آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:
لالهزار، خیابانی که روزگاری پاتوق روشنفکران، هنرمندان و دلباختگان سینما بود، امروز صبح شاهد صحنهای غمانگیز بود. ساعات اولیه صبح امروز، دودی غلیظ از یکی از ساختمانهای قدیمی این خیابان تاریخی برخاست و آژیر خطر آتشنشانی تهران را به صدا درآورد. حادثه، آتشسوزی در یک سینمای قدیمی و متروکه بود. به گفته سخنگوی آتشنشانی تهران، مأموریت حوالی ساعت هفت صبح اعلام شد و پنج ایستگاه آتشنشانی بلافاصله خود را به محل حادثه در خیابان جمهوری، خیابان لالهزار رساندند. آنچه آتشنشانان با آن روبرو بودند، آتشی بود که تقریباً به تمام بخشهای یک سینمای متروکه سرایت کرده بود و بیم آن میرفت که به ساختمانهای مجاور نیز آسیب برساند. عملیات مهار آتش با سرعت و دقت آغاز شد. خبر خوش در میان این حادثه ناگوار، عدم وقوع هرگونه مصدومیت انسانی بود. آتشنشانان با وجود خطرات ناشی از ساختار فرسوده ساختمان و گستردگی حریق، موفق شدند آتش را تحت کنترل درآورند و از سرایت آن به دیگر نقاط جلوگیری کنند. این عملیات بدون آسیب به نیروهای امدادی یا ساکنان منطقه به پایان رسید. این سینمای قدیمی، بخشی از هویت فراموش شده لالهزار است. لالهزاری که در دهههای ۳۰ تا ۵۰ شمسی، قلب تپنده سینمای ایران و مرکز تفریحات مدرن تهران محسوب میشد. سینما «ایران» یا دیگر سینماهای قدیمی این خیابان، خاطرات جمعی چند نسل از تهراننشینان را در خود جای دادهاند.
آتش گرفتن چنین بنایی، تنها سوختن چوب و مصالح نیست؛ سوختن تکهای از حافظه تاریخی و فرهنگی پایتخت است. این حادثه بار دیگر پرسشهای جدی درباره سرنوشت بناهای تاریخی و فرهنگی متروکه در تهران، نحوه حفاظت از آنها و خطرات ناشی از رها شدن این اماکن به حال خود را به میان میآورد. علت این آتشسوزی هنوز مشخص نیست و در دست بررسی است. اما فرضیههایی مانند اتصال برق فرسوده، حضور افراد بیخانه و روشن کردن آتش برای گرمایش، یا حتی سهلانگاری میتواند در میان باشد. تعیین دقیق علت، میتواند درسهایی برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی در دیگر بناهای مشابه داشته باشد. این رویداد اگرچه خسارت مالی و فرهنگی به همراه دارد، اما عملکرد سریع و حرفهای آتشنشانی تهران را نیز به نمایش گذاشت. توانایی مهار آتش در یک بنای قدیمی و پرخطر بدون برجای گذاشتن تلفات انسانی، حاکی از آمادگی و شایستگی نیروهای امدادی است. گزارش پیش رو، به تحلیل ابعاد مختلف این حادثه میپردازد؛ از اهمیت تاریخی خیابان لالهزار و سینماهایش، تا بررسی ریسکهای نگهداری بناهای متروکه، عملکرد آتشنشانی و ضرورت اتخاذ سیاستی مشخص برای صیانت از میراث فرهنگی و معماری تهران در برابر چنین مخاطراتی.
