آسیانیوز ایران؛ سرویس سیاسی:
یک نماینده مجلس با واکنشی عجیب و تند، ادعای جلال رشیدی کوچی درباره خودروی ضدگلوله سعید جلیلی را به چالش کشیده است. حمید رسایی، نماینده نزدیک به جبهه پایداری، به جای تکذیف معمول، پیشنهاد نامتعارفی داده است. رسایی در واکنش به اظهارات رشیدی کوچی، که مدعی شده خودروی مورد استفاده سعید جلیلی در سفرهای انتخاباتی ضدگلوله بوده، از دفتر جلیلی خواسته به جای تکذیب، اقدام عملی انجام دهد. پیشنهاد عجیب این نماینده مجلس این است: رشیدی کوچی در خودروی مورد بحث نشانده شود تا هواداران جلیلی به سوی او شلیک کنند! استدلال او این است که اگر خودرو واقعاً ضدگلوله باشد، رشیدی کوچی زنده میماند و اگر نباشد، جلیلی رسوا میشود. این اظهارات در فضای مجازی با واکنشهای گسترده مواجه شده است. برخی آن را شوخی تلخ و برخی دیگر بیان خشونتبار توصیف کردهاند.
رسایی در ادامه گفته است: «جناب رشیدی کوچی حتماً از این پیشنهاد استقبال میکنند.» این جمله نشان میدهد که او پیشنهاد خود را جدی مطرح کرده است. این ماجرا در حالی رخ میدهد که حواشی انتخابات ریاست جمهوری گذشته هنوز کاملاً فروننشسته است. ادعاهای مختلف درباره امکانات و شرایط کاندیداها همچنان مورد بحث است. واکنش تند رسایی میتواند نشانه تنشهای درونی در فضای سیاسی کشور باشد. استفاده از چنین ادبیاتی از سوی یک نماینده مجلس، حائز توجه است. در ادامه، تحلیل بیشتری از زمینه این اظهارات، واکنشهای احتمالی و تأثیر آن بر فضای سیاسی ارائه خواهد شد.
زمینه و انگیزه اظهارات غیرمعمول یک نماینده مجلس
اظهارات حمید رسایی را باید در بستر رقابتها و تنشهای درون جناح اصولگرا تحلیل کرد. ادعای رشیدی کوچی درباره خودروی ضدگلوله جلیلی، بخشی از نقدهای درونجناحی به عملکرد انتخاباتی کاندیداهای این جناح بوده است. رسایی با پیشنهاد عجیب خود، احتمالاً قصد داشته هم از جلیلی دفاع کند و هم رشیدی کوچی را تحت فشار قرار دهد. این روش، دفاعی تهاجمی و مبتنی بر طنز سیاه است. استفاده از چنین ادبیاتی از سوی یک نماینده مجلس نشان میدهد که گاهی خطوط گفتار سیاسی در ایران میتواند از مرزهای معمول فراتر رود. این موضوع میتواند هم نشانه بیپروایی باشد و هم نشانه عمق اختلافات.
تحلیل ادبیات خشونتبار و تأثیر آن بر فضای سیاسی
پیشنهاد «تیراندازی» حتی اگر به صورت طنز یا استعاره مطرح شده باشد، حاوی عناصر خشونتبار است. چنین ادبیاتی از سوی مقامات رسمی میتواند به عادیسازی خشونت کلامی در فضای سیاسی دامن بزند. در شرایطی که جامعه نیازمند گفتگوی سازنده و ادبیات مسالمتآمیز است، چنین اظهاراتی میتواند باعث قطبیتر شدن فضای سیاسی شود. مخالفان ممکن است آن را نشانه بیاعتنایی به امنیت جانی منتقدان تفسیر کنند. از سوی دیگر، برخی ممکن است این اظهارات را صرفاً به عنوان «شوخی سیاسی» یا «اغراق برای اثبات نقطه نظر» تعبیر کنند. درک این تفاوت بستگی به زمینه فرهنگی و سیاسی مخاطب دارد.
واکنشهای احتمالی و پیامدهای حقوقی-سیاسی
این اظهارات میتواند با واکنش نهادهای نظارتی مانند هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مواجه شود. اگر این نهاد چنین ادبیاتی را خلاف شأن نمایندگی بداند، ممکن است تذکر یا اقدام انضباطی در پی داشته باشد. رشیدی کوچی و حامیانش نیز احتمالاً پاسخ خواهند داد. آنها میتوانند این اظهارات را تهدیدآمیز تفسیر کرده و خواستار عذرخواهی یا توضیح شوند. این امر میتواند به مجادلهای جدید دامن بزند. در سطح افکار عمومی، چنین اظهاراتی میتواند به حاشیهای جدید در فضای سیاسی تبدیل شود و توجه را از مسائل اساسی منحرف کند. رسانهها و کاربران فضای مجازی احتمالاً روزها به آن خواهند پرداخت.
جایگاه رسایی و جبهه پایداری در تحولات سیاسی اخیر
حمید رسایی به عنوان یکی از صدایهای جبهه پایداری، همواره از مواضع تند و صریح برخوردار بوده است. این اظهارات نیز در راستای همان سبک رفتاری او قابل تفسیر است. جبهه پایداری پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در موقعیت پیچیدهای قرار گرفته است. از یک سو باید از کاندیدای خود (جلیلی) دفاع کند و از سوی دیگر باید روابط درونجناحی را مدیریت نماید. پیشنهاد رسایی میتواند تلاشی برای بسیج حامیان و نشان دادن وفاداری به جلیلی باشد. با این حال، این روش ممکن است حتی در درون جناح اصولگرا نیز با انتقاد مواجه شود.
درسهایی برای ادبیات سیاسی و گفتگوی عمومی
این ماجرا اهمیت ادبیات مسئولانه در گفتار مقامات عمومی را پررنگ میکند. نمایندگان مجلس به عنوان منتخبان مردم، الگوی زبانی و رفتاری برای جامعه محسوب میشوند. تفاوت بین «طنز سیاسی» و «تحریک به خشونت» باید به وضوح مشخص شود. در فضای پرتنش سیاسی، ممکن است عباراتی که به قصد طنز بیان میشود، به اشتباه یا عمداً خشونتبار تفسیر شود. برای سلامت فضای سیاسی، نیاز به الگویی از گفتگو داریم که حتی در سختترین انتقادها، به کرامت انسانی و امنیت روانی طرفهای گفتار احترام بگذارد. نهادهای مدنی و رسانهها میتوانند در ترویج این الگو نقش داشته باشند.