آسیانیوز ایران؛ سرویس حقوقی:
داستانی که سالها قلب بسیاری از مردم ایران را به درد آورده بود، در آستانهای مقدس به نقطه عطفی انسانی و مملو از عطوفت رسید. گلی کوهکن، بانوی محکوم به قصاص، پس از سالها انتظار در پشت میلههای زندان، بالاخره طعم آزادی را چشید. این رهایی، نه با فرمانی قضایی، که با دستانی بخشنده و قلبی سرشار از گذشت محقق شد. اولیای دم، در اقدامی تحسینبرانگیز و در آستانه میلاد حضرت فاطمه و روز بزرگداشت مقام مادر، از حق قانونی و شرعی خود چشم پوشیدند. این اتفاق، تنها یک خبر قضایی نیست؛ بلکه درس بزرگی در اخلاق، انسانیت و ارزشهای والای اجتماعی است. جامعه ایرانی که همواره پایبند به اصول شرع و قانون بوده، این بار شاهد تجلی زیبای عفو در سایه عدالت بود. روایت گلی کوهکن سالهاست که در رسانهها و محافل مختلف مطرح بود. پروندهای پیچیده که ابعاد مختلف خانوادگی، اجتماعی و روانشناختی داشت و اکنون پایانی امیدوارکننده یافته است.
قوه قضاییه استان گلستان، به ویژه شخص رئیس کل دادگستری، نقش بیبدیلی در این میانجیگری و فراهم آوردن بستر صلح و سازش ایفا کرد. این اقدام نشان میدهد دستگاه قضا تنها مجری مجازات نیست، بلکه بسترگذار آشتی و رفع کدورت نیز هست. بخشش گلی کوهکن، یازدهمین مورد از ابتدای سال جاری در استان گلستان است که با گذشت اولیای دم، محقق میشود. این آمار نشان از فرهنگ رو به رشد عفو و چشمپوشی در جامعه ایرانی دارد. این واقعه در زمانی رخ داد که همهچیز برای اجرای حکم فراهم به نظر میرسید. اما، درست در لحظات آخر، مهر مادری و آموزههای مذهبی بر کینهتوزی و انتقام چیره شد. اکنون این سوال مطرح است که این بخشش بزرگ چه پیامهایی برای جامعه، نظام قضایی و حتی قانونگذاری دارد. تحلیل این رخداد میتواند پنجرهای به سوی تحولات عمیقتر در نگرش به مجازات و کیفر در ایران بگشاید.
تحلیل جامعهشناختی و فرهنگی گذشت اولیای دم
این بخشش، در عمق خود نشاندهنده تحولی آرام اما پیوسته در بافت فرهنگی جامعه ایران است. اگرچه فرهنگ انتقام در گذشته پررنگتر بود، اما امروزه آموزههای دینی درباره عفو و گذشت، با کمک نهادهای مدنی و فضای رسانهای، بیشتر از پیش در اذهان نفوذ کرده است. اقدام اولیای دم گلی کوهکن، تنها یک تصمیم شخصی نیست؛ بلکه تحت تأثیر فشارهای مثبت اجتماعی، توصیههای مکرر رهبران دینی و قضات درباره ارزش بخشش، و همچنین تغییر نگرش عمومی نسبت به مجازاتهای سنگین شکل گرفته است. جامعه به تدریج به سمت درکی فراتر از قصاص به عنوان تنها راه حل حرکت میکند. این رویداد میتواند به عنوان یک الگوی فرهنگی قدرتمند عمل کند. بازتاب گسترده این خبر در رسانهها و واکنشهای عمومی مثبت به آن، سایر اولیای دم در پروندههای مشابه را تشویق میکند تا راه بخشش را در پیش گیرند. این چرخهی فرهنگی میتواند به کاهش خشونت و ترویج مدارا در سطح جامعه بینجامد.