لالهزار: از اوج شکوه تا فراموشی و خطر
خیابان لالهزار تهران، در دوره پهلوی اول و دوم، نماد مدرنیته و مرکز اصلی فعالیتهای فرهنگی-تفریحی پایتخت بود. تمرکز سینماها (مانند سینما ایران، سینما متروپل، سینما نیاگارا)، تئاترها، کافهها و فروشگاههای لوکس، آن را به «شانزلیزه تهران» تبدیل کرده بود. این خیابان نه تنها یک معبر، که یک «مکان اجتماعی» بود که خاطرات جمعی شهر را شکل میداد. با گذر زمان و تغییر الگوی توسعه شهری، مراکز فرهنگی به نقاط دیگر شهر منتقل شدند. لالهزار رونق گذشته خود را از دست داد و بسیاری از بناهای شاخص آن، یا تخریب شدند یا به حال خود رها گشتند تا به ساختمانهای متروکه و فرسوده تبدیل شوند. این متروکه شدن، همراه با کاهش نظارت و نگهداری، آسیبپذیری این سازهها در برابر حوادثی مانند آتشسوزی را به شدت افزایش میدهد. آتشسوزی امروز، نمادی از پایان تلخ یک دوره تاریخی است. این حادثه نشان میدهد اگر برای بناهای باارزش تاریخی-فرهنگی که دیگر کاربری اقتصادی سابق را ندارند، برنامهای اندیشیده نشود، سرنوشت آنان یا تخریب عمدی برای ساختوسازهای جدید خواهد بود یا نابودی تدریجی بر اثر بلا و حادثه. لالهزار امروز، نیازمند یک نگاه جامع حفاظتی و احیاست، نه نگاه دلالمحور صرف.
مدیریت بحران و عملکرد آتشنشانی: نقاط قوت و چالشها
عملکرد آتشنشانی تهران در این حادثه را میتوان در چند محور مثبت ارزیابی کرد: سرعت اعزام (پنج ایستگاه)، اولویتبندی ایمنی انسانها (عدم مصدومیت)، مهار آتش در ساختمانی پیچیده و پرخطر و جلوگیری از سرایت به دیگر املاک. این موفقیت، حاکی از تجربه، آموزش و تجهیزات نسبتاً مناسب برای مقابله با چنین موقعیتهایی است. با این حال، این حادثه چالشهای همیشگی آتشنشانی در بافتهای فرسوده شهری را نیز آشکار میکند: دسترسی دشوار خیابانهای باریک و پرترافیک مانند لالهزار برای ماشینهای آتشنشانی، نبود نقشه و اطلاعات از پلان ساختمانهای قدیمی و متروکه، و خطر ریزش ساختمانهای فرسوده حین عملیات. این عوامل میتواند زمان و کارایی عملیات را تحت تأثیر قرار دهد. این اتفاق ضرورت تهیه بانک اطلاعاتی از بناهای متروکه و پرخطر (از نظر سازهای و احتمال حریق) در سطح شهر را پررنگ میکند. اگر آتشنشانی از قبل از وضعیت این سینما (نقشه، مواد قابل اشتعال، نقاط ضعف سازهای) اطلاع میداشت، شاید عملیات با سرعت و امنیت بیشتری انجام میشد. همچنین، نظارت دورهای بر این اماکن توسط نهادهای مربوطه میتواند از وقوع چنین حوادثی پیشگیری کند.
علل احتمالی آتشسوزی و پیشگیری از تکرار
علت این آتشسوزی هنوز در مرحله بررسی کارشناسی است، اما با توجه به ماهیت ساختمان (متروکه و فرسوده)، چند فرضیه محتمل است:
-
مشکلات تاسیسات برقی فرسوده
سیمکشی قدیمی و فرسوده که سالها بدون بازرسی باقی مانده، میتواند به راحتی باعث اتصال و جرقه شود.
-
تخلیه غیرمجاز زباله و حضور افراد بیخانمان
ساختمانهای متروکه اغلب به پناهگاهی برای افراد بیخانه تبدیل میشوند که ممکن است برای گرمایش یا پختوپز آتش روشن کنند. این آتش میتواند به راحتی از کنترل خارج شود.
-
سوءاستفاده و تخریب عمدی
گاهی ممکن است افراد به قصد تخریب یا بازی کودکان، باعث آتشسوزی شوند.
