیجانی در فرد قاتل است. قتلهای موسوم به «قتلهای ناموسی» یا خشونتهای پس از جدایی، اگرچه در سالهای اخیر کمتر رسانهای شدهاند، اما کماکان در نقاط مختلف کشور رخ میدهند. این فاجعه در بوکان نیز یادآور آسیبپذیری زنان پس از جدایی است.
لیلا آذری که برای شروع زندگی جدید به خانه خواهر خود رفته بود، هرگز تصور نمیکرد جدایی قانونی نتواند او را از خطر همسر سابقش مصون بدارد. این رویداد تلخ پرسشهای جدی درباره اثربخشی سازوکارهای حمایتی از زنان جدا شده ایجاد میکند. برای فرزند لیلا آذری نیز که حالا مادر خود را از دست داده، این واقعه میتواند آسیبهای روانی ماندگاری به همراه داشته باشد. کودکانی که شاهد خشونت یا نتایج آن هستند، نیازمند حمایتهای تخصصی روانشناختی خواهند بود. این گزارش به تحلیل ابعاد این فاجعه، بررسی زمینههای اجتماعی وقوع چنین حوادثی، و راهکارهای پیشگیری از تکرار آن میپردازد. خشونت علیه زنان نیازمند عزم ملی و اقدامات عملی برای ریشهکنی است.
خشونت پس از جدایی؛ الگویی خطرناک و تکرارشونده
قتل لیلا آذری نمونهای تلخ از خشونتهای پس از جدایی است که متأسفانه در جامعه ایران و بسیاری از جوامع دیگر تکرار میشود. در این الگو، فرد آزارگر (معمولاً مرد) نمیتواند پذیرای پایان رابطه باشد و جدایی را تهدیدی برای هویت، قدرت یا مالکیت خود میبیند. این احساس میتواند به انتقامجویی و در نهایت خشونت شدید بینجامد. حتی زمانی که زن با اقدام قانونی مانند طلاق، رابطه را به رسمیت خاتمه میدهد، ممکن است نتواند از خشونت شریک سابق در امان بماند. این موضوع نشان میدهد که خشونت خانگی تنها محدود به زندگی مشترک نیست و میتواند پس از جدایی نیز ادامه یابد یا تشدید شود.
ضعف سازوکارهای حمایتی و نظارتی
این فاجعه پرسشهای جدی درباره اثربخشی سازوکارهای حمایتی از زنان در معرض خشونت ایجاد میکند. با وجود قوانین و نهادهای حمایتی، به نظر میرسد زنان بسیاری مانند لیلا آذری هنوز در معرض خطر هستند. سوال اینجاست که آیا سیستم قضایی و انتظامی برای شناسایی مردان پرخطر پس از طلاق و نظارت بر آنها سازوکار مناسبی دارد؟ آیا خانههای امن و مراکز حمایتی میتوانند زنان تهدیدشده را برای مدت کافی پناه دهند؟ این واقعه نشان میدهد که ممکن است خلاءهای قانونی و اجرایی در حمایت از قربانیان خشونت خانگی وجود داشته باشد که نیاز به بازنگری فوری دارد.
عوامل روانشناختی و اجتماعی قاتل
بررسی عوامل روانشناختی فرد قاتل میتواند به درک بهتر این پدیده کمک کند. احساس مالکیت بر همسر (حتی پس از جدایی)، عدم تحمل طرد شدن، عزت نفس آسیب دیده، مشکلات کنترل خشم، و باورهای سنتی درباره ناموس و غیرت میتوانند از عوامل محرک چنین خشونتهایی باشند. همچنین، عوامل اجتماعی مانند نگاه جامعه به مردانی که همسرشان را از دست دادهاند، فشارهای اقتصادی، و فقدان مهارتهای حل تعارض سالم نیز میتوانند نقش داشته باشند. شناخت این عوامل برای طراحی برنامههای پیشگیری ضروری است.
تأثیر بر خانواده و جامعه محلی
قتل لیلا آذری تأثیرات مخربی فراتر از خود قربانی دارد. فرزند او که حالا مادرش را از دست داده، دچار آسیب روانی شدیدی خواهد شد. خواهر وی که میزبان او بوده، ممکن است دچار احساس گناه و ناامنی شود. خانوادههای دو طرف نیز تحت تأثیر این فاجعه قرار میگیرند. در سطح جامعه محلی، چنین حوادثی میتواند احساس ناامنی به ویژه در میان زنان را افزایش دهد. همچنین، ممکن است به بازتولید باورهای غلط درباره خطرناک بودن طلاق یا استقلال زنان بینجامد. حمایت روانشناختی از بازماندگان و جامعه محلی آسیب دیده ضروری است.
راهکارهای پیشگیری و مداخله
برای پیشگیری از تکرار چنین فجایعی، راهکارهای چندسطحی نیاز است. در سطح فردی، آموزش مهارتهای کنترل خشم، حل تعارض و احترام به حقوق زنان به مردان ضروری است. در سطح قانونی، تقویت قوانین حمایتی از زنان در معرض خشونت، ایجاد دستورهای منع تماس و دوری برای مردان خطرناک، و تسریع در رسیدگی به پروندههای خشونت خانگی میتواند مؤثر باشد. در سطح اجتماعی، ایجاد خانههای امن با ظرفیت کافی، خدمات مشاورهای رایگان، و آگاهیبخشی درباره حقوق زنان پس از طلاق ضروری است. همچنین، نظام قضایی و انتظامی باید برای شناسایی مردان پرخطر و نظارت بر آنان سازوکار مشخصی داشته باشد. فرهنگسازی برای تغییر نگرشهای مالکیتجویانه نسبت به زنان نیز در درازمدت تأثیرگذار خواهد بود.