نقش فعال و تحولآفرین قوه قضاییه
دستگاه قضایی ایران در سالهای اخیر، رویکردی فعالتر در پیشگیری از اجرای قصاص از طریق میانجیگری اتخاذ کرده است. پرونده گلی کوهکن نمونهای بارز از موفقیت این رویکرد جدید است. قضات دیگر تنها داوری منفعل نیستند، بلکه به دنبال ایجاد صلح و التیام زخمهای طرفین هستند. بیان این موضوع توسط رئیس کل دادگستری استان که این یازدهمین مورد در سال جاری است، نشان از برنامهای منسجم و تلاشی سیستماتیک دارد. این آمار نشان میدهد که رویهی تشویق به گذشت، به یک سیاست قضایی تبدیل شده و تنها یک اتفاق موردی نیست. این تغییر نقش، اعتماد عمومی به قوه قضاییه را به عنوان نهادی انسانمدار و نه صرفاً تنبیهگر، افزایش میدهد. هنگامی که مردم ببینند دستگاه قضا برای نجات جانها تلاش میکند، همکاری بیشتری با آن خواهند داشت و این به سلامت کل نظام قضایی کمک شایانی مینماید.
تأثیر زمانبندی نمادین و مناسبتهای مذهبی-ملی
انتخاب آستانه میلاد حضرت فاطمه و روز مادر برای اعلام این بخشش، حرکتی کاملاً حساب شده و نمادین است. این مناسبتها، بار عاطفی و معنوی قدرتمندی دارند که تصمیم اولیای دم را در هالهای از رحمت و مهر مادری قرار میدهد. این زمانبندی، به جامعه القا میکند که بخشش، عملی مقدس و همتراز با بزرگداشت بزرگترین اسوههای مهر و وفا است. پیوند زدن عفو با چنین ایامی، آن را از یک تصمیم حقوقی صرف، به یک اقدام معنوی و اخلاقی ارتقا میدهد. از منظر ارتباطات اجتماعی و رسانهای، این زمانبندی باعث تشدید بازتاب مثبت خبر میشود. مخاطب در فضای احساسی و معنوی این ایام، آمادگی بیشتری برای درک و تحسین این گذشت دارد و پیام خبر به طور عمیقتری در جامعه نشر مییابد.
بازتابهای حقوقی و سیاستگذاری عمومی
تکرار موارد بخشش با میانجیگری قضایی (یازده مورد تنها در یک استان) میتواند سؤالهای مهمی را در سطح سیاستگذاری کلان حقوقی مطرح کند. آیا زمان آن نرسیده که سازوکارهای قانونی برای تشویق به گذشت، تقویت و تسهیل شوند؟ این رخدادها میتواند زمینۀ نقد و بازنگری در برخی قوانین مرتبط با قصاص را فراهم آورد. برای مثال، میتوان به فکر گسترش دایره اشخاصی بود که میتوانند در فرآیند میانجیگری شرکت کنند یا ایجاد صندوقهای دیه برای کمک به اولیای دم در صورت تمایل به گذشت، اما وجود مشکلات مالی. از سوی دیگر، این موفقیتها باید مستندسازی و مطالعه شوند تا الگوهای موفق میانجیگری شناسایی و در سراسر کشور ترویج گردند. تبدیل این تجربیات پراکنده به یک دستورالعمل مدون قضایی، میتواند نرخ گذشت و صلح را به شکل چشمگیری در کل کشور افزایش دهد.
تبعات فردی و خانوادگی نجات یافتن یک محکوم
بخشش گلی کوهکن، تنها نجات یک فرد نیست؛ بلکه نجات یک خانواده، به ویژه فرزند اوست. کودکانی که یکی از والدین خود را از دست دادهاند، با اعدام والد دیگر، عملاً به یتیم کامل تبدیل میشوند. این بخشش، مانع از وقوع یک تراژدی مضاعف شد. برای خود گلی کوهکن، این بخشش به معنای فرصتی دوباره برای جبران، بازسازی زندگی و احتمالاً خدمت به جامعه به عنوان نماد بازگشت و اصلاح است. او اکنون میتواند با روایت خود، دیگران را از پیامدهای خشونت برحذر دارد و ارزش بخشش را تبلیغ کند. برای اولیای دم نیز، این گذشت میتواند باعث آرامش روانی بیشتری شود. مطالعات نشان میدهند که انتقامگیری گاه احساس گناه و پشیمانی به همراه میآورد، در حالی که بخشش میتواند به التیام واقعی و احساس پیروزی اخلاقی بینجامد. این اقدام، چرخه خشونت را میشکند و به همه طرفین فرصت التیام میدهد.