-
عدم وجود سیستمهای اطفاء حریق اولیه
طبیعی است که در یک ساختمان رها شده، هیچ گونه کپسول آتشخاموشکن یا سیستم اعلام حریقی وجود نداشته باشد.
برای پیشگیری، نیاز به یک مدیریت یکپارچه شهری است
شناسایی و ساماندهی بناهای متروکه، قطع برق و گاز آنها در صورت لزوم، نصب حفاظ و جلوگیری از ورود افراد متفرقه، و در نهایت، اتخاذ تصمیم نهایی درباره سرنوشت این بناها (احیای کاربری جدید، تبدیل به موزه یا فضای عمومی، یا تخریب ایمن در صورت خطرناک بودن). بیتفاوتی طولانیمدت، خود زمینهساز چنین حوادثی است.
میراث فرهنگی در معرض خطر: ضرورت سیاستگذاری جدید
این آتشسوزی، تنها یک حادثه ایمنی نیست، بلکه یک هشدار فرهنگی است. بسیاری از بناهای تاریخی یا دارای ارزش خاطرهانگیز در تهران، نه در فهرست آثار ملی ثبت شدهاند و نه تحت حمایت سازمان میراث فرهنگی هستند. این بناها در یک خلأ قانونی و حمایتی قرار دارند: نه میتوانند به راحتی تخریب شوند (به دلیل ممکن بودن ارزش نهفته)، نه کسی برای نگهداری و احیای آنها سرمایهگذاری میکند. نتیجه این وضعیت، رها شدن و نابودی تدریجی یا ناگهانی (مانند این آتشسوزی) است. لازم است نهادهای متولی مانند شهرداری، سازمان میراث فرهنگی و وزارت راه و شهرسازی با همکاری بخش خصوصی، سازوکارهایی برای نجات این بناها تعریف کنند. مکانیسمی مانند انتقال حق توسعه، معافیتهای مالیاتی برای احیاء، یا واگذاری با تعهد به بازسازی میتواند انگیزه لازم را ایجاد کند. اگر برای لالهزار و دیگر محلههای تاریخی تهران طرح ویژه حفاظت و احیا تعریف نشود، شاهد از دست دادن تکتک این سرمایههای شهری خواهیم بود. این بناها اگرچه ممکن است به تنهایی ثبت ملی نباشند، اما در کنار هم هویت یک محله و یک شهر را میسازند.
پیامدهای اجتماعی و فرصت بازسازی خاطره جمعی
این حادثه اگرچه تلخ است، اما میتواند یک فرصت برای بازاندیشی باشد. رسانهای شدن این آتشسوزی، توجه افکار عمومی را به سرنوشت لالهزار و خاطرات آن جلب کرد. این توجه میتواند به فشار اجتماعی مثبت برای ساماندهی این خیابان تبدیل شود. همچنین، این اتفاق میتواند زنگ بیداری برای مالکان بناهای تاریخی متروکه باشد که بیتفاوتی آنان میتواند منجر به نابودی دارایی و حتی تحمیل خسارت به دیگران شود. از سوی دیگر، برای سازمانهای مردمنهاد و فعالان حوزه شهری نیز فرصتی است تا با مستندسازی، طرحپژوهی و ارائه پیشنهاد، صدای خود را به گوش تصمیمگیران برسانند. در نهایت، این حادثه نشان داد که حافظه جمعی هنوز زنده است. واکنشهای مردم در فضای مجازی و ابراز تأسف برای این سینما، گواهی بر این است که این مکانها اگرچه از رونق افتادهاند، اما از خاطرهها پاک نشدهاند. شاید این تلنگر، آغازگر حرکتی برای بازآفرینی لالهزار نه بر اساس الگوهای صرفاً تجاری، بلکه با ترکیبی از حفظ خاطره، فرهنگ و اقتصاد خلاق باشد. نجات لالهزار، نجات بخشی از روح تهران است.